خواب و خیال: مجموعه داستان
نویسنده:
محسن مخملباف
امتیاز دهید
عناوین داستانها عبارتند از:
جنگ بوسه و بادبادک / بوی آچه / شیر / بزها / گرگ ماده، سگ نر / خواب و خیال / درخت / رومئو، سگ سیاه / کمی ترس، خط فرضی و چند سرباز / ۱۰ روزه سکوت
جنگ بوسه و بادبادک:
واااای! همه چیز مثل یک جنگ واقعی بود. پشت ارابه ای که جز گاری یک دستفروش دوره گرد نبود پناه می گرفتیم و آهسته آهسته سینه خیز جلو می آمدیم و به دشمن شلیک می کردیم: کیوووو.
و دختر بچه ها از پنجره ها نگاه می کردند و می خندیدند و می پرسیدند: «این جنگ برای چیست پسرها؟!»
و ما پسرها می گفتیم: «این جنگ بادبادک است. دیگر هر کس برنده شد. بادبادک آسمان مال او.»
و دخترها نچ نچ می کردند و از پنجره های نیمه گشوده، از پشت پردههای توری چین خورده ما را مسخره می کردند و می گفتند: «برای بادبادک که جنگ نمی شود پسرها!»
و به ریشهای مصنوعی ما که با ذغال روی صورت هایمان کشیده بودیم ریز ریز می خندیدند و ما پسرها می پرسیدیم: «دخترها پس برای چه جنگ می شود؟... هان؟»...
جنگ بوسه و بادبادک / بوی آچه / شیر / بزها / گرگ ماده، سگ نر / خواب و خیال / درخت / رومئو، سگ سیاه / کمی ترس، خط فرضی و چند سرباز / ۱۰ روزه سکوت
جنگ بوسه و بادبادک:
واااای! همه چیز مثل یک جنگ واقعی بود. پشت ارابه ای که جز گاری یک دستفروش دوره گرد نبود پناه می گرفتیم و آهسته آهسته سینه خیز جلو می آمدیم و به دشمن شلیک می کردیم: کیوووو.
و دختر بچه ها از پنجره ها نگاه می کردند و می خندیدند و می پرسیدند: «این جنگ برای چیست پسرها؟!»
و ما پسرها می گفتیم: «این جنگ بادبادک است. دیگر هر کس برنده شد. بادبادک آسمان مال او.»
و دخترها نچ نچ می کردند و از پنجره های نیمه گشوده، از پشت پردههای توری چین خورده ما را مسخره می کردند و می گفتند: «برای بادبادک که جنگ نمی شود پسرها!»
و به ریشهای مصنوعی ما که با ذغال روی صورت هایمان کشیده بودیم ریز ریز می خندیدند و ما پسرها می پرسیدیم: «دخترها پس برای چه جنگ می شود؟... هان؟»...
آپلود شده توسط:
محراب
1404/08/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خواب و خیال: مجموعه داستان