علم راهی بسوی آفریدگار جهان
نویسنده:
محمدعلی کوشش
امتیاز دهید
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
آپلود شده توسط:
mohammadali123
1389/09/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان
این آیات به این اشاره داره که خداوند ، داره با مشرکان صحبت میکنه
اما در میانِ حرفهاش ، یکجا اسمِ پیامبر ، بدونِ اینکه جزئی از جمله باشه ، آورده شده
و جایی دیگه هم جمله ای دستوری ، به پیامبر امر کرده که به کافران بشارت بدهد!!!
این عجیب هست
به نظرم اون موقعی که داشته اند ، قرآن رو از روی خطوطِ کوفی ، کپی میکرده اند ، این کلمات رو جابجا کردند و به نحوی ، میشه گفت : حتی این اگر یک اشتباهِ لپی باشه ، هیچ دلیلی برای اینکه به قرآن ، به عنوانِ یک کتابِ خاصّ نگاه نکنید ، وجود ندارد
به نظرم اینها ایراد به حساب نمیاد
بلکه ایرادِ اصلی ، در کلیّاتِ قرآن ست ، و نه در جزئیاتی که به زیباییِ هرچه تمامتر ، سعی شده که به آنها پرداخته شود.
دقت کنید
این آیات بایستی اینگونه باشند :
وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ ... = و این اعلامى است از سوى خدا و پیامبرش به همه مردم در روز حج اکبر که :
أَنَّ اللَّهَ (وَرَسُولُهُ) بَرِیءٌ (ئونَ) مِنَ الْمُشْرِکِینَ ۙ (وَرَسُولُهُ ۚ) = یقیناً خدا و پیامبرش از مشرکان بیزارند
فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ ۗ = پس (اى مشرکان !) اگر (از پیمان شکنى و خیانت) توبه کنید براى شما بهتر است و اگر روبگردانید ، بدانید که شما عاجز کننده خدا نیستید
وَ (نُــ)بَشِّرِ الَّذِینَ کَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ .. إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ = و کافران را ... مگر کسانى که با آنان پیمان بستید .. (باید قسمتِ 1 اینجا باشد) به عذابى دردناک بشارت ده (میدهیم)
ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَدًا (قسمتِ 1) = سپس چیزى (از شرایط پیمان را) نسبت به شما نکاستند و احدى (از دشمنان را) بر ضد شما یارى نکردند
فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَىٰ مُدَّتِهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ = پس به پیمانشان تا پایان مدتشان وفادار باشید ؛ زیرا خدا پرهیزکاران را دوست دارد
اینجوری ، نقصانی در آیات ، پدید نمیآید
اما ، بایستی ترتیبِ آیات رو تغییر بدهیم تا متوجه بشویم که خدا ، دقیقاً داره چی چی میگه!!!
این نشون دهندهء یک جابه جاییِ عجیب در آیاتِ قرآن هست
اما خب
باز هم میگم : « این هیچ ، ایرادی به جزئیاتِ قرآن ، وارد نمیکنه ، و ایرادِ اصلی که به تمامیِ ادیانِ الهی وارد ست ، و قرآن هم از آن مستثنی نیست ، چگونگیِ ارتباطِ جزئیات ، با یکدیگر و شکل دهیِ کلیّتی به نامِ مذهب ، میباشد »
بعضی وقتها ، گیر های بیخودیِ بعضی از کتابناکی ها ، باعثِ کشدار شدنِ بحث میشه
بعضی ها انگار نیاز دارند ، لقه هایشان را بجویم و در دهانشان بگذاریم!!
خیلی ها ، عادت به تحقیق ندارند!
لطفا با ذکر رفرنس......
فرض می کنیم این عدد درست است:
یعنی 4.5 میلیارد سال پیش تا 4.4 میلیارد سال پیش زمان ایجاد زمین بوده است.... منظور شما از 100 میلیون سال بر اساس الان می باشد... معادل 100 میلیون سال در آن زمان چقدر زمان بوده است ؟
اگر بخواهید بگوئید که همان 100 میلیون سال بوده است ... یک مشکل پیش میاید.....
زیرا باید در 13.5 میلیارد سال پیش باز هم 100 میلیون سال معادل 100 میلیون سال در همان زمان باشد؟
پس مگر نه اینکه در 13.5 میلیارد سال پیش تمام جرم جهان در یک نقطه متمرکز بوده است.... مگر نه اینکه زمان در یک سیاهچاله نمی گذرد ... (زمان اتساع پیدا می کند.... بی نهایت روز از نظر ناظر بیرونی می شود چند ساعت (مثال).... یعنی گذر زمان اتفاق نمی افتد... و زمان نمی گذرد)
خوب در 13.5 میلیارد سال پیش.... بی نهایت زمان می شود ... مثلا چند ساعت....
حالا از شما می پرسم:
در 4.5 میلیارد سال پیش 100 میلیون سال معادل چه مدت زمان در همان موقع می باشد؟! (من ادعا می کنم می شود 2 روز )
یعنی همین 100 میلیون سال را بر اساس زمان در 4.5 میلیارد سال پیش بگوئید نه بر اساس زمان الان....
....
و همچنین بگوئید :
چرا رابطه زیر وجود دارد:
13.5 میلیارد عمر جهان تقسیم بر 4.5 میلیارد عمر زمین می شود: 3
6 روز زمان خلقت جهان تقسیم بر 2 روز زمان خلقت زمین می شود: 3
آیا این اتفاقی است؟!
سوال هفتم :(از آنجا که روز هفتم آفرینش جهان روز استراحت خدا بوده سوال من هم جنبه طنز داره . البته با الهام از کتاب خیام و آن دروغ دلاویز معین زاده) فکر نمی کنی بهشتی ها تا ابد که توی بهشت باشن یه وقت خسته بشن از این همه ناز و نعمت و در اعتراض به این دیکتاتوری سر به شورش بذارن ؟
سوال هشتم : (عدد هشت عدد مقدس چینی ها ) بی نظمی ها ،ابهام ها ،تغییر مخاطب ها(دو بار تعییر مخاطب در آیه سه سوره توبه)، پریدن از یک موضوع به موضوعی دیگر و تکرار آیات قرآن( که گاهاً موضوعات کم اهمیت تکرار میشن . مثلن بعضی آیات سوره بقره در اعراف تکرار میشه ) به چه علتی بوده است ؟ مگر نه اینکه قرآن دارای فصاحت و بلاغت است ؟
سوال نهم : اگه ثابت بشه یه قطره شراب برای درمان یک بیماری مفیده ؛
یا اینکه مردم بفهمن سنت هایی که در قرآن هست نمیتونه برای امروز روز مفید باشه تکلیف چیه ؟
مثلن قرآن میگه با مسیحیان دوستی نکنید ولی امروزه دیگه کسی به این چیزا اهمیتی نمیده و مسیحیان راحت توی تیم ملی (آندرانیک تیموریانو میگم) با بقیه دوست میشن و هیچکی هم شاکی نمیشه . یا خیلی چیزایی که توی قرآن هست . مثلن میگه کافران را گردن بزنید و وقتی جنگ میکنید زن هاشونو برده بگیرید که براتون حلال میشن . که دیگه هیچ مسلمون با وجدانی این کار ها رو نمیکنه .
سوال دهم :یونس چطوری توی شکم ماهی دووم میاره ؟اونهم بدون هوا . وتازه با وجود اینهمه اسید و آرواره های محکم نهنگ و ...
(این سوالو قبلن هم مطرح کرده بودم . اما چون دیدم شما علاقه خاصی به توجیه افسانه های دینی با علم دارین میخواستم جواب بدین یه خورده بخندیم:D البته اگه ناراحت نمیشی :-( )
نکته : این آخرین سوالات من بود . تا هروقت خواستین مطالعه کنین و جوابشو بدین . قول میدم سوال جدید نگم . اگر هم نخواستین یا نتونستین جواب بدین بهتره که جواب ندین و وقت خودتون و بقیه رو نگیرین .
شما از اول بگو سوالاتتون رو تک تک بگید ... وقتی میخوام مهمترین اشکالو بگم توی ذهنم صد تا اشکال دیگه هم میاد که نمیدونم کدوم مهمتره! برای همین سعی کردم تعداد زیادی سوالو بگم .
اگه لیست کردن سوالات منطقی و بی جواب هوچی گریه به نظر شما ، دادن پاسخ های غیر منطقی و سفسطه گرانه نشانه چیه ؟
حالا من سوال جدید نمیگم دیگه ! همین ها برای یه عمر محمد علی بسه . فقط سوالات قبلی رو لیست میکنم تا هر وقت دلت خواست مطالعه کن جوابشو بدست بیاری یه وقت منحرف نشی .
ضمنن اگر بازهم از بحث کردن خسته شدی این را بدان که دو راه داری : یا بحث کنی یا بحث نکنی
سوال اول :حرف زدن حیوانات و موجودات بی جان . آخرین کامنت در این باره:
سوال دوم : مشکلات منطقی داستان موسی و خضر چه توجیهی داره (با توجه به کامنت های قبلی که گذاشتم و مشکلات را شرح دادم .
سوال سوم : مشکلات بهشت : به عقیده محمد علی معاد جسمانیه و توی بهشت هم جسم ما حضور داره :
نکته این سوال اینه که میل جنسی فقط و فقط به خاطر بچه دارشدنه . از من نخواه که اینو قبول نکنم . و همینطور غذا خوردن هم برای تأمین انرژیه . در بهشتی که بچه دارشدنی در کار نیست میل جنسی هیچ معنایی نمیتونه داشته باشه . چون معنای آن فقط در زمین هست .دلیل اینکه یک مرد به زن انسانی علاقه داره اما به ماده گوریل هیچ علاقه ای نداره (بر عکسش هم هست برای گوریل نر و زن انسان !) هم همینه که اینا میتونن بچه دار بشن .
میل جنسی برگرفته از یک نیاز زمینیه . اگه این نیازو بگیریم میل جنسی هم گرفته میشه .
ضمنن این بهشت اگه ماده توش وجود داره پس مفهوم زمان هم وجود داره . برای اینکه هوچی گری نشه (!) توی سوال چهارم میگم :
سوال چهارم : با توجه به مقدمه قبل وجود زمان و مکان مشکلات عدیده علمی پیدا میکنن .استخون و گوشتی که تبدیل به خاک شده بدون هیچ مقدمه ای نمی تونه دوباره به یک انسان جوان تبدیل بشه . (وقتی این رو باور میکنم که خدا معجزه ای که برای حضرت ابراهیم آورد برای من هم بیاره! ) .
سوال پنجم : مشکل دیگه وجود زمان و مکان در بهشت و دوزخ اینه که جسم باید تا ابد داخل بهشت باشه و فرسوده هم نشه که این خودش یه تناقضه .
ای بابا همین الان هم جهان در حال انبساطه و همچنین سیارات و ستارگانی در حال شکلگیری و فروپاشی هستن پس همچنان خداوند باید در حال خلق کردن باشن چطور ادعا میکنید که این خلق کردن تمام شده ؟
در رابطه با زمین هم شما برو تحقیق کن ببین برای شکلگیری سیارات چه مدت زمانی لازمه کاری هم به عمر زمین ندارم هرچه قدر میخواد باشه شما فکر کن 4 میلیارد . در مورد شکلگیری یک سیاره صحبت میکنم .
اهان اونوقت خداوند از صراحت بیان عاجز بودند بلد نبودند از کلمه مدت زمان به یوم استفاده کنند؟
در این مدت بارها در بحث ها شرکت داشته ام،مخصوصا بحث های دینی. آنچه که متاسفانه در این مدت با آن برخورد کردم سوالات فراوانی بود که گاها جواب های ساده ای هم داشت اما به دلیل عدم وجود ارگانی معتبر برای پاسخ گویی منطقی(نه بر اساس هرچه من میگویم درست است!!) به سوالات دینی هم وطنان، با کوهی از سوالات در این سایت روبرو شدیم. بنده تا جایی که در توانم بود و فکر میکردم میدانم! پاسخ گو بودم اما شخصا در اینجا اعتراف میکنم گاهی وقت ها جوابی قانع کننده نداشتم لذا سکوت کردم.البته نداشتن جواب قانع کننده دلیل بر عدم وجود جواب نیست و تنها نشان دهنده نقص دانسته های پاسخ گوینده است. اما آنچه که باعث تاثر است این است که متولیان دین که هرچه دارند از این دین دارند و خود را علامه ی دهر میدانند و دم و دستگاهی برای خود به پا کرده اند،کار شایان و درخور توجهی برای پاسخ گویی به سوالات آنان که میخواهند بدانند انجام نمیدهند.اگر هم گاهی کاری میکنند و به سوالی پاسخ میدهند.اکثرا جوابشان آنقدر کلیشه ای و دور از فهم و غیر معقول است که انسان را از پرسیدن سوال های دیگر پشیمان میکنند.من به شخصه مقصرین اصلی دین گریزی مردم را همین آقایان به اصطلاح ملا میدانم که فکر میکنند همه باید حرف هایشان(حتی غیر منطقی) را قبول کنند!! چرا که از جانب ایشان صادر شده.
بگذریم.
ختم کلام در آخرین کامنتم در مورد بحث های دینی این است که با دوستان عزیز در میان میگذارم:
دوستان عزیز، بحثی نیست که مسلمانیم یا یهودی یا مسیحی یا زرتشتی یا خداناباور یا خداباور بی دین. اگر ما انسان ها بر اساس اشتراکاتی که به عنوان اخلاقیات داریم دنیایمان را بسازیم مطمئنا دچار کمترین مشکلات خواهیم شد.بنده به عنوان یک مسلمان اعتقاد دارم که دین اسلام دارای این خصوصیات است اما اعتقاد محکمتری که دارم این است که همان طور که گفتم اگر به اشتراکات اخلاقی پایبند باشیم دنیایمان خیلی بهتر از این خواهد شد که میبینیم.به عنوان یک خداباور هم عقیده دارم در ان زمان خدا نیز از ما راضی خواهد بود چرا که اعتقاد دارم خدا میخواهد انسان درست زندگی کند. پس بیاییم به جای پررنگ تر کردن اختلافات به اشتراکات بپردازیم.هرچند میدانم این درخواست فقط و فقط در حد یک حرف باقی خواهد ماند!و هیچ گاه عملی نخواهد شد اما چه میشود کرد.گفتم شاید این حرف دوستان دیگری را نیز با من همراه کند.شاید روزی رسید که همه به این موضوع ایمان بیاوریم.
اگر به جای دامن زدن به اختلافات(از هر نوعی) به اشتراکات میپرداختیم و وجدانمان را نیز در این بین قاضی قرار میدادیم مطمئنا زندگی بهتر از این بود. شاید خلاصه ترین کلام در این باره همین باشد که هرآنچه را که خود نیک میشمریم و انتظار داریم در مورد خودمان صورت گیرد را برای دیگر هم نوعانمان نیز بخواهیم.البته نه به صورت یک شعار!!!!!! بلکه در عمل نیز ثابت کنیم این گونه است.مثلا اگر دوست داریم شاد باشیم،به دنبال شادی دیگران نیز باشیم.اگر دوست داریم سالم باشیم،به دنبال سلامتی دیگران نیز باشیم، اگر دوست داریم ثروتمند باشیم،به دنبال ثروثمند کردن دیگران نیز باشیم، اگر دوست داریم آرامش داشته باشیم، به دنبال آرامش بخشیدن به دیگران نیز باشیم. و هزاران خواسته ی معقول دیگر که برای خودمان داریم و برای دیگران نیز بخواهیم.خلاصه اینکه آنچه را که با زبان خوب میشمریم در عمل نیز نشان دهیم.
و ن به این موضوع اعتقاد قلبی و کامل دارم که اگر انسان ها برای همدیگر ارزش قائل بودند و این قدر در پی سوار شدن بر دوش همدیگر نبودند بلکه به دنبال دستگیری از همدیگر بودند و خودخواهی و خود پسندی و زیاده خواهی نداشتیم ،همین دنیا بهشت موعود بود. و دیگر جهنمی نیز وجود نداشت تا انسان های نا انسان!! را در آن بیاندازند. بیاییم اختلافات عقیدتی را کنار بگذاریم و انسان گونه و آن گونه که شایسته ی یک انسان است در کنار هم زندگی کنیم.
شاید روزی بیاید که انسان قدر خود را بداند.شاید!!
بعضی مواقع از بحث کردن در کتابناک خسته می شوم.....
دوست عزیز اتفاقا من معتقدم خداوند آسمان ها را در 6 روز و زمین را در دو روز آفرید و خلق کرد (نه اینکه عمر اینا اینقدر می باشد)
این هم سخن من:
آخه چقدر بین مطلب من و برداشت شما فاصله است... انتظار ندارید که دوباره همان مطالب را ک÷ی کنم.... مطالب را بخوانید و اشکال علمی آنها را بگوید..
اما شما بگوید:
زمین در طی چه مدتی بوجود آمد؟
ای بابا ؛ چقدر بیربط جواب میدی ؛ روشن میپرسم :
کسی که میخواد حرف بزنه باید فکر کنه ، آسمون و زمین نمی تونن فکر کنن پس حرف نمیزنن
مورچه ها مثل ما فکر نمیکنن پس نمیتونن مثل ما هم حرف بزنن پس مورچه ها نمی تونن با سلیمان حرف بزنن
حالا این چه ربطی به جواب شما داشت ؟ میخواهی بگی صداهای ما در پوست بدن و آسمان و زمین ضبط میشه مثل رادیو ضبط ؟
تو به نوار کاست میگی گوینده ؟ پس آسمان و زمین هم اونوقت نمیتونن گوینده باشن فقط یه چیزایی رو ضبط کردن و اونها رو پخش میکنن . اما قرآن جوری حرف میزنه که حیوانات و ستاره ها و آسمان و زمین جان دارند فکر میکنند سجده خدا می کنند حرف میزنند ...
راستی ما نفهمیدیم آیا قیامت در لامکان و لا زمانه یا نه یه جاییه به غیر ازمین مثلن توی کهکشان دیگه هست ؟
اگر که توی لا مکان و لازمان هست پس چطوری ماده توی اون حضور داره و زمان براش تعیین شده ؟ (پنجاه هزار سال زمینی)
و همینطور سوال مهمتر در مورد بهشته که اگه بهشت توی لامکان هست پس لذت های برگرفته از نیاز هایی که در زمین وجود دارند (مثل نیاز به بچه دار شدن که غریزه جنسی رو به وجود میاره و یا نیاز به انرژی که تمایل به غذا خوردن رو به وجود میاره ) چطوری میتونن توی بهشت وجود داشته باشن ؟