رسته‌ها

ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید

ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 1360 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 1360 رای
رمان طنز

این رمان به قلم ایرج پزشکزاد که نگارش رمان طنز دایی جان ناپلئون را نیز در کارنامه خود دارد، برای اولین بار در سال ۱۳۳۷ در مجله اطلاعات جوانان و برای بار دوم در سال ۱۳۵۰ در مجله فردوسی منتشر شده‌ است. داستان کتاب درباره یک نگهبان ساده بانک است که توسط مرتاضی هندی به زمان گذشته منتقل شده و به دربار هارون الرشید راه مییابد. با مشکلاتی که برای وی در این سفر به عمق زمان اتفاق میافتد درحال فرار به زمان حال مراجعت میکند و با خود انگشتر هارون الرشید را میآورد.

سیر و سفر در زمان، بخصوص در زمان گذشته، همیشه یک رویای بشر بوده است. آدم امروز آرزو میکند که با علم و اطلاع به توانایی خود و کمبودهای قدیم میتوانست بمیان آدمهای قرون گذشته برگردد و برتریهای خود را به رخ آنان بکشد و تفریح کند. این تفریح و تفرج در گذشته، موضوع بسیاری از آثار تخیلی نویسندگان، بخصوص بعد از اختراع سینمائوگراف قرار گرفته و فیلمبرداران کشورهای مختلف این موضوع را به کرات به عنوان تفریح دلپذیر مورد استفاده قرار داده اند. چند شب پیش با دوستی در این مقوله حرف میزدیم، بفکر افتادیم که ما هم در این زمینه آزمایشی بکنیم، فکر برگرداندن ماشاالله خان دربان بانک، به دوران پرجلال هرون الرشید در ذهن ما شکل گرفت و طرح آنرا به تقلید ادبیات خارجی ریختیم. اما از آنجاکه هنوز سینمای نوخاسته ما توانایی آنرا پیدا نکرده که اینگونه قصه های پر ماجرا را به پرده سینما بکشاند و از آنجا که یک مجله متخصص جوانان شروع به انتشار کرده است، ناچار ماشاءالله خان را بر صفحه کاغذ راهی میکنیم تا به دوران پرشکوه هرون الرشید بگردد. انشاالله سفرش بخیر باشد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
194
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
amin420
amin420
1388/01/17

کتاب‌های مرتبط

جنایت و مکافات
جنایت و مکافات
4.8 امتیاز
از 23 رای
اسلحه پنهانی
اسلحه پنهانی
3.8 امتیاز
از 4 رای
Smitten
Smitten
0 امتیاز
از 0 رای
Man and Wife
Man and Wife
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید

تعداد دیدگاه‌ها:
181
دستتون درد نکنه مدتها بود دنبال این کتاب بودم.....ممنون
سی سال پیش این کتاب راچندین بارخواندم .خیلی لذت بردم .متاسفانه آن را ازدست دادم .خوشحالم که میتوانم دوباره این کتاب راداشته باشم .ممنون
اگه مثل دایی جان ناپلئون باشه که عالیه.
!Dear Mahssa
با درود!
با اجازه ی شما، سری به سایت شما زدم که البته بیشتر یک وبلاگ شخصی بود تا سایتی برای عموم، اما به هر حال، همچون آن جمله ی مشهور، به دیدنش می ارزید.
صمیمانه آرزو میکنم که رویدادهای شیرین زندگی ات، افزونتر از غمهایت باشد (گرچه غم، ناگزیر است و ما نیز، ناتوان.)؛ انشاالله.
«هرگز، مردی ولو بسیار نادان، ندیدم، مگر آنکه نکته ای از وی بتوانم بیاموزم.» (Galileo Galilei)
[البته، شما بسیار دانائید، دوستِ عزیز! ;-)]
یا حق.
ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک