رسته‌ها
علم راهی بسوی آفریدگار جهان
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 134 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.5
با 134 رای
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است

راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.

با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.


http://www.khodavaelm.blogfa.com/
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
114
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
mohammadali123
mohammadali123
1389/09/07

کتاب‌های مرتبط

Universe
Universe
5 امتیاز
از 4 رای
سرچشمه‌ های مدرنیته
سرچشمه‌ های مدرنیته
4.4 امتیاز
از 11 رای
فیزیک جهان ما
فیزیک جهان ما
4.1 امتیاز
از 9 رای
introduction to cosmology
introduction to cosmology
4.4 امتیاز
از 12 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان

تعداد دیدگاه‌ها:
1768
آنگاه كه به وادي مورچگان رسيدند, مورچه‌اي گفت: اي مورچگان به خانه‌هايتان داخل شويد مبادا سليمان و سپاهش بدون توجه شما را پايمال كنند. پس سلیمان از گفته وی با تبسم بخندید و گفت: پروردگارا مرا الهام کن که نعمتی را که به من و بر پدر و مادرم ارزانی داشته ای سپاس گذارم. (نمل/18-19)

راستی آن مورچه هاسلیمان را از کجا میشناختند و نامش را میدانستند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ؟
وسلیمان(بعنوان انسان) چگونه با انها سخن گفت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ؟
سند علمی لطفا
موریانه کور چگونه می دانسته است که جمله: ""بسمک الهم"" را نخورد؟

یونس پیامبر چگونه در شم ماهی ودر آب میزیسته است ؟:stupid:
بی صبرانه منتظر مدرک علمی هستم
shapurbakhtiyar

من هنوز منتظر ادعاهای بی سند قبلیتان هستم؟
راستی شما بگوئید:
موریانه کور چگونه می دانسته است که جمله: ""بسمک الهم"" را نخورد؟
آیا به نظر شما مورچه ها سخن می گویند؟
آیا می دانستید مورچه ها سخن می گویند؟! دكتر Robert Hickling سالهاي زيادي حشرات را تحت نظر گرفت و صداي كه از آنها صادر مي شود را ضبط كرد. او توانست كه صداي چند نوع مورچه را ضبط كند و اين پژوهشها در سال 2006 در مجله Journal Of Sound and Vibration به چاپ رسيد و اين اولين بار بود كه انسان صداي واقعي مورچه را مي‌شنيد.اين دانشمند پژوهشها و تحقيقات زيادي را در اين زمينه منتشر كرد و مهمترين آنها در مورد نحوة ارتباط مورچه‌ها با يكديگر است كه در مجله The Journal of the Acoustical Society of America با عنوان Analysis of Acoustic communication by ants به چاپ رسيد و نتيجه اين پژوهشها اين بود كه مورچه از لحاظ شنوايي بر ما انسانها برتري دارد. دانشمندان مي‌گويند كه مورچه از طريق شاخكهاي حسي خود مي‌تواند پيامهاي صوتي را دريافت كند. مورچه صداي دريافتي را به صورتي خالص دريافت مي‌كند زيرا كه اين شاخكها مانند دستگاههاي پيشرفته صوتي, صدا را رتوش كرده و بدون هيچ صداي اضافي تحويل مي‌گيرد و اين امكان پيشرفته‌اي در زمينه ارتباطات مي‌باشد كه دانشمندان از آن غافل بودند و تازه در سالهاي اخير به حقيقت آن پي ببرند. امروزه دانشمندان در سعي و تلاشند صداهايي كه مورچه از خود صادر مي كند را بفهمند ولي آنها بعد از سالها پژوهش طولاني مدت توانستند فقط چهارنوع از اين صداها را تشخيص بدهند که یکی از این صداها صدایی است که مورچه ها به هنگام ترس از دشمن از خود صادر می کنند. همچنین روبرت هیکلینگ مي گويد كه مورچه تحت تأثير صداهاي انساني قرار نمي‌گيرد ولي اگر ارتعاشات صوتي مناسب را به سمت مورچه ارسال كنيم, نسبت به آن عكس‌العمل نشان مي‌دهد و اين به معني وجود زبان خاص در ميان مورچگان است كه فقط خودشان آن را درك مي‌كنند دقيقاً مثل انسان. همچنین دانشمندان تأكيد دارند كه مورچه‌ها هنگام كار كردن با همديگر صحبت مي‌كنند. بعضي از مورچه كار جمع آوري غذا را انجام مي دهند و بعضي ديگر مسير رفت و آمد را تنظيم مي‌كنند. همه اين كارها را با اصوات خاصي كه نوعی: امر كردن, ياد دادن و ... مي‌باشند صادر مي‌كنند و ديگر مورچه‌ها نسبت به اين صداها عكس‌العمل نشان مي‌دهند.
همچنین محققان با استفاده از میکروفن ها و بلندگوهای بسیار مینیاتوری که بدون ایجاد مزاحمت در لانه های آنها نصب شده بود، موفق شدند صداهای تولید شده در لانه مورچه ها را ضبط و بررسی کنند. به گفته این محققان ملکه مورچه ها به این طریق دستوراتی را به مورچه های کارگر می دهد. در این پژوهش حیرت آور مشخص شد دیگر حشرات می توانند با تقلید صدای ملکه مورچه ها آنها را به خدمت بگیرند. محققان چند دهه قبل دریافتند که مورچه ها قادرند با ایجاد صوت، به یکدیگر هشدار دهند اما فقط در پی بررسی اخیر محققان است که مشخص شد این پیام های مبادله شده در این ارتباط به حدی گسترده است که می تواند مبین نوعی " گفتگو" بین مورچه ها باشد.
* آنگاه كه به وادي مورچگان رسيدند, مورچه‌اي گفت: اي مورچگان به خانه‌هايتان داخل شويد مبادا سليمان و سپاهش بدون توجه شما را پايمال كنند. پس سلیمان از گفته وی با تبسم بخندید و گفت: پروردگارا مرا الهام کن که نعمتی را که به من و بر پدر و مادرم ارزانی داشته ای سپاس گذارم. (نمل/18-19)
بهترین توضیح برای شروع و مبدا حیات، وجود خالقی ماورائ الطبیعی می باشد. باید خدایی باشد.

هیچگاه هیچکس از یک انسان فرهیخته و آزاده ای( مثلا ادیسون) انتظار ندارد و نمی بیند و نمی شنود که آسیبی به کسی رسانده باشد. ولی این خدای عقل کل شما. رحمن و رحیم شما،دانای دانایان شما، چگونه است که اینچنین وحشیانه دستور قتل و به بند کشیدن انسانهای دگر اندیش(کافر= نگرونده) را صادر می کند؟( یکی از دهها ایه ی قتال- ایه ی 4 سوره ی محمد):stupid::O:-(
چون با انهایی که کفر ورزیدند برخورد کردید گردن هایشان را بزنید و چون بسیاری از آنها را به قتل رساندید. بندها را محکم کنید و آنها را به اسارت بگیرید. وپس از آن یا منت بگذارید یا فدیه بگیرید.......
این خون ریز معنوی(الله) که در جای جای قران انسانها و باورهایشان را با پول(ماده) معامله میکند(فدیه - جزیه واز این قبیل) آیا بیشتر شبه چگیز نیست تا یک افریدگار دانا ؟
او از چنگیز هم کوچکتر است زیرا خان موغل دستوری مبنی بر کشتار دگر اندیشان در یاسا ندارد.
بدان که آن آریدگار که شما میفرمایید خانه ای ندارد و پیامبری ادر نکرده است.
اسمیت مان، موریانه شناس معروف می گوید: یکی از انواع موریانه ها دارای گشتی های اکتشاف کننده هستند و گشتی ها پیشاپیش و در اطراف کارگران حرکت کرده و در بلندی ها گوش فرا می دهند و همین که صدای دشمن را شنیدن با سوت مخصوصی که شنیده می شود دیگران را خبر می کنند که در حرکت تسریع نمایند و مخصوصا با این سوت به سربازان اطلاع می دهند که برای پیکار آماده باشند.
موریانه ها مهمترین تجزیه کنندگان در محیط های خشکند زیرا قادرند، مواد غذایی را دوباره به زمین باز گردانند، خاک بسازند و رطوبت را حفظ کنند. توانایی موریانه ها در سازگار شدن با محیط های خشک به آن ها اجازه می دهد که در محیط هایی که دیگر تجزیه کنندگان رایجی نظیر باکتری ها و قارچها نمی توانند عمل کنند، نقش تجزیه کننده مهمی را ایفا نمایند.
شاید هزاران سال لازم باشد که بتوانیم از حیث فیزیک و شیمی و تهیه خوار و بار و انبار کردن آن و تهیه وسایل گرم کردن و سرد کردن هوا و همچنین ساخت خانه های پیشرفته به پای موریانه ها برسیم!
البته اینجا یک سوال مهم پیش می آید این حشره فاقد چشم چگونه می تواند یک چنین سیستم پیشرفته ای را اجرا نماید؟!
دانشمند حشره شناس:موریس مترلینگ، تاثیر علم را بر شناخت عظمت خداوند اینگونه زیبا بیان می کند: اگر شما بتوانید هزار مرتبه اندیشه خود را بزرگتر کنید، خداوند در نظر شما هزار مرتبه بزرگتر خواهد بود.
براستی که زندگی پیچیده این حشرات ما را به شگفتی می اندازد. آری این آفریدگار قادر است که به این حشرات کوچک وحی کرده که چگونه زندگی کنند. و گاهی نیز به این حشرات دستوراتی فراتر از زندگی مربوط به خودشان داده می شود تا شاید انسانهای خفته را از خواب غفلت بیدار کنند. آری همین موریانه های کور و نابینا مامور خوردن عهدنامه مشرکین بجز جمله: "بسمک الهم" می شو
....
در داخل این لانه ها چنان انتظام و انضباتی حکمفرماست که نظم منظم ترین سربازخانه ها در قبال آن هرج و مرج و بی نظمی است. گرچه مورچه یک جاندار دقیق و با انضباط می باشد، اما اگر زندگی مورچه را با موریانه مقایسه کنیم انضباط مورچه به پای انضباط موریانه نمی رسد. زیرا گاهی اوقات مورچه ها بولهوس می شوند و به جای انجام وظیفه این طرف و آن طرف می روند و اوقات خود را به گردش و تفریح می گذرانند و یا از روی پرتی حواس و بی مبالاتی راه خود را گم می کنند. ولی هنوز اتفاق نیفتاده که در تمام منطقه موریانه نشین چشم انسان به یک موریانه متواری بیفتد و یا یکی از موریانه ها راه خود را گم کرده باشد در صورتی که در بعضی از شبها تا شش میلیون موریانه در سه چهار نوبت برای تهیه خواربار از شهر بیرون می روند و در صفوفی چهار نفره یا شش نفره یا ... راه خود را پیموده و هیچ یک از آنها در راه نمی ماند. موریانه ها اگر در حین جمع آوری خوار و بار مورد حمله قرار بگیرند افسران اسکورت به وسیله سوت های مخصوصی که صدای آن بطور واضح به گوش انسان میرسد حرکت ستونها را تغییر می دهند و در حالی که سریازان مشغول جنگ هستند موریانه ها به شهر مراجعت می نمایند.
موریانه جانوری است که بال ندارد و به واسطه نداشتن چشم هیچ چیز را نمی بیند و اندامش بسیار نرم می باشد و در مقابل کوچکترین مورچه ناتوان است و مغلوب می شود. دهان این جانور که برای جویدن چوب و تنه درخت خیلی خوب است به درد پیکار نمی خورد و نمی تواند مثل بعضی از حشرات بوسیله دهان خود دفاع نماید و به همین جهت همین که به تنهایی از لانه خارج گردد محو می شود. بزرگترین وسیله دفاع او پناهنده شدن به لانه و یا شهر موریانه است. در شهر موریانه ها سلحشورانی وجود دارند که وظیفه دفاع از سایر موریانه ها را برعهده دارند. سلحشوران شهر موریانه موجوداتی هستند که اگر هیکل ما به اندازه موریانه بود و ظمنا همین چشم را داشتیم و دنیا را به همین شکل می دیدیم، از دیدن آنها لرزه بر اندامهای ما می افتاد زیرا هیچ اژدهایی دهشت انگیز تر از سلحشوران موریانه نیست. سر و قسمت جلو بدن این سربازان کاملا زره پوش است و خصوصا شاخک های آن ها که وسیله پیکار می باشد از تمام بدن بزرگ تر است. روی هم رفته بدن این سربازان جز دو شمشیر سهمگین و یک سپر چیز دیگری نیست و ماهیچه هایی که شمشیرها را به حرکت در می آورد با رعایت تناسب هزاران مرتبه از فولاد محکم تر می باشد. این سربازان شجاعت و رشادت مجسم هستند و هیچ وظیفه ای جز جنگ ندارند. شاخک های جنگی سربازان به قدری بزرگ و قطور است که سرباز نمی تواند آن را برای غذا خوردن و لقمه در دهان گذاشتن مورد استفاده قرار دهد و به همین جهت عده مخصوصی از موریانه ها مامورند که به آنها غذا بدهند و لقمه را در دهانشان بگذارند. نوعی از این سلحشوران را می بایست بمب افکن نامید این سلحشوران شاخک نداند ولی در عوض روی سر چیزی شبیه خرطوم فیل دارند و از این خرطوم مایع لزجی به خارج پرتاب می شود که دشمنان را در فاصله سه سانتیمتری به قتل می رساند. تاثیر این مایع لزجی به قدری زیاد است که موریانه های نابینا شب ها با حمایت سربازان خود از لانه خارج شده و برای کندن و جمع آوری نوعی از علف مناطق حاره که بدان خیلی علاقمند هستند مسافت زیادی را می پیمایند.
ادامه دارد
امروزه در حدود دو هزار گونه موریانه در دنیا می‌شناسیم که در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر زندگی می کنند. گرچه در یک تپه موریانه‌ای بزرگ ممکن است بیش از ۵۰۰۰۰ موریانه زندگی کنند ولی داخل آن همیشه تمیز است. این تمیزی به این دلیل است که موریانه‌ها مدفوعات خود را به منزله سیمان در ساختن دیواره‌های تپه و اتاقکها بکار می‌برند و لاشه‌ها را نیز می‌خورند و مصرف می‌کنند. بیشتر ساکنین تپه حشرات کوچکی به طول ۵ میلیمتر هستند که سرهایی سفید و بدنی به رنگ خاکستری تیره دارند. اینها کارگرها را تشکیل می‌دهند کارگرها ممکن است نر یا ماده باشند اندام تناسلی آنها رشد نمی‌کند و فعالیتی ندارد. موریانه‌های کارگر کاملاً کورند و کارشان جمع آوری غذا و رسیدگی به بچه‌ها و پرستاری از شاه و ملکه و شاهزاده هاست. موریانه ملکه می‌تواند تا سی هزار تخم در یک روز بگذارد. او قادر به حرکت نیست و برای زنده ماندن کاملاً به موریانه‌های کارگر متکی است. بعضی از موریانه‌های ملکه می‌توانند تا ۵۰ سال زندگی کنند. در دستگاه گوارش موریانه‌هایی که از چوب استفاده می‌کنند، عده‌ای از تک یاختگان از دسته فلاژله‌ها به نام «پلی ماستیژین» زندگی می‌کنند که با موریانه‌ها زندگی اشتراکی دارند، بدین نحو که این تک سلولی‌ها دیاستازی به نام سلولاز ترشح می‌کنند که موجب هضم و نرم شدن چوبها می‌شود و در این حالت موریانه‌ها چوبهای نرم شده را می‌خورند.
بعضی از نژاد های موریانه شهرهای بزرگی می سازند که بلندی آنها به ده متر می رسد و جهانگردانی که برای اولین بار این ساختمان ها را می بینند دچار حیرت می شوند غافل از اینکه لانه حقیقی موریانه زیر زمین است و شهری که مثلا ده متر در سطح خاک بلندی دارد به همین اندازه و شاید چندین برابر زیر زمین رفته است. گنبد عظیمی که روی شهر موریانه گذاشته شده به قدری محکم است که هیچ کلنگی نمی تواند آن را سوراخ کند و فقط بایستی به وسیله باروت و یا دینامیت آن را ویران کرد و به همین جهت است که بررسی اوضاع زندگی این جانور دشوار است.
اولین چیزی که در این شهر باعث حیرت انسان می شود انتظام خیابان ها و عمارات آن است. عمارت عظیمی را مشتمل بر دو هزار طبقه تصور کنید که هر طبقه دارای آپارتمان ها و گالری ها و راهروهای منظمی است و در وسط این طبقات خیابان های ماپیچی برای تعدیل هوای شهر در نظر گرفته شده است. در شهر موریانه ها مامورینی هستند که پیوسته در خیابانهای و خانه ها حرکت می کنند و زباله ها و مدفوع ها را جمع آوری کرده و در کیسه ای که در زیر شکم آنها قرار دارد و با معده آنها ارتباطی ندارد حمل می کنند و در یک دیگ بزرگ قرار می دهند. موریانه های معمار درب این دیگ را به مدت بیست و چهار ساعت با سمنت مخصوصی جهت ضد عفونی و میکروب کشی زباله ها می پوشانند. موریانه ها بخار آب هوا را گرفته و مبدل به مایع یعنی آب می کنند و سپس از این آب برای تنظیف شهر استفاده می کنند. موریانه ازت موجود در هوا را با چربی مخلوط کرده و مواد غذایی جدیدی می سازند که قوت و خاصیت غذایی آن بیشتر است.
ادامه دارد
If the natural origin of a single protein is impossible how much more a whole cell! Biochemist, Harold Morowitz, wrote in his book, Energy Flow in Biology, that theoretically the simplest of cells would require a minimum of 124 proteins to function. Based on this imaginary, simple organism, he calculated that the probability of its natural evolution would be 1:10340,000,000.
وقتی ایجاد یک پروتئین ساده بر اساس تکامل غیر ممکن است در آنصورت ایجاد یک سلول چقدر نامحتمل تر خواهد بود. زیست شیمیست، هارولد موروویتس در کتاب" جریان انرژی در زیست" می نویسد: از نظر تئوری ساده ترین سلول حداقل نیازمند 124 پروتئین می باشد . بر این اساس ایشان احتمال ایجاد ساده ترین ارگانیسم را بر اساس تکامل طبیعی: 1 تقسیم بر 10 به توان 340000000 محاسبه می کند.
Scientists have spent years trying to create life in the laboratory with the most sophisticated equipment available in carefully controlled and intelligently designed experiments. If life cannot be artificially assembled under these conditions, how much more impossible it is for molecules to naturally assemble themselves into living cells! The best explanation for the origin of life is supernatural creation. There must be a God!
دانشمندان سالهاست که تلاش می کنند که در آزمایشگاه های پیشرفته موجود و در شرایط کاملا کنترل شده و هوشمند حیات را بوجود بیاورند. اما وقتی نمی توان حیات را در این شرایط کنترل شده بصورت مصنوعی بوجود آورد، چقدر نامحتمل تر خواهد بود که یک مولکول بتواند بصورت طبیعی خودش را در درون سلول مونتاژ کند. بهترین توضیح برای شروع و مبدا حیات، وجود خالقی ماورائ الطبیعی می باشد. باید خدایی باشد.
متن اصلی این کامنت و کامنت قبلی را در سایت زیر بخوانید:
http://www.mbbc.us/creation/inquiry/god_exists.htm
پروتئین cytochrome c ثابت می کند بی خدایی بر اساس مشاهدات علمی، موضوعی کاملا غیرمنطقی است
the existence of God is the Law of Biogenesis.
The Law of Biogenesis states that all cells come from pre-existing cells. No exceptions in nature or in the laboratories have been observed.
All living entities exist as single or multicellular organisms.
The logical conclusion is that cellular life originated supernaturally.
There must be a God!
To insist on natural origins is irrational and inconsistent with scientific laws of today. Credible conclusions must conform to the laws and knowledge of today. To conclude that there is no God is illogical and contradictory to scientific observation.
Biochemist, H.P. Yockey, reported in the Journal of Theoretical Biology, “With regard to the appearance of a single molecule of the cytochrome c family, even the deus ex machina needs 1036 [chances] with just the right conditions [and] 1 billion years... One who finds the chance appearance of cytochrome c a credible event must have the faith of Job.” In light of the mathematical calculation for impossibility being 1030, it is rational to conclude that the natural origin of proteins necessary for life is impossible.
The probability of the formation of a Cytochrome-C sequence is as likely as zero. That is, if life requires a certain sequence, it can be said that this has a probability likely to be realised once in the whole universe. Otherwise, some metaphysical powers beyond our definition should have acted in its formation. To accept the latter is not appropriate to the goals of science. We therefore have to look into the first hypothesis.
علم راهی بسوی آفریدگار جهان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک