علی بابا و چهل دزد بغداد
امتیاز دهید
این داستان بخشی است از داستان هزار و یک شب. برخی معتقدند این داستان را آنتوان گالان به مجموعه هزار و یک شب افزوده است. ولی ریچارداف برتون مدعی بود که داستان علیبابا و چهل دزد بغداد بخشی از مجموعه اصلی هزار و یک شب بوده است.
بخشی از داستان:
در روزگاران قدیم زیر این گنبد کبود در شهر بغداد مرد فقیری بنام علی بابا در نهایت تنگدستی زندگی میکرد.
علی بابا برادر ناتنی بنام (کاظم) داشت که مردی ثروتمند ولی بی نهایت خسیس و طمعکار بود. کاظم با زن ثروتمندی ازدواج کرده بود و در عیش و عشرت و ناز و نعمت می زیست و هیچوقت بخاطرش نمی رسید که در این دنیای بزرگ برادر فقیری هم بنام علی بابا دارد كه محتاج كمك و مساعدت می باشد. آن مرد خسیس کوچکترین محبت یا کمکی در حق برادرش نمیکرد و اصلا او را داخل آدم حساب نمی نمود.
علی بابا بیشتر روزها بجنگل نزديك شهر میرفت و شاخه های خشك درختها و هيزم جمع آوری و بار الاغ میکرد و بشهر آورده میفروخت و با پولیکه بدست میآورد گذران می نمود.
روزی از روزها که بجنگل رفته و مشغول جمع آوری هیزم بود ناگهان صدای پای دسته ای سوار را شنید که دقیقه بدقيقه نزديك و نزديكتر می شدند...
بیشتر
بخشی از داستان:
در روزگاران قدیم زیر این گنبد کبود در شهر بغداد مرد فقیری بنام علی بابا در نهایت تنگدستی زندگی میکرد.
علی بابا برادر ناتنی بنام (کاظم) داشت که مردی ثروتمند ولی بی نهایت خسیس و طمعکار بود. کاظم با زن ثروتمندی ازدواج کرده بود و در عیش و عشرت و ناز و نعمت می زیست و هیچوقت بخاطرش نمی رسید که در این دنیای بزرگ برادر فقیری هم بنام علی بابا دارد كه محتاج كمك و مساعدت می باشد. آن مرد خسیس کوچکترین محبت یا کمکی در حق برادرش نمیکرد و اصلا او را داخل آدم حساب نمی نمود.
علی بابا بیشتر روزها بجنگل نزديك شهر میرفت و شاخه های خشك درختها و هيزم جمع آوری و بار الاغ میکرد و بشهر آورده میفروخت و با پولیکه بدست میآورد گذران می نمود.
روزی از روزها که بجنگل رفته و مشغول جمع آوری هیزم بود ناگهان صدای پای دسته ای سوار را شنید که دقیقه بدقيقه نزديك و نزديكتر می شدند...
آپلود شده توسط:
shayann
1389/07/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی علی بابا و چهل دزد بغداد
کاش اون کنیز من بود... چی مییییییییییشد!! :((:((:((
ایده خوبیه ... موافقم:D
راستی من موندم چرا اون برادره یادش می رفت که چی بگه!! ... و اگه اون خدمتکاره نبود قهرمان ما (علی بابا) صدتا کفن پوسونده بود!:D ... انگار نه انگار قهرمانه!:D
اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد و داستانهای آن را از ریشهٔ ایرانی دانستهاند که تحت تاثیر آثار هندی و عربی بودهاست. اینکه داستانهای هزار و یک شب مشخص و روشن باشند و تعداد آنها دقیقا هزار و یک باشد چندان واقعی به نظر نمیرسد. اما داستانهای زیادی زیر نام هزار و یک شب نوشته شدهاست.
پیشینه :
بهگفته علیاصغر حکمت این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله اسکندر به فارسی (پهلوی) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی که بغداد مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شدهاست. اصل پهلوی کتاب ظاهراً از زمانی که به عربی ترجمه شده از میان رفتهاست. او دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده به مروجالذهب مسعودی متوفی به سال ۳۴۶ ه. ق و الفهرست ابن ندیم متوفی به سال ۳۸۵ ه. ق مراجعه میدهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزار ویک شب با کتاب استر تورات استدلال میکند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته شدهاند و ریشه واحد دارند. هزار افسان وقتی به عربی ترجمه شده، نخست الف خرافه و سپس الف لیله خوانده شده، و چنانکه حکمت میگوید در زمان خلفای فاطمی مصر به صورت الف لیلة و لیله (هزار شب و یک شب) در آمدهاست.
در سال ۱۲۸۰ هجری قمری، در زمان محمد شاه به دست عبداللطیف طسوجی به فارسی ترجمه شده ( این کتاب دارای ارزش تاریخی است اما در کل یک سوم کتاب اصلی را هم شامل نمی شود.)و میرزا محمد علی سروش اصفهانی اشعاری به فارسی برای داستانهای آن سرودهاست که تا زمان ناصرالدین شاه ادامه داشتهاست. داستانهای این کتاب دارای محتوی بسیار بوده از جمله طنز، تعالیم اخلاقی چه بد و چه خوب (بعضی از داستانهای آن دارای تعالیم فاسده بوده و تشویق به عیش و نوش و لهو و لعب مینموده برای همین از این حکایات صرف نظر شدهاست ولی در بعضی حکایات هم تشویق به عدالت و ایثار و جوانمردی نمودهاست.)، آداب و سنن ملل مختلف، مشکلات اجتماعی، مسافرت و سیاحت و...
نسخه کنونی فارسی را عبدالطیف طسوجی در زمان محمد شاه و پسرش ناصرالدین شاه به فارسی درآورد و به چاپ سنگی رسید. «هزار و یک شب» نامی است که از زمان ترجمه طسوجی در دوره قاجار در ایران شهرت یافته و نام قدیم آن هزار افسان بودهاست. چاپ کتاب تا زمان انقلاب اسلامی به همان سیاقی که چاپ کلاله خاور درآمده بود، مشکلی نداشت. بعد از انقلاب هم انتشارات هرمس این کتاب را در سال ۱۳۸۳ منتشر کرد که در ۱۳۸۶ به چاپ دوم رسید.
نخستین ترجمهٔ هزار و یکشب به زبانهای اروپایی در قرن شانزدهم میلادی به دست آنتوان گالان به فرانسوی درآمد و در سال ۱۷۰۴ میلادی منتشر شد. سر ریچارد برتون نخستین ترجمه انگلیسی این کتاب را در ۱۸۸۵ عرضه کرد. بورخس همه آثارش را مدیون هزار و یک شب میدانست و تأثیر آن بر بسیاری از نویسندگان معروف جهان از جمله کسانی چون جیمز جویس انکارناپذیر است.
حکمت برای اصل و نسب هندی کتاب دو دلیل میآورد. یکی از آنها قصههای تو در تو (حکایت در حکایت) است که در ادبیات هند سابقه دارد و ایرانیان نیز به گفته علامه قزوینی با این شیوه آشنایی داشتند.
-------------
منبع : ویکی پدیا
این همش منو یاد این جمله می ندازه : کنجد کنجد باز شو!