رسته‌ها
کودکی من
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 28 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 28 رای
مجموعه شش قصه پیوسته با عناوین:
کوچ / نان و کره / دستکش / گوشواره / کتاب / یک نان خور دیگر

از داستان کوچ:
مادر بزرگ با گوشه ی «ماشته» اشکهایش را پاک کرد. برای آخرین بار به پدر گفت:
اسد! بیا لجاجت نکن و به شهر نرو. تو شهر کسی کسی را نمی شناسه، مردم با هم بیگانه ن، توی شهر محبت و عدالت نیست. بچه هات گرسنه و ویلان میشن، خان گذشت میکنه.
پدر که لبهایش می لرزید گفت:
در آنجا کسی به من زور نمیگه، اگه م فعله بشم آزادم. آنجا ارباب خودمم. بچه هام میرن مدرسه ... مثه من بدبخت و بیچاره نمی شن... آنجا آدم را مجبور نمیکنن که بیگاری بکنه. انسان آنقد آزادی داره که نذاره بهش توهین بکنن.
مادر بزرگ با غصه گفت:
تو هم مثه بقیه ی مردم. ... همه برای خان بیگاری میکنن، تو هم بکن.
پدر با خشم گفت:
- اسد برای هیچکس بیگاری نمی کنه ... من این زمین و آب و ملک را که متعلق به خودم نیس نمی خوام. نمی خوام منصورم منه من برده بشه ...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
98
آپلود شده توسط:
libraziti
libraziti
1389/10/20

کتاب‌های مرتبط

ایهام
ایهام
4.7 امتیاز
از 29 رای
مکتب نو
مکتب نو
4.4 امتیاز
از 7 رای
ادکلن تلخ: مجموعه داستان
ادکلن تلخ: مجموعه داستان
4.6 امتیاز
از 5 رای
معصومه: مجموعه قصه
معصومه: مجموعه قصه
4.4 امتیاز
از 10 رای
لباس رسمی ترس: مجموعه قصه
لباس رسمی ترس: مجموعه قصه
4.6 امتیاز
از 24 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کودکی من

تعداد دیدگاه‌ها:
4
دوستان یه کتابی بود به اسم "داستان پرورشگاه من" فکر میکنم از همین نویسنده بود. کسی نمیدونه چجوری میشه پیداش کرد؟ تو عالم بچگی خیلی رو من تاثیر گذاشت
داستانهای بسیار زیبابی داره که راحت با خواننده ارتباط برقرار می کنه. مطالعه اش را به دوستان توصیه می کنم.
به یاد کودکی خودم این اولین کتابی بود که از کسی جایزه گرفتم و هیچوقت فراموشش نمی کنم ازتون خیلی ممنونم چون می تونم اونو به بچه هام نشون بدم
کودکی من
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک