خلاصه کتاب عادت های خانواده
نویسنده:
جاستین ویتمل ارلی
امتیاز دهید
تمرین ایمان در ریتمهای ساده و روزمره خانواده
خلاصه کتاب «عادتهای خانواده» (Habits of the Household) شامل مطالب کلی اثر «جاستین ویتمل ارلی» (Justin Whitmel Earley)، نویسنده و اندیشمند آمریکایی است که نخستینبار در سال ۲۰۲۱ منتشر شد. این کتاب در مرز میان زندگی خانوادگی، معنویت و شکلگیری عادتها حرکت میکند و نگاهی عمیق اما کاملا زمینی به «خانه» بهعنوان مهمترین مدرسه انسان دارد.
ارلی در این کتاب از این ایده شروع میکند که ما قبل از آنکه به فرزندانمان چیزی «یاد بدهیم»، با عادتهای روزمرهمان به آنها آموزش میدهیم. شیوه بیدار شدن، غذا خوردن، استفاده از تلفن همراه، برخورد با خستگی، دعا کردن، سکوت، و حتی واکنش به آشفتگیهای روزمره، همه در حال ساختن ذهن و قلب اعضای خانوادهاند.
کتاب نشان میدهد ایمان، ارزشها و شخصیت اخلاقی نه در لحظههای بزرگ و نمایشی، بلکه در تکرارهای کوچک و بهظاهر ساده زندگی خانگی شکل میگیرند.
بخشی از کتاب عادتهای خانواده:
«ساعت هشت شبِ یک چهارشنبه بود و وقت خوابیدن بچهها اصلا خوب پیش نمیرفت. مشکل خاصی وجود نداشت، اما هیچ چیز هم درست و سرِ جای خودش نبود. اوضاع شبیه بیشتر شبها بود: دو نفرشان وان حمام را رها کرده بودند و روی کف اتاقخواب، یک کشتیِ خودجوش به سبک یونانی–رومی راه انداخته بودند (یعنی کاملا لخت). کوچکترینمان هم با پرتاب کردن کتابهای مقواییاش وارد ماجرا شده بود؛ ظاهرا میخواست با ناکاوت کردن یکی از بزرگترها، مسابقه را بههم بزند. مدتی بود کارم را در یک شرکت حقوقی بینالمللی رها کرده و دفتر کار شخصی خودم را راه انداخته بودم. لورن هم با چهارمین پسرمان باردار بود؛ چون ظاهرا خانه ما به کشتیگیران یونانی–رومی بیشتری نیاز داشت. آن روزها و راستش هنوز هم زندگی ریتم تندی داشت.
در راهِ حمام، با خودم کلنجار میرفتم که آیا باید دوباره به یکی از موکلهایم زنگ بزنم که وسط یک دور سرمایهگذاری بود، یا اول آشپزخانه را تمیز کنم. همزمان داشتم مغزم را میکاویدم تا یادم بیاید مسواکِ سوپرمن مالِ کی است و مسواکِ تیرکس مالِ چه کسی؛ چون اگر این را اشتباه میگفتم، صدای دندانقروچه بیشتر از صدای مسواک زدن بلند میشد. همهچیز وقتی قطع شد که نزدیک بود روی آبی که بچهها روی کف چوبیِ جیرجیرکنانِ خانه صدسالهمان در ریچموندِ ویرجینیا ریخته بودند، لیز بخورم. با گرفتن دستگیره در، بهزور از زمین خوردن نجات پیدا کردم؛ دستگیرهای که خودش هم نزدیک بود از جا کنده شود. همانجا بود که کلید میچرخد. من چندان «صبرم تمام نمیشود»؛ بیشتر تصمیم میگیرم که دیگر صبری ندارم.»
خلاصه کتاب «عادتهای خانواده» (Habits of the Household) شامل مطالب کلی اثر «جاستین ویتمل ارلی» (Justin Whitmel Earley)، نویسنده و اندیشمند آمریکایی است که نخستینبار در سال ۲۰۲۱ منتشر شد. این کتاب در مرز میان زندگی خانوادگی، معنویت و شکلگیری عادتها حرکت میکند و نگاهی عمیق اما کاملا زمینی به «خانه» بهعنوان مهمترین مدرسه انسان دارد.
ارلی در این کتاب از این ایده شروع میکند که ما قبل از آنکه به فرزندانمان چیزی «یاد بدهیم»، با عادتهای روزمرهمان به آنها آموزش میدهیم. شیوه بیدار شدن، غذا خوردن، استفاده از تلفن همراه، برخورد با خستگی، دعا کردن، سکوت، و حتی واکنش به آشفتگیهای روزمره، همه در حال ساختن ذهن و قلب اعضای خانوادهاند.
کتاب نشان میدهد ایمان، ارزشها و شخصیت اخلاقی نه در لحظههای بزرگ و نمایشی، بلکه در تکرارهای کوچک و بهظاهر ساده زندگی خانگی شکل میگیرند.
بخشی از کتاب عادتهای خانواده:
«ساعت هشت شبِ یک چهارشنبه بود و وقت خوابیدن بچهها اصلا خوب پیش نمیرفت. مشکل خاصی وجود نداشت، اما هیچ چیز هم درست و سرِ جای خودش نبود. اوضاع شبیه بیشتر شبها بود: دو نفرشان وان حمام را رها کرده بودند و روی کف اتاقخواب، یک کشتیِ خودجوش به سبک یونانی–رومی راه انداخته بودند (یعنی کاملا لخت). کوچکترینمان هم با پرتاب کردن کتابهای مقواییاش وارد ماجرا شده بود؛ ظاهرا میخواست با ناکاوت کردن یکی از بزرگترها، مسابقه را بههم بزند. مدتی بود کارم را در یک شرکت حقوقی بینالمللی رها کرده و دفتر کار شخصی خودم را راه انداخته بودم. لورن هم با چهارمین پسرمان باردار بود؛ چون ظاهرا خانه ما به کشتیگیران یونانی–رومی بیشتری نیاز داشت. آن روزها و راستش هنوز هم زندگی ریتم تندی داشت.
در راهِ حمام، با خودم کلنجار میرفتم که آیا باید دوباره به یکی از موکلهایم زنگ بزنم که وسط یک دور سرمایهگذاری بود، یا اول آشپزخانه را تمیز کنم. همزمان داشتم مغزم را میکاویدم تا یادم بیاید مسواکِ سوپرمن مالِ کی است و مسواکِ تیرکس مالِ چه کسی؛ چون اگر این را اشتباه میگفتم، صدای دندانقروچه بیشتر از صدای مسواک زدن بلند میشد. همهچیز وقتی قطع شد که نزدیک بود روی آبی که بچهها روی کف چوبیِ جیرجیرکنانِ خانه صدسالهمان در ریچموندِ ویرجینیا ریخته بودند، لیز بخورم. با گرفتن دستگیره در، بهزور از زمین خوردن نجات پیدا کردم؛ دستگیرهای که خودش هم نزدیک بود از جا کنده شود. همانجا بود که کلید میچرخد. من چندان «صبرم تمام نمیشود»؛ بیشتر تصمیم میگیرم که دیگر صبری ندارم.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1404/09/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب عادت های خانواده