رسته‌ها

بازگشت به خویشتن و نیازهای انسان امروز

بازگشت به خویشتن و نیازهای انسان امروز
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 808 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 808 رای
شریعتی برای این بازسازی تصویر خود قبل از هر چیز به سراغ تعریف از یک خود فلسفی می رود. باید روشن شود که نگاه به انسان چیست؟ چه درکی از انسان، نیاز به بازسازی و ترمیم را ایجاد می کند. چه استعدادهایی برای او قائلیم تا سپس در پرتو این استعدادها بتوانیم یقه اش را بگیریم و مسئولیت ساخت وساز را به گردنش بیندازیم. این استعدادها چیستند؟
شریعتی از یک استعداد سه گانه حرف می زند: استعداد آگاهی، انتخاب کردن و بازآفرینی. انسان قادر به ادراک کیفیت سرشت خویش، کیفیت سرشت ساختمان جهان و رابطه خویش با جهان است. انتخاب کننده است یعنی می تواند بگوید نه، می تواند گزینش کند، بگسلد، بخواهد یا نخواهد. آفریننده است: یعنی می تواند آنچه را می خواهد بیافریند و از قالب های تنگ محتوم بیرون آید و از نو خلق کند.
شریعتی می گوید: «قبل از هر چیز، من باید بدانم که کیستم و چگونه باید زندگی کنم و چه رسالتی را باید در زندگی به انجام برسانم.» ...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
84
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/11/18
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بازگشت به خویشتن و نیازهای انسان امروز

تعداد دیدگاه‌ها:
51
دکتر شریعتی انسان بزرگی بود که از افکارش سواستفاده کردن.
غالب نوشته های ایشان، از نظر ادبی و هنری، اعلی است.
از نظر علمی، متوسط است.
از نظر فلسفی، کمتر از متوسط است.
و
از نظر دینی و اسلامی، صفر است."
(شهید مرتضی مطهری)
در این زمینه هم نظر مقام معظم رهبری متفاوت است و در هر حال قضاوت شهید مطهری درباره شریعتی را نمی پسندند. ایشان در این زمینه می نویسند: «نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی - چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود - غالبا مبالغه آمیز ... بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.»
مانند شریعتی دیگر نمی آید چون هنوظ هم بعضی ها وجود این افراد را نمی توانند درک کنند و بدون فکر می گویند فریب بزرگ قرن ما .....

باز دکتر شریعتی که تو زمنه های گوناگون یه امتیازایی می آرن ولی خود مطهری چی که تو همه اش 0 امتیاز می آره ؟؟؟
برخی از این اصطلاحات همچون غربزدگی هنوز در میان فلسفه‌دانان رایج است، و برخی دیگر رواجی نیافت.[۱] کتاب دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان مجموعه‌ای است از درس‌گفتارهای وی که پس از مرگ وی منتشر شد. برخی از هواداران فردید این کتاب را «مغلوط و ویرایش نشده» می‌دانند
این یکی کامنت را یکم جدی بگیرید اما نه زیاد !!!
در دههٔ ۵۰ سلسله نشست‌هایی فلسفی به محوریت فردید و با حضور نویسندگانی چون ابوالحسن جلیلی، داریوش شایگان، حمید عنایت، داریوش آشوری و رضا داوری معمولا در منزل امیرحسین جهانبیگلو برگزار می‌شد که به «فردیدیه» معروف شده بود. گرایش ضد مارکسیستی با توجه به تاثیری که عقاید چپ‌گرایانه و فعالیت‌های فلسفی حزب توده در آن زمان بر جامعه گذاشته بود در این جلسات کاملا آشکار بود.
در زمان حکومت تک حزبی حزب رستاخیز تلاش ناموفقی برای نمایندگی شهر یزد در مجلس شورای ملی نمود. او زمانی نیز با همراهی برخی از مارکسیست‌ها تلاش نمود تا «دیالکتیک انقلاب» را تدوین کند. تا پیش از انقلاب، فردید فردی بود علاقمند به فراماسونری و بی میل نسبت به مذهب و دموکراسی. او شاه را نماد «فره ایزدی» و کاریزماتیک روز می‌دانست.
پس از انقلاب [ویرایش]
فردید پس از انقلاب خود را نامزد مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی نمود، ولی در هیچ‌یک رأی لازم را به‌دست نیاورد و با ۲۰۱ رای خبرگان و ۶۰۰۰ رای برای مجلس شورای اسلامی ناکام ماند.[۱] او خطاب به خمینی گفته‌است:[۸]
« می‌خواهم پیامی به امام خمینی بدهم و درد دلی با ایشان بکنم، سیداحمد فردید آدمی است که برای خودش کار کرده‌است. اگر کتاب ننوشته، نخواسته تشبه به کثافات دیگران بکند. من پیام کوچکی به امام خمینی دارم، این انقلاب را عبدالکریم سروش خراب می‌کند، ... من پوپر را می‌شناسم و به ریش او می‌خندم ... من دارم به جمهوری اسلامی مدد می‌رسانم. »
او در جای دیگر درباره هایدگر گفته‌است
:[۹]
« بعد از سی سال مطالعه میگویم، هایدگر جهت فکرش همین جهت جمهوری اسلامی است.
نمی دانم چه بگویم ؟ چون واقعا نمی دانم ایا درست است که ال احمد خمیر مایه ی کتاب خود را از فردید گرفته یا نه
این دو کامنت را جدی نگیرید !!!
اگر اشتباه نکنم اولین کسی که غرب زدگی را مطرح کرد آل احمد بود . بعد شریعتی این اندیشه را از او وام گرفت و به ان بسیار پرداخت
اما اینکه خود ال احمد به تبعیت از چه کسی و یا چرا همچنین ایده را مطرح می کند بحث زیاد است
بسیاری معتقدند که خاستگاه غرب زدگی " احمد فردید است .
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی‌توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
دکتر علی شریعتی
غالب نوشته های ایشان، از نظر ادبی و هنری، اعلی است.
از نظر علمی، متوسط است.
از نظر فلسفی، کمتر از متوسط است.
و
از نظر دینی و اسلامی، صفر است."
(شهید مرتضی مطهری)
در این زمینه هم نظر مقام معظم رهبری متفاوت است و در هر حال قضاوت شهید مطهری درباره شریعتی را نمی پسندند. ایشان در این زمینه می نویسند: «نظرات مرحوم شهید مطهری درباره شریعتی - چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد و چه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود - غالبا مبالغه آمیز ... بود. در همین مطالبی که ایشان به امام مرقوم داشته، نشانه های بزرگنمایی آشکار است. برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره اظهارات شهید مطهری داشتند.»
مانند شریعتی دیگر نمی آید چون هنوظ هم بعضی ها وجود این افراد را نمی توانند درک کنند و بدون فکر می گویند فریب بزرگ قرن ما .....
اي كاش به جاي أرميدن بودم ؛ بوديم ؛ اي كاش اي كاش ....
.مگر مذهب از ما چی میخاد که با روشنفکری در تضاد باشه؟جر اینکه مذهب برای پاکی و رعایت اخلاق انسانیه؟این عین روشنیه
بازگشت به خویشتن و نیازهای انسان امروز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک