رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

قرآن هرگز تحریف نشده است

قرآن هرگز تحریف نشده است
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 186 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 186 رای
جامعیت علمی
برجسته ترین ویژگی علامه حسن زاده آملی، جامعیت علمی و عملی است که مورد قبول همه صاحب نظران و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است. همین امر سبب شده که وی به عنوان عالمی شاخص در میان اندیشمندان حاضر شناخته شود. در میان عالمان حوزوی، فقیه، اصولی، فیلسوف، اهل حدیث، عارف و متکلم فراوان می زیسته، ولی به ندرت می توان عالمی چون استاد حسن زاده یافت که در همه این علوم و حتی در مسائل طب، ادبیات، هیئت و نجوم صاحب نظر باشد. وی در فقه، سال ها به تدریس کتاب های گوناگون فقهی مشغول بوده است؛ در علم رجال صاحب نظر می باشد؛ در درایه و حدیث چندین اثر تخصصی دارد؛ در ادبیات فارسی و عربی کم نظیر است؛ در منطق، به شرح و تصحیح و تفسیر منطق منظومه پرداخته است؛ و ،در علوم قرآنی، کلام، فلسفه، عرفان، ریاضیات، علوم غریبه، کتاب شناسی، خوشنویسی و تصحیح متون صاحب سبک و نظر به شمار می آید و آثاری دارد.(2)

آثار علمی
تاکنون بیش از از یک صد و نود اثر علمیِ پر ارزش در فلسفه، عرفان، کلام، فقه، تفسیر، حدیث، رجال، ریاضیات، هیئت، نجوم، طب، ادبیات و علوم غریبه استاد حسن زاده آملی چاپ و منتشر شده و بسیاری نیز به صورت خطی موجود است. از درگاه خداوند متعالی مسئلت داریم با افزودن بر عمر و توفیقات استاد، همچنان روز به روز بر تعداد این آثار افزوده گردد. وقتی از استاد درخواست می شود آثارشان را معرفی کنند، فروتنانه چنین می فرماید: «برای اینکه نفس را مشغول باید داشت که حکما فرموده اند نفس را مشغول بدار، وگرنه او تو را مشغول می کند، تعلیقات و حواشی بر کتب درسی از معقول و منقول، وسایل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته ام».
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
eyolin
eyolin
1389/07/18
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن هرگز تحریف نشده است

تعداد دیدگاه‌ها:
1204
به : persica1400
دوست عزیز: موضوع مورد اشاره به هوشیار پریدن از موضوع آفرینش آسمانها به موضوع کوه ها بود. که بخوبی در کامنت های قبلی قابل مشاهده است. در صورتی می توان به بررسی بدون غرض پرداخت که از تغییر موضوع خودداری گردد.
اما مطلب مورد اشاره اینجانب کاملا با موضوع شما مرتبط است. شما فرمودید: " حرکت صفحات tecnonic زمین و به تبع آن پوسته بیرونی زمین نشانگر بی پایه بودن ذهنیت آورنده قرآن در خصوص تثبیت پوسته زمین (توسط کوهها یا هر چیز دیگری) است" که با آوردن آیه نمل 18 بیان شد که خداوند به حرکت و ثابت نبودن کوهها اشاره کرده است. و شما خود به حرکت کوه هیمالیا و ÷وسته های زمین اشاره کرده بودید که کاملا متناسب با موضوع می باشد.
ادامه بحث علمی پیرامون: نقش کوهها در کاهش جنبش زمین:
نقش دیگر کوه ها در کاهش نوسانتات پوسته زمین می باشد. همان طور که می دانید عامل اصلی جز و مد در دریا نیروی گرانش ماه می باشد. ماه و در کل کیهان، بر آب و بویژه آب دریاها و اقیانوسها (جزر و مد) تاثیر می گذارد. که این تاثیرات در برخی روزها کم و زیاد می شوند. کوه ها در حقیقت حکم زره فولادین را دارند که دور تا دور زمین را احاطه کرده ، و با توجه به ارتباط و پیوندى که در اعماق زمین به هم دارند ، یک شبکه نیرومند سرتاسرى را تشکیل مى دهند و اگر چنین نبود و سطح زمین را خاک هاى نرم پوشانده بود به آسانى تحت تأثیر جاذبه نیرومند ماه قرار مى گرفت و جزر و مد در خشکى ها مانند جزر و مد در دریاها همه چیز را به لرزه درمى آورد و اضطراب و حرکت و لرزش در طول شبانه روز بر سطح زمین حکم فرما بود و هر ساختمانى را ممکن بود ویران کند . جاذبه خورشید نیز ، جزر و مدى هر چند خفیف تر به وجود مى آورد و اگر ماه و خورشید در مسیر خود در یک سو واقع شوند و این دو جاذبه در یک جهت قرار گیرند ، این حرکات به مراتب قوى تر و شدیدتر خواهد شد ; ولى وجود کوه هاىظ محکم ، این جزر و مدها را به حداقل مى رساند ، چنان که قرآن مى گوید : کوه ها میخ هاى زمین اند و آن را از لرزشها حفظ مى کنند .
یکى از عوامل حرکات ناموزون زمین مواد مذابى است که هسته مرکزى زمین را تشکیل مى دهند ، و دل زمین مملوّ از گازهاى متراکمى است که باشدت هر چه تمامتر بر آن فشار مى آورد ، به عقیده گروهى از دانشمندان ، زلزله هاى خطرناکى که ضررهاى جبران ناپذیرى به وجود مى آورند ، نتیجه عمل حرارت و گازهاى درونى زمین است که با شدت خارج مى شوند : در این صحنه متلاطم ، یگانه عاملى که از متلاشى شدن و جدا شدن قطعات زمین ، مانع مى گردد همان کوه هاست ، ریشه هاى کوه هاى سنگین که در اعماق زمین فرو رفته و قطعات زمین را در برگرفته ، آن ها را به هم اتصال مى دهد ، و بسان میخ هایى که قطعات تخته را بهم متصل مى سازد از انفکاک و جدایى جلوگیرى مى کند ، قطعات زمین را از تفرق و پاشیدگى باز مى دارد .افزون بر آن به نظر برخى از دانشمندان ، عمده کوه هایى که در روى زمین است ، بر اثر فوران آتش فشان و خارج شدن مواد مذاب زمین و انباشته و منجمد شدن آنان به وجود آمده ، و به صورت میخى که در روى زمین کوبیده باشند ، در آمده ، که این امر موجب سکون و آرامش آتش فشان هاى زیرزمین ، و رفع اضطراب زمین شده است ، و آیه «و الجبال او تادًا ; کوه ها را میخ هاى زمین قرار دادیم » را اشاره به آن دانسته اند
تا یک قرن پیش دانشمندان کوه ها را توده های سنگی عظیمی می پنداشتند که مانند تپه های مصنوعی روی زمین ریخته شده اند ولی دانشمندان اخیرا پی بردهاند که قسمت عمده هر کوهی ،زیر سطح زمین قرار داردچنان که( ژرژگاموف )استاد دانشگاه واشنگتن مینویسد (نظریه سطحی بودن کوه ها در زمین شناسی، یک قرن پیش ،از نظریه های عمومی بوده و اخیرا به این موضوع پی برده اند که بخشی از هر کوه زیر سطح آن قرار دارد )در حالی که قرآن چهارده قرن پیش،پرده از این راز بزرگ برداشته و کوه ها را میخ های زمین معرفی کرده است .
دوست گرامی، قبلا نیز اشاره کردم که تناقضات قرآنی جای هرگونه توجیه گری را باز گذاشته است. شما که بنظر می رسد بیش از دیگر دوستان با قرآن مأنوس می باشید چگونه می توانید بپذیرید هنگامی که در جایی دیگر از قرآن آورده شده : إِنما أَمره إِذا أَراد شيئًا أَن يقول له كُن فَيَكون ( آیه 82 سوره یس) "فرمان نافذ خدا چون اراده خلقت چیزی را کند به محض اینکه گوید موجود باش، موجود خواهد شد." حال در جایی دیگر خداوند همانند یک استاد بنا ابتدا به آفرینش چیزی بپردازد و سپس کار پیشین را نیمه واگذارد و به گوشه ای دیگر مشغول شود و سپس جهت تکمیل کار وانهاده بدان بازگردد و ... . این چه سخن ناروایی است که در حق الله قادر متعال که به گفته ی خودش بین اراده و تحقق امرش فاصله ای نیست روا می دارید.

دوست عزیز!
آنجایی که خداوند میگوید چون بگوید موجود باش موجود می شود فقط به قدرت خدا و نشان دادن آن بر میگردد و اگر توجه کنید خدا خود در قرانش به افرینش مرحله ای هستی اشاره میکند و این تناقضی با قدرت نا محدود خدا ندارد .
:-(:-(:-(
که در اینجا دو روز خلقت زمین + چهار روز محکم کردن زمین با کوهها و برکت دادن زمین با غذاها + دو روز خلقت هفت طبقه آسمان ها و ستاره هایشان که چراغهایی برای زینت هستند جمعاً میشود هشت روز آفرینش که البته چون در قرآن بارها به خلقت در شش روز اشاره شده رفع شبهه میکنند و میگویند " اربعة ایام" (چهار روز) منظور تتمه چهار روز است، به این ترتیب در دو روز اول از این چهار روز زمین آفریده شد، و در دو روز بعد سایر خصوصیات زمین، به اضافه خلقت آسمانها در دو روز مجموعا شش روز (شش دوران) مى‏شود.
حال که با چگونگی آفرنش جهان هستی از منظر قرآن کریم آشنایی بیشتری پیدا کردیم. هیچ نیازی به گفتگوی بیشتر نمی بینیم. زیرا که تمام قرآن را می توان امروز جستجو نمود و خود انسان با درک و فهم امروزی قادر به قضاوت کردن می باشد. با آرزوی موفقیت برای همه کسانی که بدون پیش داوری تنها جملات را می شنوند و آنرا که به خرد و حقیقت نزدیک تر است می پذیرند.

دوست ارجمند!
روز در این جا به معنای دوره است نه این 24 ساعت که روز زمینی محسوب می شود.در ضمن شما باز هم قیاستان برای اثبات حرفتان است!! دوست عزیز اینها را شما سوای از هم محاسبه می کنید ولی آیا به این فکر نیافتادید بعضی از این کارهارا می توان هم زمان انجام داد و در شش دوران .مشکل این است که شما هر دوران را جدا حساب میکنید.
:-(:-(:-(:-(
جز این است که خداوند آفرینش زمین را بعد از آسمان ها دانسته ولی تکمیل آسمان ها را به بهترین وجه بعد از خلقت زمین انجام داده و میدهد؟؟

دوست گرامی، قبلا نیز اشاره کردم که تناقضات قرآنی جای هرگونه توجیه گری را باز گذاشته است. شما که بنظر می رسد بیش از دیگر دوستان با قرآن مأنوس می باشید چگونه می توانید بپذیرید هنگامی که در جایی دیگر از قرآن آورده شده : إِنما أَمره إِذا أَراد شيئًا أَن يقول له كُن فَيَكون ( آیه 82 سوره یس) "فرمان نافذ خدا چون اراده خلقت چیزی را کند به محض اینکه گوید موجود باش، موجود خواهد شد." حال در جایی دیگر خداوند همانند یک استاد بنا ابتدا به آفرینش چیزی بپردازد و سپس کار پیشین را نیمه واگذارد و به گوشه ای دیگر مشغول شود و سپس جهت تکمیل کار وانهاده بدان بازگردد و ... . این چه سخن ناروایی است که در حق الله قادر متعال که به گفته ی خودش بین اراده و تحقق امرش فاصله ای نیست روا می دارید.
ادامه بحث علمی پیرامون: آسمانها و نقش کوه های در کاهش جنبش و لرزش زمین.
فرمودید: " اولا من گفتم لطفاً هفت لایه و طبقه اتمسفر را نام ببرید که شما سکوت کردی!!"
واقعا شما نسبت به طبقات مختلف جو زمین اطلاعاتی ندارید؟! درست نیست با گنجانیدن مطالب علمی که می توان به راحتی در سایت های علمی مشاهده کرد باعث افزایش متن و تعداد کامنت ها گردیم. اما بر خلاف علاقه این کار را انجام داده و در انتها با دادن رفرنس شما و سایر دوستان را به خواندن مطالب مرتبط دعوت می کنم.
طبقات اتمسفر زمین: 1- teropospher
2- statosphere
3- mesospher
4- thermospher
5- ionospher
6- exospher
7- magnospher
توضیحاتی مختصر به زبان اصلی پیرامون این طبقات:
The lowest layer of the atmosphere is called the troposphere. It ranges in thickness from 8km at the poles to 16km over the equator. The troposphere is bounded above by the tropopause, a boundary marked by stable temperatures. Above the troposphere is the stratosphere. Although variations do occur, temperature usually declines with increasing altitude in the troposphere. Hill walkers know that it will be several degrees cooler on the top of a mountain than in the valley below
The mesosphere (literally middle sphere) is the third highest layer in our atmosphere, occupying the region 50 km to 80 km above the surface of the Earth, above the troposphere and stratosphere, and below the thermosphere
The thermosphere (literally "heat sphere") is the outer layer of the atmosphere, separated from the mesosphere
by the mesopause
The ionosphere is a layer of ionized air in the atmosphere extending from almost 80 km above the Earth's surface
altitudes of 600 km and more. Technically, the ionosphere is not another atmospheric laye
The exosphere is the highest layer of the atmosphere. Together with the ionosphere, it makes up the thermosphere. The exosphere extends to 10,000 km above the Earth's surface
The Earth is like a huge magnet, and its magnetic influence extends far into space. The magnetosphere is that
area of space, around the Earth, that is controlled by the Earth's magnetic field
بر گرفته از سایت زیر:
http://www.ace.mmu.ac.uk/eae/atmosphere/older/Troposphere.html
توضیح آنکه ایه 29 سوره بقره از جنبه های اعجاز قرآن می باشد و در کتب و سایت های : اعجاز قرانی مربوطه به این موضوع اشاره شده است
سوره النازعات آیه 30 میگوید وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا یعنی و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد. و موارد متعدد... حال که میبینیم در منظر قرآن زمین چونان لوح و فرش مسطح و ممتد و کشیده است لازم است تا با میخ هایی این لوح را در جای خودش ثابت کنیم و میخ ها را باید خداوند از آسمان به زمین القا کند ( نه اینکه از زمین بجوشاند. به آیه 19 سوره الحجر دقت کنید: وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ... یعنی: زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم دقت کنید که (( القینا یعنی افکندیم )) حال که زمین را شناختیم به کوه ها می پردازیم:

دوست عزیز! در اینجا خداوند به کروی بودن زمین اشاره کرده است! آنجایی که می فرماید زمین را با غلتانیدن گسترد. من سوالی از شما دارم: ایا چیزی را جز اجرام کروی می توان غلتاند و در باره آنها گفت می غلتانیم؟؟ آیا چیزی مانند تابلو را می توان بگوییم غلتاندیم؟
اما در مورد میخ اسا بودن کوه ها:
مثالی در جهت روشن شدن موضوع: وقتی پوست شما خراش بر میدارد آن را بخیه می زنند و به هم می چسبانند این بخیه مانعی برای فعل و انفعالات زیر پوستی محسوب نمی شود و همچنین مانع زخمی شدن دیگر بار پوست نمی شود فقط از گسستگی کامل پوست از بدن جلوگیری می کند. کوه ها نیز این گونه حالتی برای زمین دارند و صفحه های زمین را در کنار هم نگاه می دارند اما مانع فعل و انفعالات درونی زمین نمی شوند در ضمن مانع از حرکات صفحات زمین در جای دیگر نمی شوند فقط مانع از گسستکی کامل و کنده شدن صفحات از روی زمین می شوند پس مانند میخ عمل میکنند.باید گفت میخها فقط وظیفه اتصال چیزی به نگاهدارنده ی خود را ندارند!! بلکه وضیفه اتصال قطعات مختلف را به هم و سر پا نگه داشتن شی مورد نظر را نیز بر عهده دارند.لیکن شما برای نیل به مقصود خود یک طرفه به قاضی رفته اید و استنباط کرده اید منظور از میخ این است که زمین را به آسمان دوخته اند!!!! ولی من می گویم منظور اتصال صفحات زمین(همانگونه که تضیح داده شد) به هم است نه به آسمان!!!
اما در مورد حالت لنگر اسای کوه ها:
همانطور که میدانید لنگر جلوی تاب خوردن و حرکت نا متعادل را میگیرد. باید توجه داشت که شکل زمین کاملا کروی نیست و شبیه به سیب است.حال اگر این سیب حرکت وضعی و انتقالی انجام دهد تاب می خورد و حالتی نا متعادل پیدا می کند اما وجود کوه ها مانع از این تاب خوردن و حرکت نا متعادل زمین در چرخش خود می شود.
:-(:-(:-(:-(:-(
حال نگاهی به آیات 9 تا 12 سوره فصلت بیندازیم :
قُلْ أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ
بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و براى او همانندهایى قرارمى‏دهید؟! او پروردگار جهانیان است!
وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ
او در زمین کوه‏هاى استوارى از فراز آن قرار داد و برکاتى در آن آفرید و موادّ غذایى آن را در چهار روز مقدّر فرمود،درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان.
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ
سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى که بصورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد: «به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه!» آنها گفتند: «ما از روى طاعت مى‏آییم (و شکل مى‏گیریم)!»
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَى فِی کُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ
در این هنگام آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانى کار آن (آسمان) را وحى (و مقرّر) فرمود، و آسمان پایین را با چراغهایى [= ستارگان‏] زینت بخشیدیم، و (با شهابها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم، این است تقدیر خداوند توانا و دانا.
که در اینجا دو روز خلقت زمین + چهار روز محکم کردن زمین با کوهها و برکت دادن زمین با غذاها + دو روز خلقت هفت طبقه آسمان ها و ستاره هایشان که چراغهایی برای زینت هستند جمعاً میشود هشت روز آفرینش که البته چون در قرآن بارها به خلقت در شش روز اشاره شده رفع شبهه میکنند و میگویند " اربعة ایام" (چهار روز) منظور تتمه چهار روز است، به این ترتیب در دو روز اول از این چهار روز زمین آفریده شد، و در دو روز بعد سایر خصوصیات زمین، به اضافه خلقت آسمانها در دو روز مجموعا شش روز (شش دوران) مى‏شود.
حال که با چگونگی آفرنش جهان هستی از منظر قرآن کریم آشنایی بیشتری پیدا کردیم. هیچ نیازی به گفتگوی بیشتر نمی بینیم. زیرا که تمام قرآن را می توان امروز جستجو نمود و خود انسان با درک و فهم امروزی قادر به قضاوت کردن می باشد. با آرزوی موفقیت برای همه کسانی که بدون پیش داوری تنها جملات را می شنوند و آنرا که به خرد و حقیقت نزدیک تر است می پذیرند.
عزیزم اولا" انبساط اجرام به معنای خلق شدن و پیدایش اجرام نیست بلکه به معنای دور شدن آنها از هم است!
ثانیاً در این آیه قرآن صراحتا گفته است اول اول اول همه آنچه را در زمین است آفریدم بعد بعد بعد هفت آسمان را استوار کردم!!!!!
این یعنی آن زمان نمیدانستند عمر آسمان ها از عمر زمین بیشتر است!
نمی دانستند زمین اینقدر کوچک است که در فضا نقطه ای است در میان میلیاردها میلیارد جلد کتاب!
مثل این می ماند که من بگویم ابتدا یک نقطه را در بازوی کهکشان راه شیری گذاشتم سپس میلیاردها خورشید و منظومه و کهکشان را شکل دادم!! بدیهی است زمین ناچیز مولود فعل و انفعالات بخش ناچیزی از آسمانهای بیکران است! نه اینکه اول مخلوقات زمین سبز شوند! بعد هفت طبقه آسمان بنا شوند یا به قول دوستی هفت طبقه اتمسفر!! ساخته شود!!
این نشانگر ذهن انسان در 1400 سال پیش بوده که فکر میکرده زمین تافته جدا بافته است!! زمین یک کنار آسمانها یک کنار! و جالب تر اینکه اول آفرینش مخلوقات روی زمین. سپس و سپس بنا شدن هفت آسمان!!!
اینکه همزمان آسمانها در حال انبساط هستند دلیل نمیشود که بگوییم اول اول کار زمین را ساختم بعد آسمانها را منبسط کردم!!!!!!!! چگونه اول زمین بعد آسمان... مگر نه اینکه عمر آسمان فعلی 14 میلیارد سال و عمر زمین 5 میلیارد است!!
۱۳۸۹/۰۸/۲۱ - ۱۵:۰۳

دوست عزیز!
بنده در کلام تا جایی که امکان دارد از مازاد گویی اجتناب می کنم و اصل مطلب را به سادگی بیان میکنم.
در آن آیه ای که به عنوان نمونه آورده اید اگر دقت کنید گفته سپس به کار آسمان ها پرداختیم و گزینه
آفرینش درون پرانتز و توسط مترجم برای سهولت ترجمه گنجانده شده! پس نگفته که زمین یا آسمان را اول یا دوم آفریدیم
بلکه می توان گفت بعد از خلقت زمین به تکمیل آسمانها پرداخت مانند طراحی که ابتدا پس زمینه ای از طرحی می کشد سپس آن را در وقتی دیگر کامل می کند و به عبارتی ریزه کاری هایش را انجام می دهد.
در ضمن این که میگویید گسترش فضا به معنی ایجاد و خلق اجرام جدید نیست آیا به این معنی ست که شما تولد ستارگان و سیارات جدید را نفی می کنید؟؟؟ اگر این گونه باشد پس باید فقط تعداد خاصی ستاره و سیاره در گیتی وجود داشته باشد و کم شوند ولی زیاد نشوند و خود بهتر میدانید در نظام کیهانی ، هم مرگ ستارگان را داریم و هم تولد ستارگان جدید را. پس هنوز هم که هنوز است آسمان ها در حال گسترش می باشد. مشکل این است که شما از این آیه درباره نوبت بوجود آمدن زمین و آسمان به نتیجه رسیده اید در حالی که این آیه اشاره ای به زمان تشکیل اولیه آسمان ها ندارد فقط به خلق آنچه در زمین است و تکمیل آسمان ها صحبت شده.
و اما نکته ی مهم این است که شما می خواهید با این استدلال خود به این نتیجه برسید که قرآن را انسانی در 1400 سال پیش نوشته است و وحی از جانب خداوند نیست چون در آن زمان همه فکر می کردند زمین تافته جدا بافته است و ابتدا بوجود آمده و سپس آسمان ها بوجود آمده اند. به قولی شما مچ آن رندی را که در 1400 سال پیش و بر اساس عقاید آن زمان کتابی را نوشته گرفته اید؟؟!! درست می گویم؟؟؟
ولی شما جواب خود را در کامنت قبلیتان داده اید!! آنجایی که از قرآن آیاتی آورده اید که در آنها به ساخت زمین بعد از آسمان ها اشاره شده است!!!! (آیات 27 تا 30 نازعات)
حال این سوال برای من پیش میاید که آن رندی که 1400 سال پیش قران را بر اساس علم آن زمان بشر نوشت و آن را الهی معرفی کرد چرا در اینجا اشتباهی را مرتکب شد و آفرینش زمین را بعد از آسمان ها اعلام کرد!!!! شما بر اساس علم آن زمان به من پاسخ دهید دوست هوشیار من؟؟
جز این است که خداوند آفرینش زمین را بعد از آسمان ها دانسته ولی تکمیل آسمان ها را به بهترین وجه بعد از خلقت زمین انجام داده و میدهد؟؟
دوست عزیز مشکل اصلی این است که شمادر این آیات تکمیل را با خلقت ابتدایی اشتباه گرفته اید. به همین سادگی!!
:-(:-(:-(:-(:-(:-(:-(
quote]لطفا آقای هوشیار از پریدن از شاخه ای به شاخه دیگر خوداری کنید از نظر بنده این حرکت شما به معنی تسلیم شدن در موضوع مورد بحث قبلی و فرار کردن و پناه بردن به موضوع دیگر است. خواهشمندم این موضوع را رعایت کنید.[/quote]
درود. بسیار جالب است که دیگران را به "از شاخه ای به شاخه ای دیگر پریدن" متهم می کنید و خود بیش از هر کس مصداق آن می باشید. برداشت من اینست که به تعبیر خودتان "این حرکت شما به معنی تسلیم شدن در موضوع مورد بحث قبلی و فرار کردن و پناه بردن به موضوع دیگر است". البته می دانیم که کتاب مقدستان نیز با ضد و نقیض های فراوانش جای اینگونه الاکلنگ بازیها را باز گذاشته است.
حال شما را به مبحثی که آغاز نمودید و سپس به آسانی از کنارش گذر کردید باز می گردانم. به تاثیر تراکم جرم کوهها در جلوگیری از جنبش صفحات درونی و برونی زمین اشاره کردید و آنرا به اشارت قرآن به میخ بودن کوهها چسبانیدید . در پاسخ شما به عدم تاثیر کوهها (حتی میخ طویله آنها که رشته کوههای هیمالیا می باشد) در جلوگیری از حرکت پوسته بیرونی و صفحات درونی زمین پرداختم. از جمله به حرکت صفحات زیرین تبت و هیمالیا و تخمین دانشمندان مبنی بر پیش بردن 180 کیلومتری هند کنونی به سوی سلسله جبال هیمالیا اشاره کردم. چنانچه غیر از تکبیر و تسیبح و به شاخه ای دیگر پریدن پاسخی در خور این موضوع دارید شنیداریم.
آنگاه که فرجام این مبحث (مبحث میخ و کوه و آتشفشان و صفحات tecnonic زمین و ...) روشن شد می توان به موضوعات دیگر و آیاتِ از نظر شما بسیار عجیبی؟!! که به شاخه ی آنها پریده اید و نمی دانم مفهوم "انبساط زمین و در نتیجه جدایی قاره ها و برخورد این پوسته ها" را از کجای آنها درآورده اید پرداخت.
اگر هم میل دارید با پراکنده گویی و بی فرجام گزاردن مباحث و از هر دری سخنی گفتن به اطاله کلام و شانه خالی کردن از ادامه مباحثی که در آن به بن بست بر می خورید بپردازید صریح بگویید تا مخاطب خود را بشناسیم و امیدی به یک مباحثه سودمند نداشته باشیم.
در منظر قرآن زمین فرش و مسطح است. و اگر آن زمان میدانستند زمین کروی است برای خدا کاری نداشت که در 6236 آیه خودش فقط در دو کلمه بگوید: (( الارض کرة)) !!!! که هرگز نگفت! و دوستان با استدلالهای فوق العاده بیربط مثل (( والمغربین و المشرقین ...)) میخواهند بگویند به کروی بودن اشاره شده. بالاخره هرکسی برای خودش و در جهتی که ایستاده یک دست راست دارد یک دست چپ! پس من اگر گفتم ((چپ ها و راست ها)) آیا گفته ام که زمین کره ای است شلجمی شکل!!
در قرآن آیات متعددی به فرش بودن زمین و پهن کردن این سفره اشاره شده است. مثلاً در آیه 22 سوره بقره:
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء یعنی همان [خدايى] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده] و آسمان را بنايى [افراشته] قرار داد و سوره النازعات آیه 30 میگوید وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا یعنی و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد. و موارد متعدد... حال که میبینیم در منظر قرآن زمین چونان لوح و فرش مسطح و ممتد و کشیده است لازم است تا با میخ هایی این لوح را در جای خودش ثابت کنیم و میخ ها را باید خداوند از آسمان به زمین القا کند ( نه اینکه از زمین بجوشاند. به آیه 19 سوره الحجر دقت کنید: وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ... یعنی: زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار افكنديم دقت کنید که (( القینا یعنی افکندیم )) حال که زمین را شناختیم به کوه ها می پردازیم:
2- در منظر قرآن کوه ها مثل لنگرها و میخ هایی از بالا و از آسمان به روی زمین فرود آمده اند! تا زمین در جایش تکان نخورد و این لوح مسطح را ثابت نگاه داشته شود. متن آیه اخیر چیزی است که هیچکس نمی تواند روی آن سرپوش بگذارد و توجیهش کند. همانطور که میخ از بیرون به یک لوح کوبانده میشود و از درون لوح بیرون نمی آید. قرآن هم تصریح میکند که کوه ها را از بالای سر زمین ( آسمان) فرود آورده و در لوح زمین کوبانده است که در لوح زمین در جایش میخکوب شود و تکان نخورد. به این آیات دقت کنید:
سوره فصلت آیه 10 :
وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِينَ
و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازه‏گيرى كرد [كه] براى خواهندگان‏درست [و متناسب با نيازهايشان] است.
سوره النبأ آیه 7: وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا ﴿۷﴾ معنی آیه: و کوه ها را { چونان} میخ ها { قرار دادیم } .
سوره النحل آیه 15: وَأَلْقَى فِي الأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ : و در زمين كوههايى استوار افكند تا ( زمین) شما را نجنباند.
سوره ق آیه 7: وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ : زمين را گسترديم و در آن لنگر[آسا كوه]ها فرو افكنديم.
همه می دانند که جبال یعنی کوه ها. رواسی یعنی لنگرها و اوتاد یعنی میخ ها. و همه میدانند که کوه ها میخ ها و لنگرهای زمین نیستند که باعث شوند زمین نلرزد و انسان آرام بگیرد. زیرا کوه هایی بزرگتر از کوه های زمین در سیراتی چون مریخ و در اقمار فراوان منظومه شمسی وجود دارند که قاعدتاً هرگز لنگر و میخ محسوب نمی شوند. و از آسمان هم روی سطح آنها افکنده نشده و القا نشده اند بلکه از دل همان زمین ها بیرون می آیند.
جالب است که در سوره مرسلات آیه 10 میگوید: وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ ﴿۱۰﴾ یعنی: و آنگاه كه كوه‏ها از جا كنده شوند (۱۰)
بی شک این تصور که میخ را ابتدا به لوح می کوبانیم تا ثابت شود و در مرحله بعدی برای از بین بردن ثبات لوح اینبار میخ را از جا میکنیم و بیرون میکشیم... چنین تصوری باعث شده است چنین جمله ای شکل بگیرد. لوح زمین را روزی میخکوب کردیم و روزی هم کوه ها (میخ ها) را از جایش میکنیم و بیرون میکشیم که زمین دیگر ثابت نباشد.
قرآن هرگز تحریف نشده است
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک