شیطان و دوشیزه پریم
نویسنده:
پائولو کوئیلو
مترجم:
آرش حجازی
امتیاز دهید
✔️ داستان از جایی شروع میشود که یک غریبه به روستای دور افتاده ویسکوز میرسد، همراهش کوله پشتی حاوی یک دفتر ضخیم و یازده شمش طلا میباشد. او به دنبال پاسخ به یک سؤال است که او را عذاب میدهد: آیا انسانها، در اصل، خوب یا بد هستند؟ در خوشامدگویی به خارج از کشور مرموز، کل روستا به عنوان مفسر طرح پیچیده خود، که برای همیشه زندگی خود را نشان میدهد، میشود. در دنیا دو مقوله «خیر» و «شر» وجود دارند که همیشه در تضاد هم قرار دارند. در این کتاب، به همین دو مقوله پرداخته شده که یکسوی آن خدای یگانه و سوی دیگر شیطان؛ قرار دارند.
این کتاب سومین و آخرین کتاب از سه گانهٔ پائولو کوئلیو است. در هر کدام از این کتابها به یک هفته زندگی انسانهایی معمولی پرداخته میشود، که هر کدام، به یک باره خود را پیش روی عشق، مرگ، یا قدرت میابند.
از متن کتاب:
غریبه، شانتال پریم را انتخاب میکند تا ثابت کند انسان ذاتاً شر است. پیشنهاد بیگانه میتواند برای همیشه سرنوشت شانتال فقیر و یتیم را عوض کند اما او باید میان فرشته و شیطانی که هر انسان در درون خویش دارد، انتخاب کند... دهکده ای درگیر آز، هول و هراس ... مردی اسیر شبح گذشته ای دردناک دختر جوانی در جست و جوی خوشبختی ... برای تصمیم گیری فقط هفت روز فرصت هست. رزم در کنار فرشتگان، یا شیاطین؟ در این هفته طولانی و تکرار ناشدنی، هرکدام پیمان خویش را پبش می گذارند: نیک یا بد؟ ویسکوس دهکده ای کوچک و از یاد رفته در زمان و مکان، میدان این نبرد هولناک خواهد بود... بیگانه ای اسرارآمیز وارد دهکده می شود، و از آن دم، دهکده درگیر نقشه ای مکارانه می شود که اثر آن هرگز از روح تک تک ساکنان این دهکده نخواهد شد. بیگانه از دوردست آمده است، به جست و جوی پاسخی برای پرسشی نگران کننده : انسان در ذات خویش نیک است یا بد؟ رمان شیطان و دوشیزه پریم درستی و راستی انسان را به گونه هولناکی می آزماید...
بیشتر
این کتاب سومین و آخرین کتاب از سه گانهٔ پائولو کوئلیو است. در هر کدام از این کتابها به یک هفته زندگی انسانهایی معمولی پرداخته میشود، که هر کدام، به یک باره خود را پیش روی عشق، مرگ، یا قدرت میابند.
از متن کتاب:
غریبه، شانتال پریم را انتخاب میکند تا ثابت کند انسان ذاتاً شر است. پیشنهاد بیگانه میتواند برای همیشه سرنوشت شانتال فقیر و یتیم را عوض کند اما او باید میان فرشته و شیطانی که هر انسان در درون خویش دارد، انتخاب کند... دهکده ای درگیر آز، هول و هراس ... مردی اسیر شبح گذشته ای دردناک دختر جوانی در جست و جوی خوشبختی ... برای تصمیم گیری فقط هفت روز فرصت هست. رزم در کنار فرشتگان، یا شیاطین؟ در این هفته طولانی و تکرار ناشدنی، هرکدام پیمان خویش را پبش می گذارند: نیک یا بد؟ ویسکوس دهکده ای کوچک و از یاد رفته در زمان و مکان، میدان این نبرد هولناک خواهد بود... بیگانه ای اسرارآمیز وارد دهکده می شود، و از آن دم، دهکده درگیر نقشه ای مکارانه می شود که اثر آن هرگز از روح تک تک ساکنان این دهکده نخواهد شد. بیگانه از دوردست آمده است، به جست و جوی پاسخی برای پرسشی نگران کننده : انسان در ذات خویش نیک است یا بد؟ رمان شیطان و دوشیزه پریم درستی و راستی انسان را به گونه هولناکی می آزماید...
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1389/08/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شیطان و دوشیزه پریم
تندیسی که برتا خواسته بود از خودش ساخته بشه فوق العاده جالب بود.یا اون حالت اخری که برتا رو میبندن ...پشت به جمعیت در حالی که دست هاش رو یه بالا نگه داشته شده بوده مثل اینکه بی توجه به جمعیت در حال نیایش هست ......
خیلی خوب بود...8-)
با تشکر
یا ...
چرا من هر چی دانلودش میکنم pdfش باز نمیشه؟
مخصوصا" برای مردم این زمونه8-)
از روزهای زندگی کدام روز هرگز نمی رسد؟ فردا اما ظاهرا تو خیال می کنی فردا می رسد و مدام انجام کاری را که از تو خواستم به تاخیر می اندازی.
حتی خدا هم دوزخی دارد عشقش به نوع بشر.
می فهمم که آدم می تواند به خاطر عشق یا نفرت قتل کند اما بدون هیچ دلیلی فقط به خاطر یک تجارت؟
سرگذشت یک انسان سرگذشت نوع بشر است.
آحاب شخصی بود که به تهدید اعتقادی نداشت.
چوبه ی دار به مردم نگاه می کرد و مردم به چوبه ی دار.
فهمیده ام چقدر بدبختم همان طور که فهمیده ام چرا این قدر بدبخت شده ام چرا که فکر می کنم سزاوار چیزی نبوده ام که بر سرم آمد.
انتقامی که هرگز ارضا نمی شود چون به خود زندگی برمی گردد.
تنها چیزی که فرشته ی شانتال نیاز داشت این بود که او کمی بخوابد تا بتواند بدون دخالت ترس ها و احساس گناهی که آدمیان دوست دارند هر روز با خود حمل کنند با روح او صحبت کند.
برای غلبه بر هرکس کاری کن تا بترسد.
بدی هر گز نیکی نمی آورد هر چند دوست داشتند این طور فکر کنند.
وقتی آحاب پی برد که ساون با او برابر است فهمید که خودش هم با ساون برابر است. فقط مسئله ی مهار مطرح بود و انتخاب نه بیشتر.
زندگی می تواند بسته به روش زندگی ما کوتاه یا بلند باشد.
همواره اعتقاد داشته ام چه در هر انسان چه در سراسر جامعه دگرگونی های ژرف در دوره های زمانی بسیار کوتاهی رخ می دهند.
درست آنگاه که هیچ انتظار نداریم زندگی پیش روی ما مبارزه ای می نهد تا شهامت و اراده مان را برای دگرگونی بیازماید.از آن به بعد حاصلی ندارد وانمود کنیم چیزی رخ نداده است یا بهانه بیاوریم که هنوز آماده نیستیم این مبارزه منتظر ما نمی ماند.زندگی به پشت سر نمی نگرد.یک هفته فرصت زیادی است تا تصمیم بگیریم که سرنوشت خود را بپذیریم یا نه.
مرد ها از احساس برتری لذت غریبی می برند و نمی دانند در بیشتر موارد به شیوه ای کاملا پیش بینی شده رفتار می کنند.
تو نه از من ترسیدی و نه درباره ام قضاوت کردی.تو باور کردی که من می توانم شرافتمندانه رفتار کنم.پس من هم چنین کردم.
آدم ها می خواهند همه چیز را تغییر بدهند و در عین حال مایلند همه چیز همان گونه باقی بماند.
نیکی و بدی یک چهره دارند همه چیز به این بستگی دارد که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند.
نقش یک روح نیکوکار را بازی کردن فقط کار آن هایی بود که در زندگی از تصمیم گیری می ترسیدند.
ثروتمندان هرگز یک پول سیاه را هدر نمی دهند تنها فقیران چنین می کنند.
دونوع احمق وجود دارد:آنان که به خاطر یک تهدید از انجام کاری دست می کشند و آنان که گمان می کنند می توانند به کاری دست بزنند چون تهدید گرایانه است.