علم راهی بسوی آفریدگار جهان
نویسنده:
محمدعلی کوشش
امتیاز دهید
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
آپلود شده توسط:
mohammadali123
1389/09/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان
به این جمله ها خوب دقت کنید:
همین یک جمله نشانه درک نادرست است. چرا؟!
آقای محمدعلی می گوید:
اگر انسان و شامپانزه از یک نیای مشترک باشند...
بعد می گوید:
اگر انسان و شامپانزه از یک نیای مشترک باشند؛ در حقیقت از یک گونه هستند!!!!
آقای محمدعلی چه کسی گفته اگر دو موجود از نیای مشترک باشند؛ از یک گونه هستند!؟!!
شما این جمله را از کجا در آورده اید!! این نتیجه گیری را از کجا در آورده اید.
فرض میکنیم که همه گوشتخواران از یک نیای مشترک برخوردار باشند. آیا این بدین معنی است که همه یک گونه هستند و همه گوشتخواران باید بتوانند با هم جفت گیری کنند؟!!
هرگز!!
روباه و گرگ و سگ، نیای مشترک دارند... اما سه گونه مختلف هستند و نمی توانند الزاماً یکدیگر را بارور کنند.
دوست عزیز مشاهده می کنید که بسیاری از جملات شما برپایه پیش فرض های غلط و درک های نادرست بنا شده اند.
امروزه بشر به پیشرفت های بسیار بزرگی رسیده است. سوالی که وجود دارد این است که : آیا نبایستی تکامل در مقیاس های بسیار کوچک قابل مشاهده و اندازه گیری باشد؟ آیا با پیشرفت هایی که در علم صورت گرفته است نمی توان تغییرات ژنتیکی کوچک در گونه ها را به ثبت رساند؟! آیا تکامل گراها تاکنون توانسته اند، تغییرات بسیار کوچک در یک گونه را که علامت و نشانه ای برای تبدیل شدن به گونه دیگر باشد، به ثبت برسانند؟!!!
آنچه سوال برانگیز است این است که با پیشرفت های صورت گرفته، انتظار می رود که تغییرات کوچک در یک گونه قابل اندازه گیری و ثبت شدن باشد. یعنی این فرایند تبدیل شدن از یک گونه به گونه دیگر در مقیاس میکرونی قابل اندازه گیری باشد تا تکامل گراها بتوانند نمونه ای عملی برای ادعایشان داشته باشند!!!! از بین میلیون گونه موجود آیا نبایستی حداقل یک گونه، علائم و نشانه هایی از تبدیل شدن به گونه دیگر را در مقیاس میکرونی (micro evolution) داشته باشد؟!!!!
مگر تکامل گراها نمی گویند که گونه a به گونه b با گذر زمان میلیونی تبدیل شده است!!!! پس حداقل در یک عضو از میلیون گونه مختلف، نشانه هایی بسیار بسیار کوچک (میکرونی) از نزدیک شدن ژنتیکی گونه a به گونه b را به ثبت برسانید؟!!! لطفا هر خبری را(در سایت های علمی و تخصصی معتبر) که نشان بدهد گونه a در مقیاس میکرونی در حال تبدیل شدن به گونه b می باشد!!!!!(مهم نیست گونه a , b چه هستند!!!!- سایت علمی معتبری که به بررسی این موضوع پرداخته باشد را به ما معرفی بکنید تا ما هم مثل شما بدانیم!!!!)
evolution is delusion
تکامل یک توهم است
در کره زمین میلیون ها گونه مختلف وجود دارد. با توجه به اینکه تکامل مختص به یک گونه خاص نمی باشد و از طرف دیگر تکامل مربوط به زمان خاصی نیر نمی باشد لذا طبیعتا می بایست در هر مقطع زمانی ، شاهد نشانه هایی از فرایند تکامل در یکی از گونه ها باشیم. آیا تکامل گراها توانسته اند نشانه ای هرچند کوچک از تغییرات در یکی از این میلیون گونه، را پیدا کنند. به عبارت دیگر در یکی از میلیارد عضو از میلیون گونه مختلف، نشانه هایی از ایجاد تغییرات بسیار کوچک و تبدیل شدن از یک گونه به گونه دیگر را به ثبت برسانند!!!!
در حقیقت وجود میلیون ها گونه مختلف، احتمال در حال وقوع بودن تکامل را در یکی از گونه افزایش می دهد!! لذا اگر بر اساس قانون احتمالات بخواهیم در نظر بگیریم، در هر مقطعی از زمان می بایست شاهد وجود گونه های بینابینی باشیم!!!! مثلا: شامپانزه هایی که نگشت شست آنها در حال جابجا شدن است و قوسی کف پا در حال ایحاد شدن است. و خرس هایی که در حال تبدیل شدن به گونه هایی شبیه به وال هستند و .....
مغلطه ای که تکامل گراها به عنوان دستاویزی برای خود استفاده می کنند: زمان است. به این معنی که می گویند: میلیون ها زمان لازم است که یک گونه به گونه دیگر تبدیل شود. اما وقتی صحبت از میلیون ها گونه مختلف است طبیعتا در هر مقطعی از زمان می بایست شاهد نشانه هایی( هرچند کوچک) در یکی از گونه ها برای تبدیل شدن به گونه دیگر باشیم. آیا در این مقطع زمانی(و همچنین 150 سال توهم!!!) حتی یک گونه از میلیون گونه مختلف، در حال تکامل نیست تا بتوانید نشانه هایی از آن را به ثبت برسانید!!!!
evolution is delusion
تکامل یک توهم است
ایجاد تنها و تنها یک سلول در آزمایشگاه های پیشرفته، بوسیله عناصر موجود در کره زمین!!!!(شرایط کره زمین در آن مقطع زمانی از جمله نبود لایه ازون و بودن اکسیژن را در نظر بگیرند و اشتباهات استانلی میلر را دوباره تکرار نکنند)
ساختار سلول بسیار پیشرفته تر از آن چیزی است که تصور می کنید!!!!سوال من از تکامل گراها این است که آیا بشر هوشمند قادر است که در آزمایشگاه های پیشرفته یک سلول را از عناصر موجود در کره زمین بسازد؟!!! چرا وقتی بشر با وجود چنین آزمایشگاه هایی قادر به انجام چنین کاری نیست ما خلقت گراها، چرا باید باور کنیم که به صورت تصادفی و شانس و رعد و برق و ..... در کره زمین حیات بوجود آمده باشد.... اگر طبیعت کور و بی جان و عناصر موجود در این کره خاکی، قادر هستند که حیات را بوجود بیاورند پس ما از شما می خواهیم که در آزمایشگاه های پیشرفته ، فقط و فقط یک سلول را بوجود بیاورید.
آیا این حرف منطقی نیست؟!!! من انجام کاری ساده را از تکامل گراها می خواهم . ساخت یک سلول زنده!!! جالب است که تکامل گراها که خود قادر به انجام این کار در قرن 21 نیستند مدعی هستند که میلیاردها سال پیش طبیعت بی جان، سلول زنده را ساخته است!!!!!! چگونه عواملی محیطی و طبیعی، در کنار هم قرار می گیرند و سلول ساخته می شود ؟!!!!!! اگر پروسه ساخت سلول توسط طبیعت بی جان انجام شده است منطقا می بایست کار ساده اس باشد!!!! چرا که هرچقدر این کار سخت تر و پیچیده تر باشد، درصد و احتمال وقوع آن بصورت تصادفی کمتر می شود، و طبیعتا کاری را که بشر هوشمند با دستگاههای پیشرفته قادر به انجام آن نیست ، احتمال وقوعش توسط طبیعت بی جان و بصورت رندم و تصادفی، صفر خواهد بود.
http://web.jjay.cuny.edu/~acarpi/NSC/images/cell.gif
در مورد اعمال شگفت آور سلولهاي بدن انسان، يكي از پزشكان معروف گفته است:
ما با فعاليت هاي گوناگوني كه در يك شهر بزرگ انجام ميگيرد آشنا هستيم اما تصور نميشود كه بدن ما به آرامي و بطور ممتد بتواند سلسله عمليات پيچيده تر و خارق العاده تر توليد ، ذخيره سازي ، تعميرات ، مخابرات ، حمل و نقل ، اعمال پليسي، رفتگري ، اداره امور ، توليد مواد غذائي ، تنظيم حرارت و غيره را انجام دهد . اين اعمال بسا شگفت آور تر و دقيق تر و منظم تر در بدن ما انجام ميگيرد.
. اَيْچ. تورپ (Thorpe)، مىگوید: ابتدايىترين نوع سلول داراى «مكانيزمى» است كه به طور تصور ناپذيرى پيچيدهتر از هرماشينى است كه تاكنون بشر در ذهن و نه در عمل، طراحى كرده است
امروزه ما مىدانيم كه سلول داراى نيروگاههايى است كه انرژى لازم خود را توليد مىكنند، داراى كارخانههايى است كه آنزيمها و هورمونهاى مورد نياز حيات را مىسازند، داراى بانك اطلاعاتى است كه حاوى تمامى اطلاعات لازم درباره تمام فراوردههايى است كه بايد به وجود آيند، داراى سيستمها و خط لولههاى پيچيده انتقالى است كه مواد و محصولات خام را از نقطهاى به نقطهاى ديگر حمل مىكنند، داراى آزمايشگاهها و تصفيهخانههاى پيشرفتهاى است كه مواد خام خارجى را به بخشهاى قابل استفاده تبديل مىكنند و داراى غشاى مخصوص سلولى است كه مواد ورودى و خروجى را تحت كنترل دارد هماهنگی عجیبی در تمام سلولهای بدن ما وجود دارد، وجود این همه نظم و هماهنگی در ذره ای به این کوچکی بسیار شگفت آور می باشد جالب است که بدانیم : یکصد هزار سلول متوسط بدن ما بر روی نوک یک سوزن جا می شود
evolution is delusion
تکامل یک توهم است.
به جمله زیر دقت کنید:
اگر انسان و شامپانزه از یک نیای مشترک می باشند و در حقیقت از یک گونه هستند پس طبیعتا می بایست امکان آمیزش میان انسان و شامپانزه وجود داشته باشد. آیا تکامل گراها تا کنون امکان تولد موجودی را که از آمیزش (طبیعی یا آزماشگاهی) انسان و شامپانزه بوجود بیاید را به ثبت رسانده اند. اسم این موجود که حاصل آمیزش این دو نیای مشترک(انسان و شامپانزه) می باشد را چه نامیده اند؟!!!
مگر نه اینگه شامپانزه و انسان، دارای یک جد مشترک می باشند . پس می بایست امکان امیزش میان آنها و ایجاد گونه ای بینابینی امکان پذیر باشد. آیا تکامل گرا ها، به این گونه بینابینی که ناشی از انسان و شامپانزه است رسیده اند؟
در یکی از این کتاب های تکامل آمده است:
مگر نه اینکه انسان و شامپانزه از یک خانواده می باشند و تا این اندازه ژن های آنها به هم نزدیمک است (4/99) و ایندو آنقدر به هم نزدیک هستند که خر و اسب به هم نزدیک می باشند پی یک راه ساده برای اثبات این مطلب: آمیزش میان این دو گونه می باشد لذا همان طور که از آمیزش اسب و خر، قاطر بوجود میآید و این نشان می دهد که اسب و خر از یک گونه هستند. پس می بایست امکان آمیزش انسان و شامپانزه هم وجود داشته باشد. نام این گونه بینابینی چیست؟!!!
evolution is delusion
تکامل یک توهم است
وقتی از تکامل گراها می پرسیم که چرا ساختار دست انسان تا این حد دچار تغییر شده است پاسخی قانع کننده دریافت نمی کنیم. آنچه آنها بیان می کنند: این است که زحمت و تلاش، این تغییرات را در ساختار دست انسان بوجود آورده است. به این معنی که انسان با استفاده بیشتر از دستان خود، به مرور زمان، این دستها تغییر شکل یافته و به شکل امروزی در آمده است. به جمله زیر دقت کنید:
.
در جای دیگر می گویند:
جالب است که در کتاب اعتراف می شود که دستهای انسان قابلیت بسیاری دارد و به هیچ وجه، دست های میمون ها از چنین قابلیتی برخوردار نیست: انسان موقعی که به تربیت میمونها می پردازد. هر اندازه در تعلیم آنها کوشش بخرج دهد و دستهای آنها هر اندازه کار بزرگی انجام بدهد ولی نمی تواند قابلیت دست انسان را داشته باشد. دست های انسان شگفتی هایی بوجود می آورد: همچون عمل های ظریفی که به دست جرحان بزرگ انجام می شود و یا نقش هایی را که هنرمندان صنایع دستی بوجود می آورند.
تفاوتی که بین دست انسان و دست میمون ها وجود دارد بسیار زیاد است اما نکته جالب اینجاست که تکامل گراها عامل این تفاوت را در : زحمت می دانند به این معنی که با استفاده بیشتر از این یک عضو، آن عضو به مرور زمان درای قابلیت های بیشتری می شود و به اصطلاح تکامل پیدا می کنند.
اما باید گفت که هر قانونی می بایست فراگیر باشد یعنی غیر از شامپانزه هر موجود دیگری هم که از یک عضوش بیشتر استفاده کند آن عضو به مرور زمان، می بایست تکامل پیدا کند. همه ما مورچه را به عنوان جانوری زحمت کش که قادر است تا چند برابر وزن خودش را بلند کند، می شناسیم. این جانور به سخت کوشی معروف است اما ببینیم که آیا ساختمان بدن این جانور، میلیون ها سال پیش چگونه بوده است:
http://www.plantbio.uga.edu/~chris/sphecomyrma.jpg
This fossil, discovered in 1967, shows a very primitive ant encased in amber, or fossilized tree sap. Fossils in amber are particularly valuable because of the details they preserve. This fossil is 90-95 million years old...far older than any ant fossil previously known
آیا نباید این همه تلاش در طی 95 میلیون سال، تفاوتی در ساختار بدن این موجود زحمت کش بوجود بیاورد؟!!! و این جانور بخاطر زحمتی که می کشد، دچار تکامل بیشتر و بیشتر بشود !!! چگونه است در طی این مدت کوتاه این همه ساختار بدن شامپانزه دچار تغییر می شود !!!! اما چرا ساختار بدن این جاندار در طی این مدت طولانی، دچار هیچ گونه تغییری نشده است؟!!!! چرا فقط شامپانزه نتیجه زحمت خودش را دریافت کرده است!!!! آیا یک قانون نباید فرگیر باشد؟
evolusion is delusion
تکامل یک توهم است
چرا محیط به صورت گزینشی عمل می کند. اگر تغییرات قابل توجه در محیط، ایجاد کننده گونه های مختلف است و تغییرات محیطی قابل توجه باعث ایجاد گونه های جدید می شود چرا این تغییرات بر یک گونه اثر می گذارد و بر گونه های دیگر که در همان زمان زندگی می کرده اند تاثیر نمی گذارد. چرا می بایست عنکبوت در 310 میلیون سال پیش همان ساختمان امروزی را داشته باشد اما در طی همین زمان گونه های دیگر تحت تاثیر همان محیط از گونه ای بگونه دیگر تبدیل شوند ولی یگ گونه ثابت و بدون تغییر بماند. آیا محیط می تواند رفتاری گزینشی داشته باشد؟
در شکل زیر می توانید تصویر بزگترین عنکبوت را که به تازگی پیدا شده است ببینید این فسیل مربوط به 165 میلیون سال پیش می باشد این فسیل مربوط به بزرگترین عنکبوت می باشد اما قدیمی ترین فسیل عنکبوت مربوط به 310 میلیون سال پیش ی باشد.
http://i.livescience.com/images/i/16098/....jpg?1303243408
The largest fossil spider uncovered to date once ensnared prey back in the age of dinosaurs, scientists find.
The spider, named Nephila jurassica, was discovered buried in ancient volcanic ash in Inner Mongolia, China. Tufts of hairlike fibers seen on its legs showed this 165-million-year-old arachnid to be the oldest known species of the largest web-weaving spiders alive today — the golden orb-weavers, or Nephila, which are big enough to catch birds and bats, and use silk that shines like gold in the sunlight.
The fossil was about as large as its modern relatives, with a body one inch (2.5 centimeters) wide and legs that reach up to 2.5 inches (6.3 cm) long. Golden orb-weavers nowadays are mainly tropical creatures, so the ancient environment of Nephila jurassica probably was similarly lush. [Image of fossil spider]
Although this is the largest fossil spider known to date, it is not the oldest. Two species from Coseley, England, Eocteniza silvicola and Protocteniza britannica, both come from about 310 million years ago.
evolution is delusion
تکامل یک توهم است
6- ترجمه تفسیر المیزان، ج 4، ص 213
7- میزان الحکمه، ج 9، ص 354 /
بحارالانوار، ج 11، باب 5، ص 220 /
قصص الانبیاء، قطب الدین سعید بن هبة الله الراوندی، ص 57 /
حیوة القلوب، علامه مجلسی، ج 1، ص 28 /
ترجمه مجمع البیان، ج 5 ص 5 /
تفسیر شریف لاهیجی، ج 1، ص 427
چرا قوسی پا در انسان در طی این مدت طولانی(1.5 میلیون سال)، از بین نرفته است؟!!!! آیا این همه زمان، برای ایجاد این تغییرات کافی نیست؟!!!
طبیعتا هر عامل محیطی که باعث ایجاد تغییرات می شود می بایست بازگشت پذیر باشد، اما چرا تکامل بازگشت پذیر نیست. برای مثال هر عاملی که باعث ایجاد قوسی در پا شده است و در راست قامتی انسان تاثیر گذاشته است می بایست به مرور زمان و تحت تاثیر همان محیط و با از بین رفتن عوامل موثر بر آن ، دوباره به حالت اول برگردد. انسان مدت مدیدی است که بر روی دو پا راه می رود چرا این فشار های محیطی، (وزن بدن انسان) این قوسی را در طی این مدت از بین نبرده است؟!!!! آیا همین عامل محیطی دستاویز تکامل گراها برای ایجاد تغییرات در گونه ها نیست؟!!! آیا همین عوامل نیست که تکامل گراها به واسطه آن تغییرات باور نکردنی را توجیح می کنند و
حتی تبدیل شدن از گونه ای به گونه دیگر را امکان پذیر می دانند و برای مثال می گویند: وال، خرسی بوده که برای شکار در آب به این شکل در آمده است؟!!! این همه تغییرات در ساختمان یک جاندار را باور کنیم پس چرا این تغییرات در پای انسان ایجاد نشد.؟!!!! آیا این زمان کم است؟!! پس اگر بخواهید چنین زمان طولانی را برای ایجاد تغییرات در نظر بگیرید چگونه می خواهید این همه تغییرات را در گونه ها بوجود بیاورید؟!!!
قدیمی ترین جا پا(modern foot print) مربوط به 1.5 میلیون سال پیش می باشد.
Anthropologists have uncovered ancient fossil footprints in Kenya dating back 1.5 million years, the oldest evidence yet that our ancestors walked like present-day humans
اThe footprints were discovered in two sedimentary layers near Ileret in northern Kenya and revealed an essentially modern human-like foot anatomy, according to study published today in the U.S. journal Science.
http://www.cosmosmagazine.com/files/imag...7_footprint.jpg
اجداد ما در 1.5 میلیون سال پیش آنگونه که ما راه می رویم راه می رفته اند و پاهایی همانند ما داشته اند. در حقیقت این زمان برای تکامل گراها از زمانی که شامپانزه بر روی دو پایشان قرار گرفته اند شروع می شود . در حقیقت این تایمر زمان، برای تکامل گراها ، از آن زمان که شامپانزه!!! بر روی دوپا قرار گرفته است شروع می شود.
چرا 1.5میلیون سال است که قوسی پای انسان، از بین نرفته است؟
http://www.kappamedical.com/images/M32.bmp
تکامل یک اشتباه بزرگ است. تغییری که در یک جاندار می تواند بوجود بیاید، بسیار محدود می باشد و این قانون تمام جانداران را در درون یک قالب قرار می دهد و هر موجود زنده ، تنها تا حدی امکان تغییر و تبدیل دارد و نمی تواند از آن فراتر رود.
yes, one of them is mohammad ali:-)