خلاصه کتاب ذهنیت هدفمند

چگونه مایکروسافت کارکنان و فارغ‌التحصیلان خود را برای تغییر جهان الهام می‌بخشد

خلاصه کتاب «ذهنیت هدفمند» (Purpose Mindset) گزیده شده اثر «اختر بدشاه» (Akhtar Badshah) نویسنده و کارآفرین هندی‌تبار است که در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. بدشاه سال‌ها به‌عنوان مدیر ارشد بخش امور اجتماعی در مایکروسافت فعالیت داشته و تجربه‌ی عمیقی در زمینه‌ی نوآوری اجتماعی و مسئولیت‌پذیری سازمانی دارد.
این کتاب به بررسی قدرت «ذهنیت هدف» می‌پردازد؛ رویکردی که افراد و سازمان‌ها را فراتر از منافع شخصی هدایت می‌کند و به آن‌ها کمک می‌کند ارزش‌های انسانی، مسئولیت اجتماعی و اثرگذاری مثبت بر جامعه را در مرکز فعالیت‌های خود قرار دهند. بادشاه با تکیه بر نمونه‌های واقعی، به‌ویژه تجربه‌های مایکروسافت در پرورش فرهنگ مشارکت و همدلی، نشان می‌دهد که چگونه شرکت‌ها می‌توانند با ترکیب ماموریت اقتصادی و مسئولیت اجتماعی، الهام‌بخش تغییرات پایدار شوند.

بخشی از کتاب ذهنیت هدفمند:
«کارآفرینان یک هدف اصلی دارند: ایجاد یک شرکت بزرگ و اطمینان از این‌که آن شرکت دوام بیاورد، پیشرفت کند و رشد داشته باشد. کارهای خیریه و بازگرداندن بخشی از سود به جامعه معمولاً وقتی شرکت جوان است و هنوز در مسیر رشد قرار دارد - به‌ویژه در دهه ۱۹۸۰ - در اولویت نیست. به همین دلیل مهم است که بررسی کنیم مایکروسافت چگونه یک برنامه مشارکت کارمندی را راه‌اندازی کرد؛ برنامه‌ای که خودش رشد کرده و تاثیرش در سراسر جهان گسترش یافته است. این کتاب و این فصل روی این موضوع تمرکز دارند که چگونه یک شرکت فناوری نوپا در اوایل تا میانه دهه ۱۹۸۰ برنامه بخشش و مسئولیت اجتماعی کارمندان را پایه‌گذاری کرد و این برنامه در طی سی‌وپنج سال گذشته به یک «ماشین بزرگ بخشش» تبدیل شد.
در یک صبح سرد دسامبر سال ۲۰۱۷، من در «هتل فور سیزنز سیاتل» با «بیل نوکوم» گفت‌وگو کردم تا دیدگاه‌هایش را درباره این‌که چرا و چگونه مایکروسافت تصمیم گرفت در جامعه سرمایه‌گذاری کند و برنامه مشارکت و تطبیق کمک‌های کارمندان را آغاز نماید، بشنوم. من به‌عنوان کسی که از ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ مسئولیت برنامه‌های خیریه مایکروسافت را برعهده داشتم، شناخت خوبی از این برنامه و اثر آن در سیاتل و جهان داشتم. اما کنجکاو بودم بدانم آغاز این برنامه چگونه بوده است.
ریشه این موضوع به مسیر نوکوم برای تبدیل‌شدن به مدیر ارشد حقوقی مایکروسافت بازمی‌گردد. او در یک خانواده مرفه طبقه متوسط به دنیا آمد. پدرش مسئول بخش غرب آمریکا و آسیا در یک شرکت مشاوره کسب‌وکار برجسته بود. با وجود مشغله زیاد، پدر او به جامعه خدمت می‌کرد و برای چندین سال ریاست هیئت مدیره «یونایتد وی کالیفرنیا» را برعهده داشت.»