شب سرد: مجموعه داستان
نویسنده:
زهرا کرمی
امتیاز دهید
عناوین داستانها عبارتند از:
خاک سرخ / شب سرد / توپ سال تحویل / قرار نبود اینطور شود / شاید فردا / تصمیم گرفته ای از پا ننشینی / ماه بانو / مهمان عزیز / انتقام، تلافی، هر چی / مادرم اگر بود / نوشتن در هوای دم کرده / خفگی
از داستان خاک سرخ:
میرزا مرد. درست حالا که پدر مریض شده و وظیفه اش گردن من افتاده است. از صبح سحر بالادهیها جمع شدند دم غسالخانه کوچک آبادی و یقه جر میدهند که الاوبلا میرزا باید در قبرستان سرخ دفن شود. پاییندهیها هم آمدند و غوغا به پا کردند: که میرزا هم مثل بقیه. چه فرقی هست بین میرزا و این جماعت.
حشمت مقنی از دل جمعیت بیرون میآید و نعره میکشد:
«فرق منو میرزا چیه؟ یادم نمیآد به وعده نمازم ترک شده باشه!»
رحیم خنده ریزی میکند، میگوید:
«ته چاه! کی نماز خوندن تو رو دیده حشمت.»
«تو دهنت رو ببند هفت جد دزد. شد یه دفعه گوسفندا رو ببری صحرا و ندوشیده برگردونی؟»
رحیم به یکباره چوب دستیاش را بالا میبرد و نعره زنان می دود سمت حشمت که پسرهای سمن می گیرندش...
خاک سرخ / شب سرد / توپ سال تحویل / قرار نبود اینطور شود / شاید فردا / تصمیم گرفته ای از پا ننشینی / ماه بانو / مهمان عزیز / انتقام، تلافی، هر چی / مادرم اگر بود / نوشتن در هوای دم کرده / خفگی
از داستان خاک سرخ:
میرزا مرد. درست حالا که پدر مریض شده و وظیفه اش گردن من افتاده است. از صبح سحر بالادهیها جمع شدند دم غسالخانه کوچک آبادی و یقه جر میدهند که الاوبلا میرزا باید در قبرستان سرخ دفن شود. پاییندهیها هم آمدند و غوغا به پا کردند: که میرزا هم مثل بقیه. چه فرقی هست بین میرزا و این جماعت.
حشمت مقنی از دل جمعیت بیرون میآید و نعره میکشد:
«فرق منو میرزا چیه؟ یادم نمیآد به وعده نمازم ترک شده باشه!»
رحیم خنده ریزی میکند، میگوید:
«ته چاه! کی نماز خوندن تو رو دیده حشمت.»
«تو دهنت رو ببند هفت جد دزد. شد یه دفعه گوسفندا رو ببری صحرا و ندوشیده برگردونی؟»
رحیم به یکباره چوب دستیاش را بالا میبرد و نعره زنان می دود سمت حشمت که پسرهای سمن می گیرندش...
آپلود شده توسط:
mehdirezayi
1404/10/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شب سرد: مجموعه داستان