رسته‌ها
قرآن هرگز تحریف نشده
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 164 رای
جامعیت علمی
برجسته ترین ویژگی علامه حسن زاده آملی، جامعیت علمی و عملی است که مورد قبول همه صاحب نظران و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی قرار گرفته است. همین امر سبب شده که وی به عنوان عالمی شاخص در میان اندیشمندان حاضر شناخته شود. در میان عالمان حوزوی، فقیه، اصولی، فیلسوف، اهل حدیث، عارف و متکلم فراوان می زیسته، ولی به ندرت می توان عالمی چون استاد حسن زاده یافت که در همه این علوم و حتی در مسائل طب، ادبیات، هیئت و نجوم صاحب نظر باشد. وی در فقه، سال ها به تدریس کتاب های گوناگون فقهی مشغول بوده است؛ در علم رجال صاحب نظر می باشد؛ در درایه و حدیث چندین اثر تخصصی دارد؛ در ادبیات فارسی و عربی کم نظیر است؛ در منطق، به شرح و تصحیح و تفسیر منطق منظومه پرداخته است؛ و ،در علوم قرآنی، کلام، فلسفه، عرفان، ریاضیات، علوم غریبه، کتاب شناسی، خوشنویسی و تصحیح متون صاحب سبک و نظر به شمار می آید و آثاری دارد.(۲)

آثار علمی
تاکنون بیش از از یک صد و نود اثر علمیِ پر ارزش در فلسفه، عرفان، کلام، فقه، تفسیر، حدیث، رجال، ریاضیات، هیئت، نجوم، طب، ادبیات و علوم غریبه استاد حسن زاده آملی چاپ و منتشر شده و بسیاری نیز به صورت خطی موجود است. از درگاه خداوند متعالی مسئلت داریم با افزودن بر عمر و توفیقات استاد، همچنان روز به روز بر تعداد این آثار افزوده گردد. وقتی از استاد درخواست می شود آثارشان را معرفی کنند، فروتنانه چنین می فرماید: «برای اینکه نفس را مشغول باید داشت که حکما فرموده اند نفس را مشغول بدار، وگرنه او تو را مشغول می کند، تعلیقات و حواشی بر کتب درسی از معقول و منقول، وسایل و جزوات در موضوعات و فنون گوناگون نوشته ام».
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
50
آپلود شده توسط:
eyolin
eyolin
1389/07/18

کتاب‌های مرتبط

کمال انسان در قرآن و روایات
کمال انسان در قرآن و روایات
2.7 امتیاز
از 3 رای
ترجمه کلمات القرآن
ترجمه کلمات القرآن
4.5 امتیاز
از 2 رای
تفسیر نمونه - جلد ۲۵
تفسیر نمونه - جلد ۲۵
4.1 امتیاز
از 30 رای
تفسیر سوره احزاب
تفسیر سوره احزاب
2.3 امتیاز
از 3 رای
تفسیر سوره قصص
تفسیر سوره قصص
3.6 امتیاز
از 32 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن هرگز تحریف نشده

تعداد دیدگاه‌ها:
1204
متون دیگری دیدم در این کامنت ها درج شده که خوش ندیدم بی پاسخ از کنار آنها رد شوم!
هوشیار جان آیاتی را آورده اند از قرآن :
إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ
الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ ( آیه 7 سوره غافر)
وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ. (آیه 17 سوره حاقة)
وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ

اصلاً کیست که باور کند تمام هستی را میتوان در شش روز آفرید؟ اصلاً چرا شش روز؟ آیا خدای محمد آنقدر منطق نداشته که به خلقتِ میلیون ها سالهء جهان پس از انفجار بزرگ (که البته این خود یک فرضیه است) اعتراف کند و بگوید این دنیا را که میبینی در مثلاً سیصدهزار کوادرلیون سالِ خورشیدی (در مقیاسِ منظومهء شمسی ) اتفاق افتاده!! آیا از باور پذیر نمودنِ این ادعا در میانِ اعرابِ بدوی میترسیده و به اصطلاح تقیّه کرده و از گفتنِ واقعیّت پرده پوشی به خرج داده؟
درود بر آن مرد بزرگ کوپرنیک که نظریهء افلاک سماوی را که کلیسای بیسواد برآن پامیفشرد رد کرد و دانش را به مرزهای امروز سوق داد!!
اگر کوپرنیک الآن زنده بود و پافشاریِ مسلمانان بر این مسئله که آسمان هفت طبقه دارد (چون هنوز به غیر از ماه ، خورشید ، تیر ؛ ناهید ، بهرام ، برجیس و کیوان ، سیارات دیگر منظومهء شمسی هنوز کشف ناشده باقی ماند بودند.ضمناً بگویم که ترتیب افلاک را مطابق با ترتیب گفته شده میدانسته و حتی بسیار کودکانه خورشید را وارد این فلک ها میکردند و البته ترتیب آنها براساس فاصله از زمین محاسبه میشده) و در طاق نهم عرش الهی قرار گرفته و خدای محمد مثل تمام پادشاهانِ زمینی نیاز دارد عده ای برده (که حتماً در غزواتِ پیش از تاریخ به اسارت در چنگالِ ارتش حقّ مفتخر گشته بودند) اما اینبار به شکل مرغانِ بهشتی آن را حمل کنند!!
و فرشتگان را ببین که گرد الله در حال تسبیح هستند اما آنقدر اختلاف بینشان بالا میگیرد که نیاز است خداوند عنانِ مجلس را در یدِ ملوکانه اش گیرد و بین فرشتگانِ خاطی قضاوتی شایسته و به حقّ کند!!
دوستان .. رفقا .. عزیزان .. یاران .. گرامیان ...
نگزارید قداستِ پنهان در میان تابوهای taboo مذهبی مانند غباری جلوی چشمانتان را بگیرد و اجازهء قضاوتی عادلانه به شما ندهد!!
ناسلامتی شما که تمامِ هستی و نیستیِ خود را به پای یک دین میگزارید ، بش از هر کس از حقایقِ کتمان شده در پشتِ تمامِ این سخن سرایی ها لطمه خواهید دید!!
دین را همان گونه که هست ببینید
کتابِ آسمانی را همان شکل که نوشته شده بخوانید
و قضاوت را بدونِ هیچ جانبداری و یا چشم داشتی با رعایتِ عدالت و صداقت به کار بندید
1
- محمد از کجا می دانسته که ابولهب هرگز ایمان نخواهد آورد

به همون دلیل که شما هیچوقت شهادتین خودتون رو رد نمیکنین. این که معلومه. بعضی آدما یا به نفعشون نیست یا نمیخوان که ساختار ذهنشون به هم بخوره پس هیچوقت عقیدشون رو عوض نمیکنند.
3- اگر ابولهب چه واقعی و چه به ریا برای رد پیش گویی قرآن مسلمان می شد . پیش گویی قرآن رد می شد. اما نه خود و نه مخالفین اسلام نمی دانستند که می توانند از این راه به اسلام ضربه بزنند. و چنین نکردند

خوب اگه این کار رو هم میکرد پیامبر اسلام به سرعت آیه ای نازل میکرد با این مضمون که همانا ابولهب هم میتواند برای شما شفاعت کند.(مثل غرانیق) ابولهب که از بت ها گناهکار تر!!! نبوده. :-(:-(:-(
برای مثال به آیهء ذیل که دوست گرامی filis آنرا فرستاده (و من از درست و کامل بودن آن بی اطلاع هستم) را ببینید

!!!:Oجناب سادیست!
میتوانستید سرچ کنید و در قرآن آنلاین ببینید.این شیوه صحیح مناره و بحث و گفتگو نیست!
در آیات بالا همان گونه که اشاره میشود ادعا شده انسان از نطفهء منی خارج شده و سپس تبدیل به علقه (یا خونِ بسته) شده و پس از آن به صوری کنونی خلق شده و به صورت دو جنس موئنث و مذکر. و پس از آن گفته شده (نتیجه گرفته شده) آیا آنچه را که مقدور است رنه گردانیدنِ مرده نیز نیست؟ یعنی آیا برای کسی که این کارهای ذکر شده را انجام داده زنده کردن مردگان را محال میپندارید؟

معنی و ترجمه شما ناقص بود به راحتی میتوانید ترجمه های مختلف آیات را در اینترنت بیابید.
بین آیات یک سوره از لحا معنایی ارتباط هست چنانچه پیامبر(ص) هنگام نزول قرآن به کاتبان قرآن میفرمودند که کدام آیه را در کدام سوره قرار دهد.البته این سوره کوتاه است و فرق میکند.بگذریم..
در ایات ابتدایی این سوره قرآن به شیوه خود مسئله ای را طرح میکند (دوباره ساختن انسان حتی به همراه سرانگشتانش در روز قیامت) سپس آن را بسط میدهد و این آیات در ادامه میایند.که کاملا گویاست و معجزه ای در مفهوم دی ان ای است که با آن جسم انسان به شکل اولیه آن با تمام جزئیات منحصر به فرد همانگونه که از ابتدا خداوند به وسیله دی ان ای وی را به این خلقت شگفت انگیز آفرید،در آخرت نیز بدن وی را بدین گونه پدید خواهد آورد.
ابتدا بحث ها را پیگیری کرده و بخوانید سپس اظهار نظر کنید.
متشکرم
فعلا دیر وقت است تا فردا بعد از ظهر خدانگهدار!:-)
اما من اینک با تغییر دادنِ تین پرسش از شما میپرسم آیا این کتابِ آسمانی ست که دین هایی مثلِ اسلام ، جهود یا مسیحیت را تعریف میکند؟
آیا تنها هویتِ هر دین را کتابِ آسمانیِ آن دین میسازد؟ آیا دین را نمیتوان به روشِ زندگانیِ پیامبران و مصلحانِ آن دین و نقل و قول های ایشان تسرّی داد؟ یعنی آیا روش زندگیِ پیامبر و ائمه را نیز نمیتوان جزئی از تعالیمِ جدایی ناپذیر از دین دانست؟ آیا احکام و قوانینِ مذهبی را که افرادِ معمولی تحتِ عنوانِ قدیس و اسقف و پاپ و خاخام و امام جماعت و ولی فقیه به دین افزوده اند را نباید جزئی از شریعت دانست؟

اول آنکه زندگی پیامبر(ص) جزئی از هویت دین اسلام است به شرطی که با برری روایات صحت آنها مشخص درجه اطمینان و .. انها معلوم گردد این کار در دین اسلام همراه با استخراج و در نظر گرفتن شرایط زمان با حفظ اصول برای بیان احکام به عالم عادل زمان شناس اجازه داده شده اما در ادیان دیگر به کل تغییر به شیوه ای که اکنون در میان آنها رایج است،اجازه داده نشده.بلکه از روی اصول دینشان نیز چنین نمیکنند اغلب نظرات و فلسفه تفکری خود را به آن میچسبانند.هر تفسیری سعی بر نشان دادن حقایق و برداشت کردن از آن که به منظور قرآن نزدیک تر است داشته و هر کدام ارزشمند است اما نمیباشد.طبق احادیث قرآن روز به روز شکوفاتر شده حقایق بیشتری از ان درک میگردد و روشن میشود و ابعاد تازه ای را میگشاید.
نگاه کردن به سیره پیامبر (ص) در بیان منظور آیات قران و همچنین احادیث ایشان که در قرآن مبین و اولین مفسر قرآن عنوان شده اند،لازم است.
در قرآن در آیه ای خداوند میفرماید:بدرستی که برای شما در رسول خداوند اسوه و الگوی نیکویی است.
در جای جا یقرآن این مضامین موجودند و به ما نشان میدهند که ناچار باید برای این مضامین قرینه معنایی باشد که همان احادیث و سیره پیامبر(ص) و معصومین است.ضمن آنکه تشخیص آیات متشابهات از محکمات و بیان منظور انها کار هر کسی نیست.در فهم مضامین قرآن باید با استدلال پیش برویم نه با خیالات و اوهام!
مثلاً اگر پیامبری فلان واقعه را پیش گویی میکند ؛ این هیچ حجتی برای اثباتِ حقانیتِ کتاب آسمانی به حساب نمیآید!!

نه در همه موارد!
دوم آنکه متنِ کتاب آسمانی را بدونِ اضافه و کم کردن و نه تنها از لحاظ معنی بلکه از لحاظِ ساختمان مورد کنکاش قرار دهید ... دوباره تکرار میکنم ... بدون اضافه یا کم کردنِ هیچ کلامی تنها خودِ متنِ اصلی را بررسی کنید ... چرا که با تفسیرِ به رائ کردنِ (قرآن یا هر کتابِ آسمانیِ دیگر) دارید مطالبی را که خود به آن اعتقاد دارید دران کتاب میگنجانید ...

تفسیر به رای نکوهش شده هر تفسیری باید دلایل خود را بر برداشت های خود از آیات بیان کند.
ضمن آنکه خود قرآن میفرماید که راسخون در علم مفاهیم قرآن را بیان میکنند.هرکس با توجه به فهم و ظرفیت وجودی خود برداشت میکند و بهره میبرد.
اولاً بایستی بگویم محمد بن عبدالله این ها را از زبان الله معرفی کرده و حرف های خود او نبوده (فرض را بر این گرفتیم - برهان خلف - )
اولاً پگونه است که الله خدای محمد نمی دانسته مایع منی تنها حامی سلول های اسپرم مردانه است و خلقت انسان را تنها از منی دانسته
ثانیاً بدون آنکه نامی از سلول تخم موئنث ببرد میگوید منی در رحم مادر به خون بسته تبدیل مبشود که همهء آنان که به اندازهء یک دانه جو سوادِ زیست شناسانه دارن میدانند سلول تخم زنان با خون لخته شده تفاوت بسیار دارد حال آنکه خون زنانگی تنها بدلیل رنگ شبیه به خون بسته شده است اما از لحاظ محتوا با آن بسیار تفاوت دارد
ثالثاً چطور شد که خدای الله که دانای مطلق این جهان است حرفی از سلول های جنسی یا گامت های نر و ماده نزده و خلقت را از منی که در رحم مادر به خون بسته ارتقاء پیدا کرده میداند حال آنکه حقیقت زمین تا آسمان با این حرف ها فاصله دارد !!!
چهارم آنکه چگونه است خدای قادر متعالِ محمدبن عبدالله با اینکه به تمام اسرار جهان و هرچه در انست واقف است اما نمیداند انسانها در سه یا چهار جنس مختلف طبقه بندی میشوند و نه در دو جنس زن و مرد !!!
اصلاً همین خدای محمد از این قبیلهء کوچک بادیه نشین عرب هم آنچنان اطلاعی ندارد و نمیداند چندی پیش این عربها بودند که انسان های دوجنسی یا trans.e.x.ual خود را زنده زنده در گور میکرده اند که ننگ فرزندی اینچنین داشتن را در قوم و قبیلهء خود بر دوش نکشند!!!
خدای محمد هرگز از افرادی که به عنوان دوجنسی در علم پزشکی شناخته میشوند اطلاعی نداشته و خود محمد هم گمان نمیکرده چنین موجوداتی تا به امروز زنده بمانند و شهادت بر حقانیت قرآن بدهند!!!
و نهایتاً (اما نه صرفاً آخرین برهان) آنکه این گفته ها چه حجتی بر این هستند که الله توانایی این را دارد که مردگان را زنده کند؟!!
آیا لئوناردو داوینچی میتوانست ادعا کند اگر نقاشی مونالیزا را به آتش بکشند ، چون او آن اثر گرانمایه را خلق کرده ، میتواند دوباره از خاکستر آن بوم و رنگ نقاشی مونالیزا را از تو برسیم کند؟ (البته این را نوعی قیاسِ مع الفارق بگیرید)
اما کدامین سازنده را سراغ دارید که چون چیزی را خلق کند که محال مینماید ، بتوان صرف محال بودن خلق آن اثر را نشانه ای بر توانایی خالق آن اثر بر خلقِ دوبارهء آن اثر از خاکسترهایش برشمرد؟ این را شاید بتوان کور فهمانه ترین استدلال بر قدرتِ یک هنرمند دانست !!
البته دوباره میگویم نباید با جهت گیریِ خاصّی به گتابِ آسمانی نگاه کرد !! 
درود بر شما دوستانِ گرامی
راستی خوش حالم از اینکه میبینم هنوز بر سرِ اینکه قرآن تحریف شده یا نه بحث و درگیریِ جدی بالاست.واقعاً این یک سئوال کلیدی ست که آیا کتابهای آسمانی تحریف شده اند یا نه؟
اما من اینک با تغییر دادنِ تین پرسش از شما میپرسم آیا این کتابِ آسمانی ست که دین هایی مثلِ اسلام ، جهود یا مسیحیت را تعریف میکند؟
آیا تنها هویتِ هر دین را کتابِ آسمانیِ آن دین میسازد؟ آیا دین را نمیتوان به روشِ زندگانیِ پیامبران و مصلحانِ آن دین و نقل و قول های ایشان تسرّی داد؟ یعنی آیا روش زندگیِ پیامبر و ائمه را نیز نمیتوان جزئی از تعالیمِ جدایی ناپذیر از دین دانست؟ آیا احکام و قوانینِ مذهبی را که افرادِ معمولی تحتِ عنوانِ قدیس و اسقف و پاپ و خاخام و امام جماعت و ولی فقیه به دین افزوده اند را نباید جزئی از شریعت دانست؟
دوستان ... اگر میخواهید دین را فقط از منظرِ کتابِ آسمانی ببینید ، لازم است آن را مطلق و به دور از هرگونه جهت گیریِ فکری بررسی کنید! نه اینکه طرزِ برخوردِ فلان روحانی یا شخصِ مقدس (مثلاً پیامبر) در یک مورد برای شما حجتی برای تائید کتابِ آسمانی باشد!
مثلاً اگر پیامبری فلان واقعه را پیش گویی میکند ؛ این هیچ حجتی برای اثباتِ حقانیتِ کتاب آسمانی به حساب نمیآید!!
دوم آنکه متنِ کتاب آسمانی را بدونِ اضافه و کم کردن و نه تنها از لحاظ معنی بلکه از لحاظِ ساختمان مورد کنکاش قرار دهید ... دوباره تکرار میکنم ... بدون اضافه یا کم کردنِ هیچ کلامی تنها خودِ متنِ اصلی را بررسی کنید ... چرا که با تفسیرِ به رائ کردنِ (قرآن یا هر کتابِ آسمانیِ دیگر) دارید مطالبی را که خود به آن اعتقاد دارید دران کتاب میگنجانید ...
برای مثال به آیهء ذیل که دوست گرامی filis آنرا فرستاده (و من از درست و کامل بودن آن بی اطلاع هستم) را ببینید :
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدىً ﴿ 36 ﴾
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِن مَنیٍّ یُمْنَى‏ ﴿ 37 ﴾
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى‏ ﴿ 38 ﴾
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى‏ ﴿ 39 ﴾
أَلَیْسَ ذلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى‏ أَن یُحْیِیَ الْمَوْتَى‏ ﴿ 40 ﴾

در آیات بالا همان گونه که اشاره میشود ادعا شده انسان از نطفهء منی خارج شده و سپس تبدیل به علقه (یا خونِ بسته) شده و پس از آن به صوری کنونی خلق شده و به صورت دو جنس موئنث و مذکر. و پس از آن گفته شده (نتیجه گرفته شده) آیا آنچه را که مقدور است رنه گردانیدنِ مرده نیز نیست؟ یعنی آیا برای کسی که این کارهای ذکر شده را انجام داده زنده کردن مردگان را محال میپندارید؟ 
ابتدااً باید عرض کنم این متن را نباید قلب به تفسیر کرده و آنرا تحریف کنید بلکه شایسته است آن را در حال بررسی و معنی کنید.
در آن از زبانِ خدا گفته شده انسان از منی خارج شده به شکل علق در میاید و از آن دو جنس مذکر و مئنث پدید میاید و پس از آن بسیار غیر منتظره نتیجه گرفته شده آیا فکر میکنید دوباره ساختنِ این ها از خدا امری بعید است؟
.... باقی را در ادامه میگویم
گویا هنوز متوجه نشده اید:
یک بخش از این اعجاز پیش گویی است زیرا خیلی از کسانی که در ابتدا از دشمنان سر سخت پیامبر بوده اند بعد از گذشت زمان ایمان آورده و بتدریج مسلمان شده اند اما ابولهب و همسرش تا آخر عمر ایمان نیاورده اند
از طرف دیگر:
1- محمد از کجا می دانسته که ابولهب هرگز ایمان نخواهد آورد
2- این تنها خداوند آگاه بغیب است که به سرنوشت ابولهب و عدم ایمان آوردنش تا پایان عمرش آگاه و مطمئن بوده است
3- اگر ابولهب چه واقعی و چه به ریا برای رد پیش گویی قرآن مسلمان می شد . پیش گویی قرآن رد می شد. اما نه خود و نه مخالفین اسلام نمی دانستند که می توانند از این راه به اسلام ضربه بزنند. و چنین نکردند
دوستان کتابناکی می توانند:
اعجاز های قرآنی را :
در زیر کتاب : علم راهی بسوی آفریدگار
بخوانید
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=16925
خوب اگر موضوع ساده است شما جواب من را بده!!
من پیشگویی میکنم که تو هرگز در این سایت به صورت رسمی و جدی شهادتین را نقض نمیکنی. حالا دو حالت دارد:
1- اگر نقض نکردی. پیشگویی من درست است و معجزه کرده ام.
2- اگر نقض کردی. تو مرتد هستی!!
حرف من این نیست که آیا من معجزه گرم یا تو مرتد؟!! حرف من این است که چنین استدلالی اصلاً ربطی به معجزه ندارد!! من هم پیش بینی میکنم که جرج بوش جهنمی است و تا آخر عمرش اسلام نمی آورد. آیا من معجزه کرده ام؟!! جرج بوش از الآن تا آخر عمرش وقت دارد که به پیشگویی من ضربه بزند یا نزند!! این حرفها حقیقتاً کودکانه است! خود دانید!!
دوست عزیز کتابناکی
پاسخ نقد معجزه ششم:
اابولهب می توانست واقعا مسلمان شود و به دین اسلام وارد شود (این که برای ابولهب مشکلی بوجود نمی آورد! ) اما خود و همسرش و مخالفین اسلام تصور نمی کردند که این اسلام آوردن او ( چه واقعی و چه...) می تواند چه ضربه ای را به اسلام بزند و 10 سال این فرصت را داشتند اما چنین نکردند. (چه واقعی و چه به ریا با هدف رد پیش گویی قرآن )
زیرا اگر اسلام می آورد این سوال پیش می آمد که چگونه است خداوند می گوید که ابولهب هیزم آتش جهنم است اما او که واقعا مسلمان شده و توبه کرده است؟! چگونه پیش گویی خداوند در مورد سرنوشت ابولهب اشتباه از آب در آمده است؟!
واقعا موضوع خیلی ساده است!
قرآن هرگز تحریف نشده
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک