درمان آسیب های روانی
امتیاز دهید
از پیشگفتار:
در شیوه های رفتار درمانی مستقیماً بر رفتار تاکید می شد و به تفکر و استدلال فرد کمتر توجه می شد. در آغاز درمانگران به اهمیت شناخت اعتقاد نداشتند و نگرش محرک - پاسخ سفت و سخنی را ترجیح می دادند. آنها هر ملاحظه ای در مورد اعتقادات و نگرشها را به عنوان بازگشتی به گونه ای از درونگری غیر علمی می دانستند اما در پاسخ به شواهدی که نشان می داد عوامل شناختی (یعنی افکار شخص انتظارات و تفسیر وی از رویدادها) اهمیت تعیین کننده در رفتار شخص دارد بسیاری از رفتار درمانگران تاکید بر شناخت را هم وارد درمان کردند.
رفتار درمان شناختی اصلاح کلی است برای روشهای درمانی که در آنها از فنون تغییر رفتار استفاده می شود و علاوه بر آن راهکارهای طراحی شده برای تغییر عقاید ناسازگار نیز به آن فنون الحاق شده است. درمانگر به فرد کمک می کند که واکنشهای هیجانی ناراحتی کننده نظیر اضطراب و افسردگی را با یاد گرفتن شیوه های موثر تری برای تفسیر و تفکر درباره تجاربش کنترل کند. مثلاً در نظریه شناختی یک در مورد افسردگی، افراد افسرده تمایل دارند رویدادها را از دیدگاهی منفی و خود منتقدانه ارزیابی کنند. آنها شکست را به جای موفقیت انتظار می کشند و در ارزیابی عملکردشان تمایل به بزرگ کردن شکستها و کوچک کردن موفقیتها دارند. رفتار درمانگران شناختی در درمان افسردگی، به مراجعان کمک می کنند که تحریف را در تفکرشان تشخیص دهند و آنها را به واقعیت نزدیک کنند...
در شیوه های رفتار درمانی مستقیماً بر رفتار تاکید می شد و به تفکر و استدلال فرد کمتر توجه می شد. در آغاز درمانگران به اهمیت شناخت اعتقاد نداشتند و نگرش محرک - پاسخ سفت و سخنی را ترجیح می دادند. آنها هر ملاحظه ای در مورد اعتقادات و نگرشها را به عنوان بازگشتی به گونه ای از درونگری غیر علمی می دانستند اما در پاسخ به شواهدی که نشان می داد عوامل شناختی (یعنی افکار شخص انتظارات و تفسیر وی از رویدادها) اهمیت تعیین کننده در رفتار شخص دارد بسیاری از رفتار درمانگران تاکید بر شناخت را هم وارد درمان کردند.
رفتار درمان شناختی اصلاح کلی است برای روشهای درمانی که در آنها از فنون تغییر رفتار استفاده می شود و علاوه بر آن راهکارهای طراحی شده برای تغییر عقاید ناسازگار نیز به آن فنون الحاق شده است. درمانگر به فرد کمک می کند که واکنشهای هیجانی ناراحتی کننده نظیر اضطراب و افسردگی را با یاد گرفتن شیوه های موثر تری برای تفسیر و تفکر درباره تجاربش کنترل کند. مثلاً در نظریه شناختی یک در مورد افسردگی، افراد افسرده تمایل دارند رویدادها را از دیدگاهی منفی و خود منتقدانه ارزیابی کنند. آنها شکست را به جای موفقیت انتظار می کشند و در ارزیابی عملکردشان تمایل به بزرگ کردن شکستها و کوچک کردن موفقیتها دارند. رفتار درمانگران شناختی در درمان افسردگی، به مراجعان کمک می کنند که تحریف را در تفکرشان تشخیص دهند و آنها را به واقعیت نزدیک کنند...
آپلود شده توسط:
javadshaaban
1404/08/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی درمان آسیب های روانی