ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید
نویسنده:
ایرج پزشکزاد
امتیاز دهید
رمان طنز
این رمان به قلم ایرج پزشکزاد که نگارش رمان طنز دایی جان ناپلئون را نیز در کارنامه خود دارد، برای اولین بار در سال ۱۳۳۷ در مجله اطلاعات جوانان و برای بار دوم در سال ۱۳۵۰ در مجله فردوسی منتشر شده است. داستان کتاب درباره یک نگهبان ساده بانک است که توسط مرتاضی هندی به زمان گذشته منتقل شده و به دربار هارون الرشید راه مییابد. با مشکلاتی که برای وی در این سفر به عمق زمان اتفاق میافتد درحال فرار به زمان حال مراجعت میکند و با خود انگشتر هارون الرشید را میآورد.
سیر و سفر در زمان، بخصوص در زمان گذشته، همیشه یک رویای بشر بوده است. آدم امروز آرزو میکند که با علم و اطلاع به توانایی خود و کمبودهای قدیم میتوانست بمیان آدمهای قرون گذشته برگردد و برتریهای خود را به رخ آنان بکشد و تفریح کند. این تفریح و تفرج در گذشته، موضوع بسیاری از آثار تخیلی نویسندگان، بخصوص بعد از اختراع سینمائوگراف قرار گرفته و فیلمبرداران کشورهای مختلف این موضوع را به کرات به عنوان تفریح دلپذیر مورد استفاده قرار داده اند. چند شب پیش با دوستی در این مقوله حرف میزدیم، بفکر افتادیم که ما هم در این زمینه آزمایشی بکنیم، فکر برگرداندن ماشاالله خان دربان بانک، به دوران پرجلال هرون الرشید در ذهن ما شکل گرفت و طرح آنرا به تقلید ادبیات خارجی ریختیم. اما از آنجاکه هنوز سینمای نوخاسته ما توانایی آنرا پیدا نکرده که اینگونه قصه های پر ماجرا را به پرده سینما بکشاند و از آنجا که یک مجله متخصص جوانان شروع به انتشار کرده است، ناچار ماشاءالله خان را بر صفحه کاغذ راهی میکنیم تا به دوران پرشکوه هرون الرشید بگردد. انشاالله سفرش بخیر باشد.
بیشتر
این رمان به قلم ایرج پزشکزاد که نگارش رمان طنز دایی جان ناپلئون را نیز در کارنامه خود دارد، برای اولین بار در سال ۱۳۳۷ در مجله اطلاعات جوانان و برای بار دوم در سال ۱۳۵۰ در مجله فردوسی منتشر شده است. داستان کتاب درباره یک نگهبان ساده بانک است که توسط مرتاضی هندی به زمان گذشته منتقل شده و به دربار هارون الرشید راه مییابد. با مشکلاتی که برای وی در این سفر به عمق زمان اتفاق میافتد درحال فرار به زمان حال مراجعت میکند و با خود انگشتر هارون الرشید را میآورد.
سیر و سفر در زمان، بخصوص در زمان گذشته، همیشه یک رویای بشر بوده است. آدم امروز آرزو میکند که با علم و اطلاع به توانایی خود و کمبودهای قدیم میتوانست بمیان آدمهای قرون گذشته برگردد و برتریهای خود را به رخ آنان بکشد و تفریح کند. این تفریح و تفرج در گذشته، موضوع بسیاری از آثار تخیلی نویسندگان، بخصوص بعد از اختراع سینمائوگراف قرار گرفته و فیلمبرداران کشورهای مختلف این موضوع را به کرات به عنوان تفریح دلپذیر مورد استفاده قرار داده اند. چند شب پیش با دوستی در این مقوله حرف میزدیم، بفکر افتادیم که ما هم در این زمینه آزمایشی بکنیم، فکر برگرداندن ماشاالله خان دربان بانک، به دوران پرجلال هرون الرشید در ذهن ما شکل گرفت و طرح آنرا به تقلید ادبیات خارجی ریختیم. اما از آنجاکه هنوز سینمای نوخاسته ما توانایی آنرا پیدا نکرده که اینگونه قصه های پر ماجرا را به پرده سینما بکشاند و از آنجا که یک مجله متخصص جوانان شروع به انتشار کرده است، ناچار ماشاءالله خان را بر صفحه کاغذ راهی میکنیم تا به دوران پرشکوه هرون الرشید بگردد. انشاالله سفرش بخیر باشد.
آپلود شده توسط:
amin420
1388/01/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید
میشه بگید سریال دائی جان ناپلئون رو ازکجامیشه پیداکرد!خوشحال میشم راهنماییم کنین خیلی علاقمندشدم فیلمشوببینم!:x
واقعا برای آقای مدیری متاسفم(!)(!)(!)
دایی جان ناپلئون که حرف نداره تا حالا هیچ کتابی با این قدرت طنز نویسی من نخوندم ؛حتی عزیز نسین هم انگشت کوچیکه ایرج پزشک زاد نمیشه .
البته این نظر شخصی من است.
این کتاب هم خیلی وقت پیش خوندم واقعا" جالب بود مخصوصا" سامیه با دهانی که بوی سیر می داد .
خداییش آخر خنده است .
درباره سریال دایی جان ناپلئون ؛دوست دارم این توضیح رو اینجا بزارم .
انگار شخصیت بازیگراش کاملا تو شخصیت های داستان حل شده بود یا برعکس .هر کدوم به درستی و ظرافت سرجاشون قرار داشتند .
از دیدن سریالش سیر نمیشم .
یک نکته هم در رابطه با آقای مدیری عرض کنم که با این شرایط مذهبی کشورمون چقدر میتونه جای مانور دادن داشته باشه .
به نظر من خیلی کار سختی است .شاید بعضی قسمتهاش بد باشه ولی نکته خوب هم زیاد داره .مثل اون قسمت که مردم هیچی نمی فهمند.
یا اون قسمت که درباریها از صبح تا شب به مجیز گویی شاه مشغولند .جای تامل زیاد داره .
بدرود