رسته‌ها
علم راهی بسوی آفریدگار جهان
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 114 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 114 رای
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است

راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.

با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.


http://www.khodavaelm.blogfa.com/
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
114
آپلود شده توسط:
mohammadali123
mohammadali123
1389/09/07

کتاب‌های مرتبط

اسطوره شناسی آسمان شبانه
اسطوره شناسی آسمان شبانه
4.5 امتیاز
از 4 رای
The Life and Death of Stars
The Life and Death of Stars
5 امتیاز
از 6 رای
The History of Time: A Very Short Introduction
The History of Time: A Very Short Introduction
0 امتیاز
از 0 رای
فیزیک کوانتوم و جهان ما
فیزیک کوانتوم و جهان ما
4.5 امتیاز
از 4 رای
The Dark Matter Problem
The Dark Matter Problem
4.7 امتیاز
از 7 رای
The Little Book of Stars
The Little Book of Stars
4.7 امتیاز
از 3 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان

تعداد دیدگاه‌ها:
1768

1- همان طور که در آیات بالا می بینید هیچ کجا به روابط جنسی با این پیشخدمتان مطرح نشده.
2- البته بنده شخصا اصلا وجود روابط جنسی در بهشت را قبول ندارم
3- روابط جنسی لازمه ی ادامه ی نسل بشر است اما در بهشتی که تا ابد باقی ست و فنا ناپذیر ،دیگر ادامه ی نسل معنی ندارد و لذا رابطه ی جنسی هم بی معنی ست و هر چه هست لذت مخصوصی ست
4- نمیدانم چرا ما هر لذتی را جنسی میدانیم و سریع به مسایل جنسی میپردازیم!!؟ آیا لذتی که بین زن و مردی که عاشق هم هستند فقط جنسی ست؟
5- همان طور که دیدیم در ایات قرآن نیز حرفی در مورد روابط جنسی با پسران زده نشده و ظواهر امر نشان میدهد که خدمتکار بهشتیان هستند

در این آیات :
الدخان - آیه54
کَذَٰلِکَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِینٍ
[آرى سرانجام کار پرهیزکاران] چنین است ، و حور العین را به همسرى آنان درآوریم
الطور - آیه 20
مُتَّکِئِینَ عَلَىٰ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ ۖ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِینٍ
[این] در حالى [است] که بر تخت هایى ردیف و به هم پیوسته تکیه مى‏زنند و حورالعین را به همسرى آنان در مى‏آوریم
پس ، نشون میده که ، در آن دنیا هم لذّتِ جنسی وجود دارد!!
وجودِ رودهای شراب و موسیقی و طرب ، نشان دهندهء وجود داشتنِ انواع و اقسامِ لذّت های دنیوی ، به حدِّ اعلا! ، در بهشت میباشد.
بنابرین
موردِ 2 . 3 . 4 که شما بیان کردید ، به تناقض میرسد
بنابرین ، خداوند ، میتواند ، غلمان را برای دو کار ، اختراع کرده باشد
1) لذتِ جنسی ، و یا اینکه ، 2) کارگری و خدمتکاری
اگر موردِ اول درست باشد ، که هیچ
اما ، اگر بخواهیم ، موردِ دوم ، یعنی « خدمتکار بودنِ غلمان » را بررسی کنیم!
باید به آیاتِ زیر توجهِ شما رو جلب کنم :
الطور - آیه 24
وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ
و [همواره براى پذیرایى از آنان] نوجوانانى پیرامونشان مى‏گردند که گویا مرواریدى نهفته در صدف هستند
ببینید
اگر من ، به عنوانِ یک مسلمان ، جهاد کنم (قبل از این آیه ، اعلام شده که این غلمان ، برای جهادکنندگان فی سبیل الله هستند) و بعد در بهشت نیاز به یک خدمتکار داشته باشم ، ...
- آیا ، لزوماً باید خدمتکارِ من ، مثلِ مروارید در صدف ، بدرخشد؟
- آیا نیازی هم به این وجود دارد که من به خدمتکارم ، به جهتِ لذت بردن ، نگاه کنم
منظورم اینه که ، اگر ، غلمان ، فقط به جهتِ خدمت ، اختراع میشوند ، دیگر چه نیازی به بهره مند ساختنِ جنسیِ ما وجود دارد!!؟
نکتهء دیگر :
در جای جایِ قرآن ، خداوند از فرشتگانی که برای خدمتِ انسان ، ساخته شده اند ، صحبت کرده.
دیگر چه نیازی به خلقِ انسانهای دیگر ، در بهشت وجود دارد ، تا لازم باشد انسان را خدمت کنند!؟
ضمناً
آیا ، غلمان ، از جنسِ انسان هستند؟
یا خیر؟
در صورتی که از جنسِ انسان باشند ، چرا آزمایشِ الهی ، در موردِ آنها صورت نگرفته و آنها ، از بهشتِ جاویدانِ الهی ، خارج نشدند!!؟
و نیز
در صورتی که ، آنها از جنسِ انسان نباشند
چگونه ممکن ست که همچون انسانها ، دارای جنسیت باشند!؟
غلمان ، مذکر
حوریان ، مؤنث!
توجه کنید :
الرحمن - آیه72
حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ
حوریانى که در سراپرده‏ها مستورند
همانگونه که پیداست ، شناسهء « ات » برای تأنیث به کار میرود ، و به راحتی مشخص ست که حوریانِ بهشتی ، زن هستند
و
الطور - آیه 24
وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ
در این قسمت ، مرجعِ کلماتِ « علیهم » و « لهم » ، سربازانِ جهادگر ، که همگی مذکر هستند! میباشد
و
مرجعِ کلمهء « کأنهم » ، مذکر بودنِ غلمانِ بهشتی!
آیا این علامتِ بارزِ همجنس بازی در قرآن نیست!؟
لینکِ منبع
دوست گرامی سادیست.والله شما بودید که گیر سه پیچ داده بودید به محمدعلی که در عرض 24 ساعت به شما توضیح دهد که چرا خدای اسلام اسم ندارد! و من نیز چون خود را مسلمان میدانم وظیفه دانستم که به سوال شما جواب دهم.اگر برایتان مهم نبود پس چرا این قدر گیر داده بودید؟!

نه دوستِ من
گیر داده بودم
و آخرش هم به جوابی که میخواستم نرسیدم! اما ... احساس کردم که جواب ، هرچه باشه ، نمیتونه به عنوانِ یک ایراد ، به قرآن به حساب بیاد!!
میدونی چی میگم؟
منظورم اینه که ، خدا ، شاید دلش نمیخواسته اسمش رو همه بدونند
خب ، این ایرادی نداره!
اصلاً شما میتونستی همین جواب رو بگی!
اما خب
غلمان ، خودش برای خودش یک ایرادِ بزرگه
عقیده ای به هیچ گونه رابطه ی جنسی بین زن و مرد در بهشت ندارم

:((:((:((
ببین جناب فسقلی ... جذابیت های بهشت رو کم نکن:D
;-)
(شوخی...) (اینجاست که کلاه ما می رود تو هم:D)
(غلامان رو درست گفتی اما این یکی رو نه)
معاد جسمانی است... لازمه داشتن جسم غذا خوردن است(شیر و عسل و میوه های مختلف ....)... و میل جنسی است... (ممکن است که در پس این ازدواج بچه ای نباشد اما لذت های جنسی وجود دارد...) (پس حتما عسل و شیر هم هست که نگاهش کنیم... :D)
البته اینها پائین ترین لذت ها هستند که در انتضار مومنین در بهشت می باشد....(البته لذت های که شما قسمتی از آن را گفتید وجود دارد و البته بالاتر از آن نیز هم هست)
بهشت با تمام جزئیاتی که در قرآن آمده وجود دارد...
حتی داستان های قرآنی هم واقعیت هستند... اما این ما هستیم که قدرت درک آنها را نداریم و آنها را افسانه می دانیم... مثل داستان طوفان نوح و اصحاب کهف و ....(که معمای آنها حل شد)
(مثلا عده ای که می گویند معاد جسمانی نیست و روحی است که اشتباه محض است)
پس اگر خداوند فرموده درختی به نام زقوم وجود دارد و غذای کافران می باشد... مطمئن باشید دقیقا همین درخت و با همین نام وجود دارد و پذیرایی اولیه کافران می باشد و برعکس آن تمام تعبیرهایی که در باره بهشت در قرآن آمده درست است....
...
نمونه ای از اینکه در قرآن موضوعی در مورد رابطه با پسران بهشتی مطرح نشده این است که در مورد حوران بهشتی این موضوع روشن بیان شده اما در مورد پسران اصلا اینگونه چیزی نیست و ایات بالا موید این مطلب است.هرچند باز هم میگویم که ازدواج با حوران بهشتی در بهشت را نیز جنسی نمیدانم اما به عنوان شاهدی بر این مدعا که در مورد حوران لفظ ازدواج به کار رفته اما در مورد پسران نه به این آیه توجه کنید:
مُتَّکِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِینٍ ﴿۲۰﴾بر تختهایى ردیف هم تکیه زده‏اند و حوران درشت‏چشم را همسر آنان گردانده‏ایم (۲۰ طور)

جمع بندی اینکه: قرآن در مورد رابطه جنسی با پسران بهشتی چیزی نگفته و اینها فقط تفاسیر منحرفان جنسی ست.ضمن اینکه شخصا (با توجه به توضیحات بالا)عقیده ای به هیچ گونه رابطه ی جنسی بین زن و مرد در بهشت ندارم.
بگذریم
گیرم که الله ، اسمِ خداست
تفاوتی هم نمیکنه!

دوست گرامی سادیست.والله شما بودید که گیر سه پیچ داده بودید به محمدعلی که در عرض 24 ساعت به شما توضیح دهد که چرا خدای اسلام اسم ندارد! و من نیز چون خود را مسلمان میدانم وظیفه دانستم که به سوال شما جواب دهم.اگر برایتان مهم نبود پس چرا این قدر گیر داده بودید؟!!!!:-)
شما به عنوانِ یکی از ایرادهایی که به قرآن وارد ست ، غلمان ، را چگونه توجیه میکنید!؟

در این مورد نیز باید بگویم که وظیفه ی اهل فن و مدعیانی که ادعا میکنند تمام عمرشان را صرف تحقیق و آموختن دین کرده اند و مریدان بسیاری برای خود دست و پا کرده اند می باشد ک به این گونه سوالات پاسخ منطقی بدهند. اما چون پرسیده اید آنچه را که خود شخصا در این مورد به نظرم میرسد را بیان میکنم:
تا آنجایی که من در مورد غلمان یا همان پسران نوجوان در قرآن یافتم این است که از واژه ی غلمان یک بار در قرآن استفاده شده .در آیه ی زیر:
وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکْنُونٌ ﴿۲۴ طور﴾
و براى [خدمت] آنان پسرانى است که بر گردشان همى‏گردند انگارى آنها مرواریدى‏اند که [در صدف] نهفته است (۲۴)

و در مورد پسران نوجوان نیز این دو آیه:
وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا ﴿۱۹﴾
و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مى‏گردند چون آنها را ببینى گویى که مرواریدهایى پراکنده‏اند (۱۹ انسان)
یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ ﴿۱۷﴾بِأَکْوَابٍ وَأَبَارِیقَ وَکَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ ﴿۱۸﴾
بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مى‏گردند (۱۷) با جامها و آبریزها و پیاله[ها]یى از باده ناب روان (۱۸ واقعه)

همان طور که در آیات بالا می بینید هیچ کجا به روابط جنسی با این پیشخدمتان مطرح نشده.البته بنده شخصا اصلا وجود روابط جنسی در بهشت را قبول ندارم و در توضیح این ادعا باید بگویم که روابط جنسی لازمه ی ادامه ی نسل بشر است اما در بهشتی که تا ابد باقی ست و فنا ناپذیر ،دیگر ادامه ی نسل معنی ندارد و لذا رابطه ی جنسی هم بی معنی ست و هر چه هست لذت مخصوصی ست.بسیار باعث تعجب است و نمیدانم چرا ما هر لذتی را جنسی میدانیم و سریع به مسایل جنسی میپردازیم!! آیا لذتی که بین زن و مردی که عاشق هم هستند فقط جنسی ست؟؟ کتمان نمیکنم که این موضوع نیز اثر دارد اما مطمئنا موضوع لذت جنسی در یک رابطه ی عاشقانه در ردیف اول قرار ندارد و در مراحل بعدی ست.یا اینکه مثلا آیا لذتی که از دین یک منظره ی بکر و دست نخورده ی طبیعی به انسان دست میدهد،لذت جنسی ست؟؟؟ مطمئنا نه.پس هر لذتی را نباید به لذت های جنسی ربط داد.عقیده ی بنده این است که خدا اگر در رابطه ی جنسی لذتی قرار داده فقط برای راغب کردن النسان ها به ادامه ی نسل است وگرنه اگر لذتی نداشت به جرات میگویم الان نسل بشر سال ها پیش منقرض گشته بود.
این توضیحات را دادم که تفاوت لذت را با لذت جنسی بیان کنم.همان طور که دیدیم در ایات قرآن نیز حرفی در مورد روابط جنسی با پسران زده نشده و ظواهر امر نشان میدهد که خدمتکار بهشتیان هستند. حال اگر در این دنیا،عده ای منحرف جنسی(انحراف جنسی به سمت انسان ها ربط ندارد!! می توانید افراد بزرگی از به اصطلاح بزرگان مدعای دانشمند بودن در مسایل دینی را ببینید که شکمشان را صابون زده اند برای رفع نیاز جنسی با پسران بهشتی!!!!) آیات قرآن را بر مبنای خواسته های نفسانی خویش ترجمه میکنند،ربطی به قرآن ندارد.
...
بگذریم
گیرم که الله ، اسمِ خداست
تفاوتی هم نمیکنه!
یعنی اگر خدا اسم هم نداشته باشه ، وجداناً ، نمیشه این رو از قصورِ اون بدونیم!
میتونسته اسمش رو نگه
یا شاید دلش نخواسته
به هر جهت ، به نظرم ، الله ، عیبی نداره
خب ..
شما به عنوانِ یکی از ایرادهایی که به قرآن وارد ست ، غلمان ، را چگونه توجیه میکنید!؟
اونجا هم وقتی میگه الله لا اله الا هو ، منظورش اینه که (همان خدایی که همه میدانند خدای محمد ست ، هیچ خدایی غیر از اون نیست)

یک توضیح کوچکتر تا شاید سادیست متوجه موضوع شود این است که مشرکان مکه الله را به عنوان خدای اصلی قبول داشتند اما مشکلا ین بود(و دلیل مشرک خطاب کردنشان) که بت ها را نیز کمک خدا میدانستند و یا جلوه ای از خدا.
پس الله خدای نا مفهومی نبوده و می توان دلیل وجود اسم الله در میان مشرکان را این دانست که این اسم از ادیان ابراهیمی(همان طور که میدانید حضرت ابراهیم یگانه پرست کعبه را ساخته است) در میان اعراب مشرک به جا مانده و این خود نشان میدهد که الله
اسم اصلی خدای یگانه در ادیان توحیدی بوده است.
نشانه ی وجود اسم الله در میان مشرکان نیز همین که در پیمان نامه ی مشرکان برای محاصره ی پیامبر و یارانش در شعب ابی طالب این عبارت در ابتدای پیمان نامه نوشته شده بود: بسمک اللهم.
سادیست گرامی یعنی واقعا آن همه آیه که برایت از قران گذاشته ام اینقدر مبهم هستند؟؟؟ شما که ادعای دانش و عقل و پیشگام بودن عقل بر تعصب دارید لطفا بدون تعصب آن آیاتی را که به عنوان نمونه ذکر کردم بخوانید تا متوجه شوید الله خاص خدای یکتا و همان خدای اسلام است که در اسلام گفته میشود خدای یکتای تمام ادیان و جهانیان است. موضوع بسیار روشن است اما اینکه چرا موضوع بع این روشنی را درک نمیکنید برایم اندکی نامفهوم است. نمیخواستم تمام ایات را برای نشان دادن اینکه اسم خدای یکتا الله است بشکافم اما در اینجا نمونه ای میگویم:
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ﴿۲۲﴾اوست‏خدایى که غیر از او معبودى نیست داننده غیب و آشکار است اوست رحمتگر مهربان (۲۲ حشر)
به نظرتان این ایه به چه اشاره دارد؟؟ جز اینکه میگوید الله همان خدای یکتایی ست که خدایی جز او وجود ندارد؟؟و بعد تعدادی از صفاتش را ذکر کرده؟؟
موضوع به روشنی بیان شده.
نمونه ای دیگر:
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۶۵﴾بگو من فقط هشداردهنده‏اى هستم و جز خداى یگانه قهار معبودى دیگر نیست ( ص ۶۵)
آیا جز این است که این ایه میگوید: جز الله یگانه قهار خدایی نیست.
روشن تر از این میخواهید که بگوید اسم خدای اسلام الله است؟؟؟؟
نمونه ای دیگر:
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ ﴿۱۹﴾پس بدان که هیچ معبودى جز خدا نیست و براى گناه خویش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ایمان [طلب مغفرت کن] و خداست که فرجام و مآل [هر یک از] شما را مى‏داند (محمد19)
این آیه دیگر روشن روشن است.به ابتدای آیه نگاه کنید.چه میگوید؟؟ میگوید: پس بدان هیچ خدایی جز الله نیست...
به نظر شما اگر الله اسم خدای اسلام نیست پس چرا میگوید: لا اله الا الله؟؟؟ آیا این معنی میدهد که بگوییم لا اله ال الله یعنی خدایی جز خدا نیست؟!!!! این هم از ان حرف هاست که در صندوق هیچ عطاری پیدا نمیشود.
ختم کلام اینکه :
همهنگونه که ادعا میکنید تعصب و پا فشاری بر موضوعات نامفهوم را رها کرده و به اصل بپردازید و اگر دیدید اشتباه میکنید بر موضوع غلط بیشتر پافشاری نکنید.البته این فقط یک درخواست دوستانه بود وگرنه شما میتوانید باز هم بگویید الله اسم خدای اسلام نیست همانگونه که قبلا گفته اید:
این مشکل رو ، میتونید تا هر وقت که دلتون خواست ، برای توضیح دادنش وقت صرف کنید
من اهمیتی به پاسخ نمیدهم! (چون خودم جواب رو میدونم)
واقعاً چطور میشه به کسی که عربی رو متوجه نمیشه ، توضیح بدهیم که (الله) یک چیزی توی مایه های (الکتاب ، المیزان ، المرء ، الامرأة و ... ) ست!!؟
اللَّهُ الَّذِی أَنْزَلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِیزَانَ ۗ وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِیبٌ
اینجا ، اسمِ کتاب چی بوده!؟
مسلماً کتابِ هری پاتر و قلعهء وحشت نیست!!!
ببینید
اینجا ، کتاب ، یک چیزِ مشخص بوده
همه میدانسته اند که مثلاً داره راجع به قرآن حرف میزنه
اونجا هم وقتی میگه الله لا اله الا هو ، منظورش اینه که (همان خدایی که همه میدانند خدای محمد ست ، هیچ خدایی غیر از اون نیست)
متوجه میشی چی میگم!؟
لَئِن بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لَأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿۲۸﴾اگر دست‏خود را به سوى من دراز کنى تا مرا بکشى من دستم را به سوى تو دراز نمى‏کنم تا تو را بکشم چرا که من از خداوند پروردگار جهانیان مى‏ترسم ( مائده ۲۸)
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ ﴿۱۹﴾پس بدان که هیچ معبودى جز خدا نیست و براى گناه خویش آمرزش جوى و براى مردان و زنان با ایمان [طلب مغفرت کن] و خداست که فرجام و مآل [هر یک از] شما را مى‏داند (محمد
۱۹)
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی ﴿۱۴﴾منم من خدایى که جز من خدایى نیست پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار ( طه ۱۴)
وَقَالَ اللّهُ لاَ تَتَّخِذُواْ إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلهٌ وَاحِدٌ فَإیَّایَ فَارْهَبُونِ ﴿۵۱﴾و خدا فرمود دو معبود براى خود مگیرید جز این نیست که او خدایى یگانه است پس تنها از من بترسید (۵۱نحل )
إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ ﴿۳۵﴾چرا که آنان بودند که وقتى به ایشان گفته مى‏شد خدایى جز خداى یگانه نیست تکبر مى‏ورزیدند (۳۵ صافات)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۳﴾خدا[ست که] جز او معبودى نیست و مؤمنان باید تنها بر خدا اعتماد کنند ( تغابن۱۳)
إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ ﴿۲۶﴾الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾
خداى را از اینکه به پشه‏اى یا فروتر [یا فراتر] از آن مثل زند شرم نیاید پس کسانى که ایمان آورده‏اند مى‏دانند که آن [مثل] از جانب پروردگارشان بجاست ولى کسانى که به کفر گراییده‏اند مى‏گویند خدا از این مثل چه قصد داشته است [خدا] بسیارى را با آن گمراه و بسیارى را با آن راهنمایى مى‏کند و[لى] جز نافرمانان را با آن گمراه نمى‏کند (۲۶)همانانى که پیمان خدا را پس از بستن آن مى‏شکنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده مى‏گسلند و در زمین به فساد مى‏پردازند آنانند که زیانکارانند ( بقره ۲۷)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى ﴿۸﴾خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد (۸ طه)

آیات زیادی وجود دارد که صراحتا به اینکه الله نام خدای یکتاست اشاره دارد اما به همین مقدار بسنده میکنم.اگر با دقت متن عربی این ایات را نگاه کنید متوجه میشوید که تمام موارد به الله مرتبط است مثلا جایی که میگوید:الله لا اله الا هو. این به روشنی بیان میکند که الله اسم همان خدای یکتاست و اوست که خدای واقعی ست و خدایان دیگر(الهه) که در نظر مردمان بوده اند هیچ هستند.
فکر میکنم موضوع بسیار روشن است.حال اینکه چیزی به این روشنی را نتوان دید خود جای تعجب دارد.
موضوع هم به خداباور یا خداناباور بودن افراد ربطی ندارد چرا که مطمئنا حتی کسانی که خدا و قرآن را قبول ندارند باز هم اذعان میکنند این متون قرآن دلالت بر این دارد که الله اسم خدای یکتای قرآن است.
علم راهی بسوی آفریدگار جهان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک