الهه ناز
نویسنده:
مریم اولیایی
امتیاز دهید
زمان بی توجه بما می گذرند.زمان بخاطر آدمها توقف نمی کند.چه بی رحم اند ثانیه ها!چه قسی القلب اند دقایق!چه روز شومی بود آن روز که برادرم علی،خودش را بخاطر عشقش دار زد.آخر چرا؟فائزه برایش آنقدر ارزش داشت که چهار نفر به پایش بسوزند؟او که رفت مادر هم به او پیوست،پدر دیوانه شد و من و گیسوهم آواره شدیم.خدایا این چه مصیبتی بود که بر سرمان آمد؟مگر چه گناهی مرتکب شده بودیم؟دخترک بی عاطفه با شوهرش خوش است و ما راهی دیاری ناشناخته.معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار ماست.دو دختر زیبا،تنها،غریب و شبیه هم.
بیشتر
دیدگاههای کتاب الکترونیکی الهه ناز
اینجا فقط یه سوال برای من پیش اومده؛ کجای شخصیت ها مطلق خوب یا بد بودن؟ شما اسم تعصب خرکی منصور رو (که حالا شاید از عشق زیاد بوده) رو میزارید خوبی؟ یا لج بازی ها و بعضی وقتها لگد پرونی های گیسو رو؟
اين ديدگاه به علت نگارش فينگليش حذف گرديد
[edit=wizared]1391/12/28[/edit]
یک پیشنهاد به خانمzozoyi:
ببخشید یکم بیشتر برای تایپ کردنتون تمرین کنید!!!بعضی کلمه هارو نصفه نیمه نوشتید.من که به سختی خوندمش.(!)
آخه دخترای خوب کجای این کتاب این همه تعریف و تمجید داره؟؟؟
1000 صفحه کتاب خوندی اما در حقیقت 500 صفحه باید می خوندی. آخه جلد دومش عین جلد اوله. گیسو سیلی می خوره چون گیتی گیسو خورده. گیسو از خونه قهر می کنه عین گیتی که قهر می کنه.
به نظر من که این کتاب در اصل فقط باید 300 صفحه می بود و نه بیشتر.
تمام داستان پر شده بود از مطلق گرایی. آدمای قصه یا خوبه خوب بودن یا بد بد. واقعا توی دنیای واقعی چنین چیزی پیدا می شه؟؟؟
اونم با اون بیماری مسخره مامان منصور. با یه مامان گفتن گیتی حالش خوب می شه.
به نظر من که کتاب در حد متوسط رو به ضعیف بو
نظر من- به غزل : موافقم و معتقدم که داستانهایی با این منطق ضعیف با اینکه این هنر رو داره که مخاطب زیادی رو جذب می کنه اما جنبه ضد آموزشی داره ...چیزی که موقع خواندن این داستان به ذهنم رسید این بود که خدا نکنه دخترهای بیچاره باور کنن که مردها از دخترهایی مثل گیتی خوششون می یاد... خدا نکنه که اونها این پیام غیط رو بگیرن و در یک دنیای آبنباتی غیر واقعی که تزیینات خامه ای داره زندگی کنن و ندونن که واقعیت چیه ؟ همین سوء تفاهم ها می تونه باعث بشه که زنها توی رابطه شون از به تصورشون خوب بودن - پشیمون بشن وقتی می بینن که به خوبی گیتی هستن ولی دوست داشته نمی شن .... و فکر کنن که آدمها بد هستن .. آدمها نه خوبن یا بد .. آدمها متوسط ان .. آدمها دوست ندارن عادتهاشون رو به سخره و انتقاد بگیری .. آدمها دوست ندارن یک شبه عوض بشن ... مردها از زن غریبه ای که مادرشون رو مادر صدا کنه خوششون نمی یاد ... زنها هر چقدر هم سن داشته باشن دوست ندان دختر بالای بیست سالی بهشون بگه مادر !!! چون احساس پیری بهشون دست می ده !!! در سال 1353 یا کمی بعد از اون کارتون دیو و دلبر ساخته نشده بود ... به ندرت کسی بینی اش رو عمل می کرد بنابراین موردی نداره که کسی بگه بینی اش رو انگار عمل کرده بود ... این داستان به غیر از اشکالات زیاد تکنیکی و موضوعی غلط های فاحش مربوط به زمان و مکان هم داشت ....با اینحال من در مدتی که به مطالعه اش مشغول بودم با خودم فکر کردم ... این تقصیر آدمهای فهمیده است که اینقدر داستانهای پیچیده می نویسند که آدمها را سوق می دهند به سمت خواندن این داستانهای پر از غلط ... این را در جواب کانت شما نوشتم چون نمی خواهم احساسات دخترهایی دنیای آبنباتی را جریحه دار کنم ....
quote]
با اينكه زياى از كتاباي عاشقانه خوشم نمياد:-)