به نظر من هم قبول کردن رفتن دختر به کردستان و به خصوص تنها رفتن اش غیرواقعی بود
بعد هم یعنی تو قرارداد بود که پدر دختر نمی تونه بهش سر بزنه
مقاد قرارداد چرا تو داستان نیومده بود
و اینکه آقای حق گو - وکیل- یعنی یه بار نیامده بود روستا که بفهمه این پسره کلا خودش سرطان داشته و یه جوری خانواده را راضی کنه
اصلا خود پدر به خون فصل می رفته یا عمه....
بعد هم زمان رمان مشخص نبود - در چه بازه زمانی در ایران اتفاق اوفتاده
از طرفی کنکور بود اسکی و رشته گرافیک دانشگاه تهران
از طرفی اتاق تک نفره و میز و تخت تو یه روستا برای دختر در حالی که خودشان رختخواب داشتند:D
به هر صورت رمان سرگرم کننده بود
یه موضوعی من و توی این کتاب خیلی اذیت میکرد اونم اینکه چرا بابای این دختره اونو به امون خدا توی همچین قومی ول کرد که مثلا چی؟:O انگار نه انگار که دختره به خاطره اون اینکار و کرد(!)
اینجاش دیگه از همجاش غیرواقعی تر بود:-(
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عروس خون
بعد هم یعنی تو قرارداد بود که پدر دختر نمی تونه بهش سر بزنه
مقاد قرارداد چرا تو داستان نیومده بود
و اینکه آقای حق گو - وکیل- یعنی یه بار نیامده بود روستا که بفهمه این پسره کلا خودش سرطان داشته و یه جوری خانواده را راضی کنه
اصلا خود پدر به خون فصل می رفته یا عمه....
بعد هم زمان رمان مشخص نبود - در چه بازه زمانی در ایران اتفاق اوفتاده
از طرفی کنکور بود اسکی و رشته گرافیک دانشگاه تهران
از طرفی اتاق تک نفره و میز و تخت تو یه روستا برای دختر در حالی که خودشان رختخواب داشتند:D
به هر صورت رمان سرگرم کننده بود
دوستش داشتم...زيبا بود.
اینجاش دیگه از همجاش غیرواقعی تر بود:-(