رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
پنجره
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 182 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 182 رای
437 صفحه

بخشی از متن کتاب:
شانزده سال خاطره را پای پنجره دفن می کنم و به راهی می روم که نمی دانم کجاست؟ با دست سنگینی بر شانه ام آخرین نگاهم را از پنجره می گیرم و به صورت خواهرم مرسده خیره می مانم. او لبخند بر لب دارد و می گوید: "میدانم دل کندن از این خانه مشکل است. من و تو و فریدون توی این خانه به دنیا آمدیم و در اینجا بزرگ شدیم. خانه جدیدمان هم بد نیست. پنجره آن هم رو به کوچه باز می شود. یک کوچه باریک و ساکت. تو از آن پنجره هم می توانی طلوع و غروب خورشید را نگاه کنی. بیا بریم. فریدون منتظر ماست. اتومبیل خودمان باید جلوی کامیون حرکت کند تا راه را نشان بدهد."...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
amin420
amin420
1388/02/17

کتاب‌های مرتبط

کلاغ ها
کلاغ ها
4.3 امتیاز
از 3 رای
توپ
توپ
4.4 امتیاز
از 48 رای
بحر طویل های هدهد میرزا
بحر طویل های هدهد میرزا
4.7 امتیاز
از 60 رای
خانه های شهر ری
خانه های شهر ری
4.2 امتیاز
از 71 رای
میم...نون
میم...نون
3.6 امتیاز
از 15 رای
شمس و طغرا
شمس و طغرا
4.6 امتیاز
از 47 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پنجره

تعداد دیدگاه‌ها:
65
من این کتابو تو نوجوانی خونده بودمش ،اون موقع ها دوستش داشتم . به نظرم به درد همون سنا میخوره.;-)
11 سالم که بود این کتاب رو خوندم فکر کنم به درد همون سن هم می خورد ! فقط چون یاد بچگی می افتم برام خاطره انگیزه ولی در کل به نظرم هیچ پیامی تو این کتاب نیست
این کتاب اولین رمانی بود که خواندم یه جورایی خاطره انگیز بود
فوق العاده كتاب تصنعي و مسخره ايه
درك خواننده به بازي گرفته ميشه
اصلا وقت خودتونو تلف نكنين بچه ها.
پنجره
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک