رسته‌ها
شعر طنز امروز
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 660 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 660 رای
مجموعه شعر طنز که به همت سید ابراهیم نبوی از اشعار شاعران و طنز پردازان معروف معاصر که نامشان در پایین ذکر شده انتخاب شده است
علیرضا قزوه - سعید نوری - عمران صلاحی - سید ابراهیم نبوی - رحیم رسولی - محمد حسن سلمانی - سید حسن حسینی - ناصر فیض - علیرضا عالی پیام - ابوالفضل زرویی نصر آباد - بهاءالدین خرمشاهی - کیومرث صابری فومنی (گل آقا) - ابوالقاسم حالت- سیمین بهبهانی - مهدی اخوان ثالث -
.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
125
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/08/17

کتاب‌های مرتبط

فیه ما فیه
فیه ما فیه
4.7 امتیاز
از 100 رای
دیوان مجذوبعلیشاه
دیوان مجذوبعلیشاه
4.5 امتیاز
از 4 رای
دیوان سید علی مجتهد کازرونی
دیوان سید علی مجتهد کازرونی
4.8 امتیاز
از 20 رای
Poems
Poems
0 امتیاز
از 0 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شعر طنز امروز

تعداد دیدگاه‌ها:
100
از آن روزی که اینترنت بنا شد
زن خونه ز مرد خود جدا شد
نه چای آماده و نه استکانی
دریغ از پختن یک لقمه نانی
سر صبحی که پی جو تا سحرگاه
موبایلش روشنه هر گاه و بی گاه
گهی اینترنت و واتس آپ و گه چت
پیامک میزنه این خط به اون خط
خیالش نی بچه ش داره میمیره
خوراکش خورده یا اینکه نخورده
خیالش نی که مردش خسته و زار
میاد خونه شبانگاهان سر کار
سرش توی موبایلش هی میخنده
پیامک میزنه خالی میبنده
بجای همدمی با مرد خونه
موبایلا روز و شب همدمشونه
الهی این موبایلا را تو بشکن
دل بیچاره ی مردا رو نشکن
قدیما مرد و زن همراه و همدل
حالا همدم شده خط ایرانسل
الهی کابل اینترنت جدا شه
موبایلا از دست زن ها رها شه
از آن روزی که این تلگرام بنا شد
زن خونه ز مرد خود جدا شد
شعر طنز دماغ عمل نکرده
اگه مثل کلنگه
مثل لوله تفنگه
با خوشگلیت می جنگه
طبیعیه و قشنگه
نگو که این یه درده
دماغ عمل نکرده
اگر که مثل فیله
و یا از این قبیله
روی نوکش زیگیله
غصه نخور که اصیله
هی نرو پشت پرده
دماغ عمل نکرده
یکی می گه درازه
خیلی ولنگ و وازه
یکی می گه ترازه
غصه نخور که نازه
ببین خدا چه کرده
دماغ عمل نکرده
دماغ نگو جواهر
سوژه ی شعر شاعر
طویل فی المظاهر
پدیده ی معاصر
آهای تخم دو زرده
دماغ عمل نکرده
با اون دماغ همیشه
عکس تو پشت شیشه
تو سینما چی م یشه
شکستن کلیشه
کاشکی بری رو پرده
دماغ عمل نکرده
کم باباتو کچل کن
یا خودتو مچل کن
کی بت می گه عمل کن
قصیده رو غزل کن
می شی له و لورده
دماغ عمل نکرده
چه قد دماغ دماغ شد
قافیه مون چلاق شد
هی یکی چل کلاغ شد
تصنیف کوچه باغ شد
بره که برنگرده
دماغ عمل نکرده:D:D:D:D:D:D:)):)):))

عجب رسمیه رسم زمونه
خونه مون عیدا پر مهمونه
می رن مهمونا از اونا فقط
آشغال میوه به جا می مونه !!!
شعر طنز عید نوروز جدید و خنده دار
کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟
کجا رفت اون موز ؟ خدا می دونه !
جعبه خالی شیرینی هنوز
گوشه ی طاقچه پیش گلدونه
عطرش پیچیده تا آشپزخونه
شیرینیش کجاست ؟ خدا می دونه !
شعر طنز عید نوروز توپ و جالب
می رن مهمونا از اونا فقط
جعبه ی خالی به جا می مونه
از بس خونه رو به هم می ریزن
آدم مثل اسب تو گل می مونه
یکی نیست بگه خداوکیلی
جای پوست پسته توی قندونه ؟!!
قند نصفه ی عموجون هنوز
خیس و لهیده ته فنجونه
حالا خداییش قندش مهم نیست
کنار اون قند نصف دندونه !
:)):)):)):D:D
می رن مهمونا از اونا فقط
نصفه ی دندون به جا می مونه !
پسته ی خندون بادوم شیرین
فندوق در باز مال مهمونه
پرسید زیر لب یکی با حسرت :
که از این آجیل به غیر از تخمه
واسه ما بعدها چی چی می مونه ؟
سحرگاهان به قصد روزه داری
شدم بیدار از خواب و خماری
برایم سفره ای الوان گشودند
به آن هر لحظه چیزی را فزودند
برنج و مرغ و سوپ وآش رشته
سُس و استیک با نان برشته
خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم
کمی از این کمی از آن چشیدم
پس از آن ماست را کردم سرازیر
درون معده ام با اندکی سیر
وختم حمله ام با یک دو آروغ
بشد اعلام بعداز خوردن دوغ
سپس یک چای دبش قند پهلو
به من دادند با یک دانه لیمو
خلاصه روزه را آغاز کردم
برای اهل خانه ناز کردم
برای اینکه یابم صبر و طاقت
نمودم صبح تا شب استراحت
دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا
کمی یخدر بهشت یک خورده حلوا
به افطاری برایم شد فراهم
زدم تو رگ کمی از زولبیا هم
وسی روزی به این منوال طی شد
نفهمیدم که کی آمد و کی شد
به زحمت صبح خود را شام کردم
به خود سازی ولی اقدام کردم
به شعبان من به وزن شصت بودم
به ماه روزه ده کیلو فزودم
اگرچه رد شدم در این عبادت
به خود سازی ولیکن کردم عادت
خدایا ای خدای مهر و ناهید
بده توش و توانی را به« جاوید»
که گیرد سالیان سال روزه
اگرچه او شود از دم رفوزه:)):)):)):)):)):)):)):)):)):))

از جمع من تا ضرب تو
راهی به جز تفریق نیست . . .
دلخوش به مجذورم نکن
اینجا مگر تقسیم نیست . . .
به رادیکال عشق بیا
تا بشکند توان من . . .
چیزی نچرخد بهتر است
سینوس من آلفای تو . . .
شعر طنز ریاضی Poetry Humor
وای دو اگر عاشق شود
بی پرده ایکس دو می شود . . .
چیزی شبیه معجزه
با جذر ممکن می شود . . .
گر ایکس داری در سوال
جایی برای ترس نیست . . .
در انتهای مسئله
دیگر مجال بحث نیست . . :D:D:D:D:D:D:D:D
باز هم خواب ریاضی دیده ام خواب خطهای موازی دیده ام
خواب دیدم خوانده ام ایگرگ زگوند خنجر دیفرانسیل هم گشته کند
از سر هر جایگشتی می پرم دامن هر اتحادی می درم
دست و پای بازه ها را بسته ام از کمند منحنی ها رسته ام
شیب هر خط را به تندی می دوم گوش هر ایگرگ وشی را می جوم
گاه در زندان قدر مطلقم گه اسیر زلف حد و مشتقم
گاه خطها را موازی میکنم با توانها نقطه بازی میکنم
لشکر تمرین دارم بیشمار تیغی از فرمول دارم در کنار
ناگهان دیدم توابع مرده اند پاره خطها، نقطه ها ، پژمرده اند
در ریاضی بحث انتگرال نیست صحبت از تبدیل و رادیکال نیست
کاروان جذرها کوچیده است استخوان کسرها پوسیده است
از لگ و بسط نپر اثار نیست ردپایی از خط و بردار نیست
هیچکس را زین مصیبت غم نبود صفر صفرم هم دگر مبهم نبود
آری آری خواب افسون میکند عقده را از سینه بیرون می کند
مردم از این y ,x داد ،داد روزهای بی ریاضی یاد باد
«ما که اطفال این دبستانیم»...................از کتاب و قلم گریزانیم
غالباً تخس و لوس و بی ادبیم....................موی ژولیده و پریشانیم
اول ترم فکر شیطنتیم........................آخر ترم درس می خوانیم
موقع امتحان پایان ترم......................بس که درمانده و پشیمانیم،
خیره بر برگه بغل دستی....................لاجرم مثل فکس می مانیم!
بی هدف می رویم دانشگاه...................ارزش علم را نمی دانیم
بعد طی مدارج عالی...........................لنگ شغلی شریف می مانیم
عوض حرفه ای درآمد زا.....................در مسنجر تمام شب ON ایم!
سالها لنگ مدرکی هستیم...................تا که اقوام را بچزانیم
خانه از پای بست ویران است...................بس که در بند نقش ایوانیم
نسیم عرب امیری
از ستم جبر به جان آمدم
از غم املا به فغان آمدم
خسته شدم بنده ز جغرافیا
هم ز اروپا و هم از آسیا
من چه کنم آب و هوایش بد است
یا که فلان رود به رویش سد است؟!
یا که فلان چشمه فلان جا بود
رقص کنان راهی دریا بود؟!
این که نشد آب و نشد نان من!
نمره بده نمره بده جان من!
نمره ی بیست تو بود دلپذیر
بنده فدای تو شوم ای دبیر !!
خشت اول که نهد معمار کج
شاهکاری همچون برج پیزا به دست میاید
صد سال اگر درس بخوانی، همه هیچ است
در مدرسه یک عمر بمانی، همه هیچ است
خود را به حقیقت برسانی، همه هیچ است
جز مسخرگی هرچه بدانی، همه هیچ است
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز
(نسیم شمال) :)):D ;-) :))
شعر طنز امروز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک