نیای مشترک ما با شامپانزه ها
امتیاز دهید
ریچارد داوکینز میگوید با استفاده از شواهد مولکولی و ژنتیکی می دانیم نیای مشترک ما و شامپانزه ها چیزی در حدود پنج تا هفت میلیون سال پیش در آفریقا زندگی میکرده است. یعنی حدود نیم میلیون نسل پیش، که از نظر فرگشتی زمان زیادی به شمار نمیرود… فرض کنید شما در ساحل اقیانوس هند در جنوب سومالی رو به سمت شمال بایستید و با دست چپ، دست راست مادرتان را بگیرید. به همین شکل مادرتان هم دست مادرش یعنی دست مادربزرگ شما را بگیرد؛ مادربزرگ شما هم دست مادرش را بگیرد و این زنجیره همینطور به سمت غرب امتداد یابد؛ این زنجیره راهش را از کرانهٔ اقیانوس هند به سوی بوته زارهای نواحی مرزی کنیا ادامه میدهد. فکر میکنید چه قدر باید به راهمان ادامه دهیم تا به جد مشترکمان با شامپانزه ها برسیم؟ این مسیر به طرز شگفت آوری کوتاه است. اگر برای هر شخص یک متر جا در نظر بگیریم، ما در کمتر از پانصد کیلومتری ساحل به جدّ مشترکمان با شامپانزهها میرسیم.
هیچ رده بندی طبیعی وجود ندارد که شامپانزهها، گوریلها و اورانگوتانها را شامل شود ولی انسانها را مستثنی سازد. نیای مشترک ما انسانها با شامپانزهها و گوریلها بسیار نزدیکتر [متأخرتر] از نیای مشترک آنها با ایپهای آسیایی - اورانگوتان و گیبون - است.
اشکال کار در آنجاست که ما به اشتباه گونه ها را به صورت ناپیوسته و منفصل تقسیمبندی میکنیم. از دیدگاه فرگشتی در حیات، «میانی»ها وجود دارند ولی ما معمولاً برای سهولت در نامگذاری علمی گونههای زنده میگوییم که این گونههای میانی منقرض شدهاند؛ گفتم معمولاً، ولی همیشه اینطور نیست.
پروفسور ریچارد داوکینز، دانشمندی زیست شناس است که آثار بسیاری در زمینه ((فرگشت یا همان تکامل زیستی)) ارائه کرده است.
در این نوشتار قصد داریم معنای بعضی مفاهیم زیست شناسی فرگشتی را بیشتر بشکافیم. برای مثال توضیح دهیم،
شواهد مولکولی یعنی چه؟
نیای مشترک یعنی چه؟
گونه های میانی (انتقالی یا transitional) یعنی چه؟
ایپ ها (ape) چه حیواناتی هستند؟
در این اثر با استفاده از عکس ها، توضیحات و نمودارهای زیست شناسی، ((مفهوم کلی تکامل و به ویژه شواهد تکامل انسان)) را به زبان ساده بررسی کردهایم.
در این کتاب با کاربرد نظریه تکامل در زیستشناسی مدرن بیش از پیش آشنا می شوید و پی می برید همانطور که انیشتین پدر فیزیک مدرن است؛ داروین پدر زیست شناسی مدرن است. زیرا اگر زیستشناسی مدرن را همچون درخت بدانید تنه این درخت نظریه تکامل است و اگر سابق بر این تکامل بیشتر بر شواهد فسیلی تکیه داشته است امروزه بیشتر بر شواهد ژنتیکی و مولکولی تکیه دارد. در واقع به زبان ساده اساس زیستشناسی مدرن، نظریه تکامل و اساس نظریه تکامل، ژنتیک است. شما را به خواندن این کتاب دعوت میکنم.
//
بیشتر
هیچ رده بندی طبیعی وجود ندارد که شامپانزهها، گوریلها و اورانگوتانها را شامل شود ولی انسانها را مستثنی سازد. نیای مشترک ما انسانها با شامپانزهها و گوریلها بسیار نزدیکتر [متأخرتر] از نیای مشترک آنها با ایپهای آسیایی - اورانگوتان و گیبون - است.
اشکال کار در آنجاست که ما به اشتباه گونه ها را به صورت ناپیوسته و منفصل تقسیمبندی میکنیم. از دیدگاه فرگشتی در حیات، «میانی»ها وجود دارند ولی ما معمولاً برای سهولت در نامگذاری علمی گونههای زنده میگوییم که این گونههای میانی منقرض شدهاند؛ گفتم معمولاً، ولی همیشه اینطور نیست.
پروفسور ریچارد داوکینز، دانشمندی زیست شناس است که آثار بسیاری در زمینه ((فرگشت یا همان تکامل زیستی)) ارائه کرده است.
در این نوشتار قصد داریم معنای بعضی مفاهیم زیست شناسی فرگشتی را بیشتر بشکافیم. برای مثال توضیح دهیم،
شواهد مولکولی یعنی چه؟
نیای مشترک یعنی چه؟
گونه های میانی (انتقالی یا transitional) یعنی چه؟
ایپ ها (ape) چه حیواناتی هستند؟
در این اثر با استفاده از عکس ها، توضیحات و نمودارهای زیست شناسی، ((مفهوم کلی تکامل و به ویژه شواهد تکامل انسان)) را به زبان ساده بررسی کردهایم.
در این کتاب با کاربرد نظریه تکامل در زیستشناسی مدرن بیش از پیش آشنا می شوید و پی می برید همانطور که انیشتین پدر فیزیک مدرن است؛ داروین پدر زیست شناسی مدرن است. زیرا اگر زیستشناسی مدرن را همچون درخت بدانید تنه این درخت نظریه تکامل است و اگر سابق بر این تکامل بیشتر بر شواهد فسیلی تکیه داشته است امروزه بیشتر بر شواهد ژنتیکی و مولکولی تکیه دارد. در واقع به زبان ساده اساس زیستشناسی مدرن، نظریه تکامل و اساس نظریه تکامل، ژنتیک است. شما را به خواندن این کتاب دعوت میکنم.
//
آپلود شده توسط:
Hoshyar
1389/07/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نیای مشترک ما با شامپانزه ها
من نگفتم شباهت ژنتیکی بین انسان و شامپانزه وجود ندارد بلکه صحبت من این بود که این شباهت ژنتیکی منجر به آن نمی شود که بگوییم آن دو از یک خانواده هستند اگر هم خانوادگی را به دنیا آمدن از یک نیای مشترک بدانیم.
حکایت شما مثل این است که من بگویم تا جاییکه من میدانم خر فقط خر بدنیا می آورد و اسب فقط اسب. بنابراین شباهت ژنتیکی میان خر و اسب وجود ندارد و از نظر زیست شناسی این دو گون زیستی متعلق به یک خانواده نیستند!! این استدلال شما از بیخ غلط است زیرا:
1- اطلاعی از بحث ژنتیک مولکولی ندارید.
2- اطلاعی از بحث بسترهای اشتقاق گونه های زیستی و دلایل اشتقاق گونه ها ندارید.
3- اطلاعی از مفهوم و ساختار طبقه بندی جانداران بر اساس ژنتیک مولکولی ندارید. ( علم فیلو ژنتیک )
برای کسب اطلاع در زمینه های مذکور این 37 صفحه را بخوانید و آنجا که پس از مطالعه و درک متن، سؤالی زیستی دارید بپرسید تا پاسخ لازم را بدهم. اگر در فهم و درک متن مشکل دارید من میتوانم شما را با معرفی منابع بیشتر و یا توضیحات خود راهنمایی کنم.
شباهت و تفاوت ژنتیکی در یک گونه خاص مثل درخت سیب به سیب های مختلف منجر می شود یک سیب درشت و یکی سیب ریز اما آیا آیا می توان گفت که چون دو گونه مختلف شباهت ژنتیکی دارند پس حتما باید خویشاوند باشد در صورتی که شباهت های ژنتیکی در دو دو گونه مختلف نمی تواند به خویشاوندی منجر شود زیرا این خودش یک فرضیه است و ابتدا باید ثابت شود آیا امکان دارد از دو گونه مختلف به خاطر شباهت ژنتیکی منجر به فامیل بودن شود تا جایی که ما در خاطر مان است درخت سیب همش سیب می دهد و درخت زلزالک همش زلزالک و آن شباهت و تفاوت های ژنتیکی تنها به تفاوت در یک گونه خاص منجر می شود بنابراین شباهت ژنتیکی در دوگونه مختلف ربطی به خویشاوندی ندارد!!!
اگر میمون نزدیکترین گونه به انسان است پس چرا اینقدر تفاوت بین دوگونه وجود دارد؟
حالا آیا من می توانم بگویم حسن و تقی مشابهت ژنتیکی ندارند چون یکی نمی تواند لباسش را بدوزد اما آن یکی ریاضی درس میدهد؟!
آیا من نشان ندادم که تفاوت ژنتیکی تنها در یک جفت کروموزوم باعث تفاوتهای محسوس در رشد فیزیکی و رشد ذهنی میشود؟!! هر دو از یک نیا ( پدر و مادر ) هستند. هر دو شباهت ژنتیکی و خویشاوندی واضح دارند. اما به علت تفاوت مختصر در یک جفت کروموزوم 21 باعث شده یکی از برادرها (حسن) نتواند خودش را در دستشویی نظافت کند اما آن یکی می شود استاد دانشگاه.
حرف را پیچ و تاب ندهید!! یک جمله بیشتر نیست.
تفاوت اندک ژنتیکی چه از نوع جهش طبیعی و چه دستکاری آزمایشگاهی، چه از نوع مفید و چه از نوع بیماریزا، می تواند دو موجود خویشاوند را که دارای شباهت ژنتیکی فراوان هستند در تواناییهای فیزیکی و ذهنی از یکدیگر متمایز کند. اما این تمایز که حاصل از تفاوت در جزء کوچکی از ژنهایشان است دلیل بر عدم خویشاوندی آنها نیست!!!
شما با چشم غیرمسلح نمی توانید مشابهت ژنتیکی حسن و تقی را در اکثر ژنهایشان ببینید اما می توانید تفاوت عملکرد و رفتار و ظاهر جسمانی این دو برادر را فقط بخاطر اختلاف در کروموزوم جفت 21 به عینه ببینید. و این دو برادرند. با تفاوت اندک ژنتیکی و تفاوت بسیار در قابلیت حل مسأله.
البته به فرموده بعضی دوستان چون تقی میتواند ریاضی بخواند و موشک طراحی کند و حسن حتی نمی تواند خودش را در دست شویی بشوید به گمانم اصلاً بحث این نیست که این دو برادر و خویشاوندند و علیرغم شباهت ژنتیکی فراوان، اختلاف اندک ژنتیکی دارند!! بحث این است که این دونفر اصلاً خویشاوندی ژنتیکی با هم ندارند چون یکی مسأله ها را بلد است و آن یکی با مدفوعش بازی میکند!
پس در یک کلام: تفاوت ژنتیکی اندک میتواند دنیایی تفاوت در ظاهر و در توانایی حل مسأله را منجر شود اما این تفاوت اندک ژنتیکی دلیل نمی شود که (( شباهت عمده ژنتیکی و خویشاوندی )) دو نفر را انکار کنیم!! مثلاً بگوییم حسن جمجمه و مغز و روده ندارد و اینها فقط مال تقی است! حسن پشم بیشتر دارد اما تقی کم مو است و ...
4 درصد تفاوت ژنتیکی که دیگر جای خود دارد. 4 درصد تفاوت ژنتیکی یعنی دنیایی از تفاوت در ریخت و در تواناییهایی روانی. اما بطور همزمان 96 درصد شباهت ژنتیکی نیز یعنی دنیایی مشابهت آناتومیک و فیزیولوژیک و حتی سایکولوژیک!!
4- کودکانه بودن این استدلال در این حد است که کسی چنین بگوید:
اگر گیاه سیب و گیاه زالزالک هر دو متعلق به فرمانرو گیاهان، دسته نهاندانگان و تیره گلسرخیان هستند؛ و اگر گیاه سیب و گیاه زالزالک خویشاوندی نزدیک ژنتیکی دارند؛ چرا آن یکی میوه درشت و خوشمزه ای مثل سیب میدهد اما آن یکی هنوز میوه کوچکی مثل زالزالک میدهد! چنین شخصی میخواهد بگوید آیا اصلاً می توان گفت سیب و زالزالک با هم خویشاوندی و مشابهت ژنتیکی دارند؟!!
لابد او میخواهد بگوید خداوند متعال درخت سیب را ابتدا به ساکن و جداگانه آفرید و درخت زالزالک را هم جداگانه و ابتدا به ساکن آفرید و اصلاً این دو هیچ ارتباط ژنتیکی و هیچ ربط و خویشاوندی به هم ندارند. و راستش را بخواهید رده بندی و طبقه بندی گیاهان بر اساس نیای مشترک و خویشاوندی ژنتیکی تنها مشتی دروغ و دبنگ است! اگر سیب و زالزالک خویشاوند هم هستند و هر دو دارای شباهت ژنتیکی و ساختاری اند و هر دو متعلق به تیره گلسرخیان هستند پس چرا یکی زالزالک میدهد یکی سیب! اصلاً اینها شباهت ژنتیکی و خویشاوندی ژنتیکی ندارند!!:)):)):))
در یکی از اقوام ما پسرعمو و دخترعمو ازدواج کرده اند و یکی از بچه هایشان به علت مشکل ژنتیکی به منگولیسم و سندرم داون مبتلا شده و منگول به دنیا آمده است. این بچه اسمش حسن است و اتفاقا برادری هم دارد که نامش تقی است و از نظر ژنتیکی و بهره هوشی سالم است و در حال تحصیل در رشته ریاضی است. روزی یکی از دوستانم از من پرسید: شما که میگویید حسن و تقی برادر هستند و هر دو انسان هستند چرا اون یکی (حسن) نمی تونه بگه دو بعلاوه دو چند میشه اما اون یکی (تقی) الان لیسانس ریاضیشو داره از دانشگاه میگیره!! گفتم به خدا پدر و مادر هردوشون یکیه، اما عدم توانایی ذهنی حسن به خاطر اینکه فقط در کروموزم جفت 21 خودش با تقی تفاوت داره!! بقیه جفت کروموزومها و ژنهاشون درست مشابه هم هست اما کروموزوم جفت 21 فرق داره. سندرم داون که در گذشته مونگولیسم نیز نامیده میشد، یک بیماری ژنتیکی است که به دلیل افزایش تعدادی کامل یا نسبی در کروموزم ۲۱ به وجود میآید. در حالیکه بقیه کروموزومها طبیعی اند.
در اینجا علت توضیح مربوط را شرح میدهم:
در واقع ایشان ناخواسته و با کمال معذرت دارد عوام فریبی میکند. چرا؟!!!
1- آقای محترم یافته های علمی اخیر می گوید 96 درصد ژن انسان و شامپانزه ( نه هر میمون دیگر ) یکسان است. شما میخواهید این یافته مؤکد و مشخص علمی را در روز روشن حاشا کنید؟! مگر دیگران چلاق و بیسواد هستند که خودشان نتوانند مطالعه کنند و بخوانند؟!!!
2- آقای محترم، آیا وجود 4 درصد تفاوت ژنتیکی باعث تفاوت فوق العاده در سیستم فنوتیپی ( ظاهری و ریختی ) و سیستم شناختی ( تفکر ) نمی شود؟!!! که چنین استدلال سطحی و کودکانه ای را دستاویز قرار داده اید؟!!! ببخشید که اینگونه میگویم اما اگر اپسیلون سواد ژنتیک داشته باشید میدانید که 4 درصد تفاوت ژنتیکی یعنی یک دنیا تفاوت در ظاهر و ریخت و قدرت تفکر!! اما آن 96 درصد مشابهت هم یعنی اثبات خویشاوندی نزدیک میان این دو گونه جانوری. که علیرغم تفاوتهایشان ، شباهت های بسیاری هم دارند.
مقاله ای که آدرسشو دادیم اولین خطش اینه:
Our genotype is so similar to those of the African apes
اشتباهی فکر کردید معنی ((African apes)) که میشه ((میمونهای آفریقایی)) معادله با (( انسانهای سیاه پوست آفریقایی!!!!)) بعد هم نتیجه گرفتید از بین آفریقایی ها هم دانشمند بلند شده ولی از بین میمونا دانشمند نداریم!!!!! (محض اطلاع دوستانapes=میمون.بوزینه!! )
اول خوب ترجمه کنید بعد نظر قطعی صادر کنید!!!!!!!!!! و ما را به نژادپرستی متهم نکنید!!!!!!!!!
رفتم و خواندم!
تفاوتی که بین انسان سفید پوست با انسان آفریقایی است قابل مقایسه با تفاوت انسان و میمون نیست!
از میا آفریقاییان دانشمندان زیادی برخاسته اند ولی از میان شامپانزه ها نه!:D
به قول یکی از دوستان(رامین):
متن سایت آدرس