ضرب المثل و شوخیهای احمد شاملو
نویسنده:
احمد شاملو
درباره:
پرویز شاپور
امتیاز دهید
این کتاب در دو بخش به رشته تحریر درآمده است که بخش نخست آن اختصاص به خودآزمایی احمد شاملو در تولید کاریکلماتورهایی مشابه آثار پرویز شاپور دارد و بخش دیگر آن مرتبط با مقاله تحقیقی نویسنده و تحلیل وی پیرامون مثلها و تمثیلهای فارسی است؛ این مقاله پیشتر در چاپ اول کتاب هفت مقاله منتشر شده بود اما شاملو با انجام اصلاحات، تجدیدنظر و تکمیل، اقدام به بازنشر آن کرده است.
بیشتر
آپلود شده توسط:
hamid
1387/07/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ضرب المثل و شوخیهای احمد شاملو
- بار زندگی را با رشته عمرم به دوش می کشم.
- زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود.
- باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده ، به آبپاش مرخصی داد.
- قطره باران غمگین روی گونه ام اشک میریزد.
- فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی شوند.
- جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می کند.
- بلبل مرتاض روی گل خار دار می نشیند.
- برای مردن عمری فرصت دارم.
- در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد.
- قلبم پر جمعیت ترین شهر دنیاست.
- رد پای ماهی نقش بر آب است.
- گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند.
- اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم.
- به عقیده گیوتین سر آدم زیادی است.
- با چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود ، پارو ساختم.
- با سرعتی که گربه از درخت بالا می رود، درخت از گربه پایین می آید.
- وقتی تصویر گل محمدی در آب افتاد ، ماهی ها صلوات فرستادند.
- ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند.
- دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند.
- پرگاری که اختلال حواس پیدا می کند بیضی ترسیم می کند.
- با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند.
- آب به اندازه ای گل آلود بود که ماهی ، زندگی را تیره و تار میدید.
اگر لطف کنید و مشخصات چاپ و نشر کتابها رو هم اضافه کنید عالیه
خوانده ست دیرگاه
دریا نشسته سرد
یک شاخه در سیاهی جنگل به سوی نور
فریاد می کشد
ازتون متشكرم
8-)
من هم با نضر دوستمون mamiri21 موافقم:-)