دریا
نویسنده:
ماندانا معینی
امتیاز دهید
365 صفحه
"دریا" نام رمانی است از "ماندانا معینی" همسر "م مودب پور"، از نویسندگان پرفروش ایرانی که قصه ی یک دختر باهوش و با استعداد را روایت می کند. با وجود اینکه این قصه از "ماندانا معینی" نیز به سبک دیگر رمان های عامه پسند "م مودب پور" به نگارش درآمده، اما داستان آن از ویژگی های منحصر به فرد خود برخوردار است و تجربه ی شیرینی را از مطالعه ی یک داستان عاشقانه ی دلچسب، برای خوانندگان رقم خواهد زد.
"دریا" علاوه بر هوش سرشارش، از زیبایی ظاهری نیز برخوردار است و چهره ی بسیار دلنشینی دارد. اما حتی برای دختری به زیبایی و باهوشی "دریا"، ورود به دانشگاه، آن هم یکی از بزرگ ترین دانشگاه های کشور که درس خواندن در آن آرزوی عده ی زیادی می باشد، تجربه ای دلهره آور خواهد بود. علاوه بر این، دانشگاه مکانی برای ملاقات با آدم های جدید خواهد بود؛ آدم هایی که ممکن است دیدار با آنان، زندگی فرد را برای همیشه تغییر دهد. برای "دریا" این فرد "فریبرز" بود.
"فریبرز" و "دریا" در دانشگاه با هم آشنا می شوند و او به "دریا" می گوید که از یک خانواده ی متمول آمده است. به مرور زمان برای "دریا" روشن می شود که "فریبرز" به او حقیقت را نگفته ولی با این حال، "دریا" او را بخشیده و از هیچ کاری برای کمک به او دریغ نمی کند. او حتی "فریبرز" را در درس ها یاری می کند و با پولی که از آموزش به بچه های دیگر در می آورد، به "فریبرز" کمک می رساند. اما همه چیز به این سادگی نیست و باید دید که عاقبت خوبی های "دریا" و عشق بین آن ها چه خواهد بود.
بیشتر
"دریا" نام رمانی است از "ماندانا معینی" همسر "م مودب پور"، از نویسندگان پرفروش ایرانی که قصه ی یک دختر باهوش و با استعداد را روایت می کند. با وجود اینکه این قصه از "ماندانا معینی" نیز به سبک دیگر رمان های عامه پسند "م مودب پور" به نگارش درآمده، اما داستان آن از ویژگی های منحصر به فرد خود برخوردار است و تجربه ی شیرینی را از مطالعه ی یک داستان عاشقانه ی دلچسب، برای خوانندگان رقم خواهد زد.
"دریا" علاوه بر هوش سرشارش، از زیبایی ظاهری نیز برخوردار است و چهره ی بسیار دلنشینی دارد. اما حتی برای دختری به زیبایی و باهوشی "دریا"، ورود به دانشگاه، آن هم یکی از بزرگ ترین دانشگاه های کشور که درس خواندن در آن آرزوی عده ی زیادی می باشد، تجربه ای دلهره آور خواهد بود. علاوه بر این، دانشگاه مکانی برای ملاقات با آدم های جدید خواهد بود؛ آدم هایی که ممکن است دیدار با آنان، زندگی فرد را برای همیشه تغییر دهد. برای "دریا" این فرد "فریبرز" بود.
"فریبرز" و "دریا" در دانشگاه با هم آشنا می شوند و او به "دریا" می گوید که از یک خانواده ی متمول آمده است. به مرور زمان برای "دریا" روشن می شود که "فریبرز" به او حقیقت را نگفته ولی با این حال، "دریا" او را بخشیده و از هیچ کاری برای کمک به او دریغ نمی کند. او حتی "فریبرز" را در درس ها یاری می کند و با پولی که از آموزش به بچه های دیگر در می آورد، به "فریبرز" کمک می رساند. اما همه چیز به این سادگی نیست و باید دید که عاقبت خوبی های "دریا" و عشق بین آن ها چه خواهد بود.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دریا
که یکیشون عاشق دختره میشه؟
شاید خیلیا خندشون بگیره
اما موقع خوندنش وقتی به فداکاری دریا و لحظه های سخت زندگیش به لحظه هایی که بهش خیانت میشد میرسیدم اشک تو چشام جمع میشد
چندسالی میشد که رمان نخونده بودم
اما این رمان خیلی روم تاثیر گذاشت
میدونم بخاطر احساساتی بودنه خودمه
اما این بهترین رمانی هست که تا الان خوندم
امیدوارم واسه هیچ آدمی این مشکل پیش نیاد
دریا دریا دریا
دختری مثل دریا رو باید دوست داشتو بهش وفادار موند
کاش میشد دریا تو زندگی من بود
:stupid: