علم راهی بسوی آفریدگار جهان
نویسنده:
محمدعلی کوشش
امتیاز دهید
.
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
سر سلسله تمام معتقدات دینی ایمان به خداست. حضرت علی (ع) می فرمایند: اول دین، آغاز دین، پایه دین و ریشه دین خداشناسی است. اما آیا ما تاکنون در رابطه با یک چنین چیز مهمی به اندازه کافی تفکر کرده ایم. توجه داشته باشید که توحید از اصول دین می باشد و در اصول دین تقلید جایز نیست و همچنین توجه داشته باشید که پیامبر(ص) فرمودند: یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد سال بهتر و بالاتر است
راههای بسیاری وجود دارد که انسان را به خداشناسی هدایت می کند. کسی که بخواهد با برهان و دلیل به این هدف مقدس برسد می تواند به فرا خور حال خویش و به اندازه نیروی فکری خود از آن راههای گوناگون استفاده کرده و به وجود آفریدگار جهان پی ببرد. تنها چیزی که در این راه لازم است توجه، تفکر، جستجو نمودن و روحیه حقیقت یابیست.
با پیشرفت علوم، پایه های خداشناسی محکمتر می گردد و هر روز پرده ای تازه از اسرار آفرینش برداشته می شود. به قول یکی از دانشمندان (هرشل): هر قدر دائره علم وسیعتر می گردد استدلالات دندان شکن تر و قویتری برای وجود خداوند ازلی و ابدی بدست می آید، در واقع علماء زمین شناسی و ریاضی دانها و دانشمندان فلکی و طبیعی دانها دست به دست هم می دهند و کاخ علم یعنی کاخ با عظمت خدا را محکم برپاساخته اند. بدیهی است که آشنایی با کاخ علم، به ما کمک خواهد کرد تا عظمت خداوند را بیشتر درک کرده و حق بندگیش را بیشتر ادا کنیم. یکی دیگر از راههای اثبات وجود آفریدگار معجزه است. اعجاز یکی از ساده ترین راههای اثبات وجود خداوند است. قرآن که معجزه جاوید آخرین پیامبر است، می تواند راهی ساده برای اثبات وجود آفریدگار باشد، در حقیقت هر آیه از قرآن که نشان بدهد هیچ بشری نمی توانسته در ۱۴۰۰ سال پیش چنین چیزی را بگوید، به نوعی وجود خداوند را ثابت کرده است. آخرین روش اثبات وجود خداوند که در این کتاب مورد بررسی قرار می گیرد، رفتارشناسی آخرین فرستاده خداوند، حضرت محمد(ص) می باشد. در حقیقت یکی از راههای تشخیص پیامبران راستین از مدعیان دروغین نبوت، بررسی رفتار آنها می باشد. با توجه به روشن بودن ابعاد مختلف زندگی آخرین پیامبر، به بررسی رفتار پیامبر رحمت می پردازیم که به نوعی اثبات نبوت ایشان و در نتیجه اثبات وجود آفریدگار می باشد.
http://www.khodavaelm.blogfa.com/
آپلود شده توسط:
mohammadali123
1389/09/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی علم راهی بسوی آفریدگار جهان
والله به پیر به پیغمبر
این رو صدبار گفته ام ، اما گوش نمیدی
ای بابا
مارمولک
تمساح
سوسمار (که عربها میخورند)
کومودور
مارمولکِ آفتابپرست
مارمولکِ گالاپاگوس
و ...
اینها همه دست دارند!!!!! و از نسلِ دایناصورها هستند
8-)
یعنی پرندگان از نسل دایناسورها هستند....
و شتر مرغ از همان اول هم نمی توانسته پرواز کند.... البته ممکن است تصویر زیر از نیاکان شتر مرغ بوده باشد:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/6/65/Struthiomimus_altus_jconway.jpg
http://nature.harferooz.com/photos/images/125ostrich1.jpg
http://delusionofevolution.blogfa.com/cat-34.aspx
اما چرا انواع مختلف دایناسورهای ریز و درشت منقرض شده اند اما شتر مرغ باقی مانده است؟
چرا برای نمونه هم که شده یک دایناسور کوچک که به جای بال، دست داشته باشد باقی نمانده است....;-)
=======================
دوستان کتابناکی امروز برای بار دوم کتاب: توهم تکامل را آپلود کردم...
در این کتاب ثابت می کنیم که تکامل یک توهم است و نظریه جنجالی انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح را مطرح کرده ایم...
لینک دانلود: کتاب توهم تکامل
http://delusionofevolution.blogfa.com/cat-36.aspx
به خاطر سیب که تبعیدمون کردی به زمین
به خاطر آب انگور هم که میفرستیمون جهنم!
فکر کنم کلا با میوه مشکل داریا!؟
:D
اما من میگم :
گردنِ زرافه که از یکی از موجوداتِ گردن درازِ باستانی ریشه گرفته ، بعدها به دلیلِ ایجادِ مشکل در حیوان ، رو به کاهشِ ارتفاع گذاشته و این مسئله در حیوانی مثلِ Okapi بروز کرده
شما میتونی خلافش رو ثابت کنی!
شترمرغ از نیای مشترکِ پرندگانِ پروازی ، منشعب نشده!!!!
بلکه از نیای مشترکی که دایناصورهای پردار و عظیم الجثه را تشکیل میداده ، منشعب شده
موآ
دو دو
و سایر پرندگانی که پرواز نمیکنند هم از همین خانواده هستند
میدونی چیه؟
آره
تو راست میگی
خدای بزرگی که توی هفت آسمون ، بالای عرش نشسته ، یک مشت جانور رو با نهایتِ پیچیدگی ، درست کرده ، و فقط به خاطرِ خوردنِ یک سیب!!! (یا شاید گندم) اونها رو انداخته توی یک سیاره ، تا بعداً یک موجودی که دیده نمیشه!! اسمش هم شیطان هست ، بیاد و با حیله ها و حقه هایی که بلده ، بینِ زن و مرد رو در رابطهء سکسی ، تفرقه بیاندازه
برای جلوگیری از این ، باید انسانها رو سنگسار کنید و بجنگید!!! و همدیگه رو بکشید و از کسانی که اونها از شما شکست میخورند جزیه بگیرید
بعد هم دخترانشون رو بدونِ عقد و نکاح ، موردِ عنایت قرار بدهید
تا رستگار بشوید
نهایتاً اینقدر بچه میزائید و تولید مثل میکنید که جمعیتِ زن ها (زن یعنی الاغِ شیطان یا همون خرِ دجال!!) زیاد میشه
اونوقت فرزندِ یکی از سلاله های آسمانی ، بعد از هزاران سال زندگی در کنارِ جوی کوثر ، از اون بالا یک مرتبه سر از کنارِ کعبه در میاره و با مردی که سوار بر یک الاغ هست که بینِ هر دو تا از گوش های این الاغ به اندازهء یک کیلومتر فاصله ست ، میجنگه و اون قدر آدم میکشه که تا زانوی اسبش خونین میشه
اونوقت عدل و داد در دنیا گسترده میشه و بعد از مدتها که همهء مردم مسلمان شده اند و به زبانِ عربی تکلم میکنند ، یک زنِ یهودی معلوم نیست یهو از کجا سر و کله اش پیدا میشه و امام رو میکشه ، و بعد دومرتبه همه بدبخت میشوند
یک آدمی که بهش میگن « اصرافیل بوغچی » میاد و بوغ میزنه!!
تمامِ دنیا ، توی یک زمینِ به وسعتِ هزاران زمین فوتبال جمع میشن که بهش میگیم « صحرای محشر »
بعدش هم یکی یکی بهشون یک نامه داده میشه
این هایی که نامه شون دستِ راستشون باشه ، خوب
اونهایی که دستِ چپ ، بد!!!
بدها رو میفرستیم تا ابد توی روغنِ داغ و زقوم و اژدهای هفت سر و چوبِ دو سر!!
خوب ها رو هم میبریم که با جوانانِ بهشتی نشست و برخاست کنند و با حور العین سکس کنند و زن هاشون هم تماشا کنند!!!
راستی
یادم رفت ، اون « پلِ صراط » رو هم عرض کنم!!!!!!
نهایتاً
این تئوری که شما مسلمون ها بهش اعتقاد دارید ، تا چند درصد اثبات شده به حساب میآد؟!!!
(!)
یکی از دوستان کتابناکی نمی دانم که چرا باور نمی کند که نظریه لامارک رد شده است:
لامارک معتقد است که تغییر گونه ها نتیجه بر هم کنش بین آنها و محیط اطرافشان است . اصول نظریه لامارک عبارتند از :
1- موجودات زنده ذاتاً استعداد سازش با محیط دارند .
2- سازش موجودات زنده در جهت افزایش توان حیاتی و کارایی آنهاست .
3-صفات اکتسابی تبدیل به صفات ارثی می شوند .
مثلا گردن زرافه متناسب با شرایط محیطی و برای رسیدن به برگ های بالایی درختان و تلاش برای رسیدن به برگ های درختان دراز شده است
شتر مرغ به علت بیشتر راه رفتن بر روی پا و کمتر پرواز کردن دارای پاهای قوی شده است و دیگر نتوانسته است پرواز کند
فرض کنید شما به باشگاه بدنسازی بروید و فقط حرکات مخصوص پا را انجام بدهید ... در طی چند سال پاهای شما حجیم و قوی خواهد شد... اما آیا فرزند شما هنگام تولد نسبت به بچگی شما دارای پاهای قوی تریمی باشد؟ خیر
این موضوعات دیگه رد شده است.... شما باید فرآیند تکامل را صرفا با جهش توجیه کنید نه متناسب با شرایط محیطی....
مثلا به انگشتان پاهای خود نگاه بکنید.... این انگشتان کوتاه هستند(اما پای میمون شبیه دست های شما می باشد) . قبلا تکامل گراها می گفتند که اگر از عضوی استفاده نشود آن عضو کوچک می شود لذا چون انسان راست قامت شده است پس از انگشتان خود کمتر استفاده کرده است و لذا انگشتان به مرور زمان کوتاه شده اند
برای رد این موضوع 2 مثال می زنم:
1- انگشت مجاور انگشت شست بزرگ شده است ولی دلیلی برای استفاده بیشتر از این انگشت وجود ندارد
2- قلب عضوی است که مدام در حال تپش است پس می بایست نسل به نسل بزرگ شده باشد
هر تغییری در موجود زنده مستلزم تغییر در کدهایی است که آن موجود را می سازد.... ایجاد اطلاعات توسط جهش امکان پذیر نیست... عامل جهش هم امواج ماورائ بنفش و .... هستند ... اینها هیچ وقت نمی توانند ایجاد کننده اطلاعات باشند....اما ایجاد عضو جدید نیازمند اطلاعات آن عضو می باشد...
جهش ربطی به موجو زنده ندارد.... جهش یا ناشی از کپی سازی دی ان ای می باشد و یا بر اثر عوامل خارجی مثل: امواج ماورائ بنفش و امواج رادیواکتیو و ...
اینکه شما بخواهید از اشتباه و امواج فاقد شعور ، حیات را بسازید کاملا غیر عقلانی است.....
مثلا اطلاعاتی که گردو بسازد یا انار بسازد .... چقدر نسبت به هم می بایست متفاوت باشد و چگونه این اطلاعات توسط محیط یا جهش بوجود آمده است؟ شکل گردو و انار متفاوت است... پس نقشه آنها هم متفاوت است.... پس اطلاعات مربوط به آنها هم متفاوت است.... این اطلاعات چگونه بوجود آمده است؟
=========================
نظریه انقراض دایناسورها توسط طوفان نوح را بخوانید ..... و آن را به چالش بکشید....
http://delusionofevolution.blogfa.com/cat-36.aspx
8-)
آفرین
این جمله رو باید همون اول میگفتی
واقعاً متوجهِ منظورت در کامنتِ قبلی نشده بودم
اما راجع به اینکه من! (نه به عنوانِ یک ماتریالیست ، و بلکه به عنوانِ خودم - یک تحلیل گر-) به این عقیده دارم که :
- اون اعداد ، به صورتِ یک کتابِ معنادار ، درآمده اند! (چیزیکه شما به اون خلقت میگید)
اما
من ...
فرض میکنم که میلیاردها میلیارد کتابِ بی معنی در طبیعت وجود دارد ، اما ما توانسته ایم معنایِ یکی از آنها را بدانیم
این یعنی فیزیک
حیات ، یکی از میلیاردها میلیارد جمله ای ست که با کدهای عددی نوشته شده (این جمله فقط برای ما معنی دارد)
اما اگر این قسمتِ پرِ لیوان رو رها کنیم ، متوجه میشیم که بقیهء لیوان (چیزی حدودِ همهء لیوان!) خالی ست (!)
جهشِ ژنتیکی!
اصلاً میدونی اون بخش از ذهنیّتِ مسخرهء تو چیه؟ محمد علی!؟
تو تکامل رو در ابعادِ کلّی ، هوشمند فرض میکنی و میخوای ثابت کنی خدا وجود داره
بعد میای و جهش رو یکی از اجزاء غیرهوشمند فرض میکنی تا باز هم ثابت کنی خدا وجود داره!! :))
دوستِ عزیز
حقیقت ، اینه که « خلافِ جملاتِ تو صادقه »
یعنی اینکه :
ایجاد شدنِ حیات ، یک فرایندِ تصادفی بوده ، اما جهش و فرگشت و به تبعِ آن ، دنبال کردنِ مسیرِ حیات ، یک فرایندِ مفهومی و نسبتاً هوشمند ست
چرا که این مادّه بوده که حیات را ایجاد کرده
اما این جاندار ست که در تعامل با محیط ، جهش را شروع میکند
(!)
فکر کنم توی تمامِ این مدتی که توی کتابناک دارم با تو صحبت میکنم ، ذهنِ تو هنوز جهش پیدا نکرده!!!! (البته این شوخی بود دوستِ من ، وگرنه اگه صادق باشم ، تو هم تغییراتِ مثبتِ زیادی داشتی)
اما
فکر میکنم تو اصلاً به این مسئله توجه نمیکنی که
این موجودِ زنده ست که مسیرِ حیات رو دنبال میکنه و این موجودِ زنده ست که تصمیم میگیره (به طور ناخودآگاه یا خودآگاه) ، که چه تغییری در خودش به وجود بیاره
این یعنی اینکه بر خلافِ ایجادِ حیات ، ... سیرِ تکامل و جهش ، یک مسیرِ نسبتاً هوشمندانه تلقی میشه
(!)
بحث ما بر روی یک کلمه نیست... بلکه می بایست این کلمات با تر کیب هم یک جمله را بسازند و این جملات یک کتاب علمی را بسازند....
دوستان می توانید امتحان کنید... 100 عدد 0 و 1 را در کنار هم بگذارید و حالت های مختلف را امتحان کنید....
حال عده ای گمان می کنند که اگر به صورت رندمی این صفر و یک را در کنار هم قرار بدهند یک جمله و در نتیجه یک کتاب علمی ساخته می شود ....
اما جهش تنها چیزی است که برای تکامل باقی مانده است (بیچاره تکامل و تکامل گراها... این روزها خیلی تنها هستند) :D
در سایت زیر می توانید تاثیر جهش های رتدمی (Random Mutation Generator ) را در یک جمله ببینید...
http://www.randommutation.com/
در حقیقت جهش که همچون پرتاب تیری در تاریکی می باشد تنها چیزی است که برای تکامل باقی مانده است.... در همان سایت فوق، تاثیر موتاسیون (جهش) را بر روی جملات ببینید... تکامل گراها می خواهند یک کتاب علمی با جهش بسازند... در حالی که این جهش فقط باعث می شود که در یک کتاب علمی غلطهایی ایجاد شود و قسمت هایی از یک کتاب را بی معنی کند.... (یا عضوی از یک موجود زنده را ناکارامد سازد)
فرض کنید شما بخواهید قسمت هایی از یک کتاب علمی را که خود نوشته اید تغییر بدهید... مثلا مطلبی را اضافه کنید.... اینجا شما باید دقیقا بدانید که کجای کتاب این مطلب را بگذارید ..... و با روش های کدگذاری آشنا باشید... (دقت کنید وقتی شما انگشت خود را به سوی یک کلمه در کیبرد می برید در حقیقت به نوعی دارید کار کدینگ را انجام می دهید هر چند آن تبدیل به 0 و 1 توسط کامپیوتر انجام شود)
حال شما تصور کنید ... تغییری قرار است در یک موجود زنده بوجود بیاید... مثلا قوس کف پا بوجود بیاید و انگشت شست از بغل حرکت کند و در ردیف سایر انگشتان قرار گیرد و انگشت کنار انگشت شست بزرگ تر بشود و کلا اندازه انگشتان کوتاه تر بشود..... تا از پای موجودی مثل میمون (که همچون یک دست می باشد) به پای انسان برسیم....
http://t2.ftcdn.net/jpg/00/15/37/33/400_F_15373371_OfHKEcp3Xh3kUz5oLqyJTpxBomASBvcP.jpg
http://www.franslanting.com/stock/gallery/Mammals/014434-01.jpg
برای این کار می بایست کدام یک از کدها تغییر بکنند و چرا.... و عامل این تغییر چیست؟ (همانطور که قبلا گفتم کدها نقشه بدن موجودات هستند و بر اساس این کدها مشخص می شود که ساختمان پا چگونه باشد..)
عامل جهش: امواج ماورا بنفش و امواج رادیو اکتیود و دما و ... هستند... آیا گمان می کنید این امواج بتوانند کدهایی را تغییر بدهند تا از پای شبیه میمون به پایی شبیه انسان برسیم....
خیر ... این کار از این امواج بر نمی آید... حتی از دانشمندانی که این امواج را به روشی خاص اعمال کنند هم بر نمی آید... وگرنه این کار را تا حالا کرده بودند... اما هنوز عده ای باور نکرده اند که تکامل یک توهم است.... و گمان می کنند این تغییر توسط امواج فاقد شعور ایجاد شده است
کتاب: توهم تکامل را بخوانید و لذت ببرید:
http://delusionofevolution.blogfa.com/cat-36.aspx
البته یک جا را اشتباه نوشتم ! عدد 0000000 معادل صفر، در اسکی معادل NUL است.
خیلی وارد بحثهای تخصصی نمیشوم(چرا که میترسم گفته شود که دارم اشکال میگیرم و بحث سر چیز دیگری بوده(هر چند مثال اشتباه باشد!))
اینها کدهای باینری هستند!
یک فرق اساسی بین این 0 و 1 ها و کدهای اسکی وجود دارد.اینها کدهای باینری هستند.کدهای باینری یا همین 0 و1 ها برای کامپیوتر بشکل دیگری دیده میشوند.همین متنی که مینویسم برای کامپیوتر بی معناست و وقتی بصورت این 0 و 1 ها در میآید برای ماشین معنی دار میشود.
کد اسکی مدلی است تعیین شده، برای هر یک از ترکیبات 0 و 1 ! مثلا میگوید 0000000 که معادل صفر است را NUL در نظر بگیر.
در واقع اگر این کد باینری معادل یک عدد باشد( مثلا 87 ) در جدول اسکی آن را یک کاراکتر تعیین شده در نظر میگیرد( مثلا "W" ).
یعنی تمام اعداد از ابتدا وجود دارند( مثلا از 0000000 تا 1111111 ) و بسته به نوع سیستم ترجمه ی شما معنای آن تعیین میشود.
( مثلا ممکن است بگویید 0000000 برای من معنای صفر میدهد ( نه معادل اسکی آن یعنی "W" ))
بنابراین اگر سیستم ترجمه ی دیگری انتخاب کنید معنای این 0 و 1 ها عوض میشود.
در مورد طبیعت هم همینگونه است.حالت های مختلفی شکل گرفته که ما به یک قسمت آن میگوییم انسان و به یک قسمتش میگوییم سیب و ...(این همان حرف سادیست در کامنت قبلی بود، به بیان کامپیوتری تر ;-( )
اگر من میلیونها 0 و 1 ( بدون هدف)در این صفحه بنویسم شما با در دست داشتن جدول کد اسکی میتوانید کاراکترها و کلمات معنی دار زیادی استخراج کنید.( چون از کوچکترین حالت ممکن یعنی 0000000 تا بزرگترین حالت فرض شده یعنی 1111111 در جدول اسکی دارای معنی مشخصی هستند.)
k.e.t.a.b.n.a.k
k.a.a.b.n.t.e.k
k.k.e.t.a.a.b.n
n.a.a.k.t.e.b.k
و ....
همهء این کلمات ، در طبیعت وجود دارند
اما فقط یکی معنیِ کتابناک میده!
این هیچ ربطی به هوش نداره
شما یک عدد نوشتی و ما برای اون عدد ، فرض کرده ایم که باید به کلمهء « کتابناک » مربوط شود
و در نظرِ ما ایرانی ها ، کلمهء کتابناک ، مفهوم داره
این هیچ ربطی به خالقِ هوشمند نداره رفیق
معلومه که این از هوشِ نویسنده خارج شده
و یک کتاب شده
اما
استانداردِ کدینگِ عددی ، بعد از نوشتنِ کتاب ، اعمال میشه
نه قبل از نوشتن! (!)
- اولاً همهء موجوداتِ زنده ، منی ندارند!!!
و قرار نیست اسمِ گامتِ نر ، در تمامیِ گونه ها ، اسپرم باشه!
- ثانیاً
درسته که DNA یک کتابِ کوچک یا بزرگ (بسته به سطحِ پیچیدگیِ موجود) هست
اما
این موجود ، خودش به وسیلهء هوشِ نسبیِ خودش ، سعی میکنه که این کتاب رو در مواجهه با طبیعت ، تغییر بده و به اصطلاح « جهشِ ژنتیکی » از همینجا ریشه میگیره
در ضمن ، فرگشت هم خودش به نوعی ، حاصلِ جهش های ژنتیکیِ مقطعی و مزمن هست.
- کدهایی که یک میوه رو میسازند ، بر اساسِ شانس قرار نگرفته اند!
شما « فرگشت » رو فراموش کرده ای
فرگشت از اولین اشکالِ حیات ( ویروس ها و باکتری ها) آغاز شد
و بعدها به گیاهان رسید
- ضمناً
من هرچی به دستم نگاه میکنم ، انگشتِ شصتِ من ، با سایرِ انگشتهام ، در یک ردیف نیست؟!
منظورت انگشتِ شصتِ دست هست ، یا شصتِ پا!!!؟