خلاصه کتاب چگونه یک اسب را به پرواز درآوریم
نویسنده:
کوین اشتون
امتیاز دهید
تاریخچه پنهان آفرینش، اختراع و کشف
خلاصه کتاب «چگونه یک اسب را به پرواز درآوریم» (How to Fly a Horse) شامل اصول کلی کتابیست نوشته «کوین اشتون» (Kevin Ashton)، پژوهشگر و پیشگامِ آمریکایی حوزه فناوری و از بنیانگذاران مرکز Auto-ID در MIT و مبدع اصطلاح «اینترنت اشیاء» که در ژانویه ۲۰۱۵ منتشر شد.
اشتون در این اثر اسطورههای رایج دربارهی خلاقیت را به چالش میکشد. او نشان میدهد که خلاقیت چیزی فراتر از استعداد ذاتی نیست و در واقع از تلاش روزمره، پذیرش شکست، و قدمهای کوچک و پیوسته پدید میآید. داستانهایی از افراد معمولی که اختراعات بزرگ آفریدهاند — از برادران رایت تا مهرههای سادهی روزمره — زمینهای است برای اثبات این که خلاقیت در دسترس همه است، نه فقط نخبگان. او به بررسی موانع سازمانی، مقاومتها در برابر ایدههای نو، و شرایطی که میتوانند خلاقیت را پرورش دهند نیز میپردازد.
بخشی از کتاب چگونه یک اسب را به پرواز درآوریم:
«برلین زمانی در مرکز دنیای خلاقیت قرار داشت. تئاترهای شهر با نخستین اجرای نمایشهای ماکس رینهارت و برتولت برشت طنینانداز میشد. کلوپهای شبانهاش میزبان کابارههای پرهیاهو و جسورانه بودند. آلبرت اینشتین به آکادمی علوم آن راه یافت. توماس مان خطرات ناسیونالسوسیالیسم را پیشبینی کرد. فیلمهای متروپلیس و نوسفراتو در سالنهای مملو از جمعیت اکران شدند. برلینیها آن دوره را «عصر طلایی» مینامیدند: سالهای مارلنه دیتریش، گرتا گاربو، جوزف پیلاتس، رودولف اشتاینر و فریتس لانگ.
آن دوره، زمانی و جایی بود برای اندیشیدن به «چگونگی اندیشیدن». در برلین، روانشناسان آلمانی دیدگاههای رادیکالی دربارهی کارکرد ذهن انسان مطرح میکردند. در جنوب غربی، در شهر مانهایم، استادی به نام اتو سلتس بذر این ایده را کاشت: او از نخستین کسانی بود که پیشنهاد داد «تفکر» فرآیندی است که میتوان آن را بررسی و توصیف کرد. برای بیشتر همعصران او، ذهن چیزی جادویی و پررمز و راز بود؛ اما برای سلتس، ذهن همچون یک سازوکار عمل میکرد.
اما با آغاز دههی ۱۹۳۰، سلتس صدای قدمهای شوم را شنید. او یهودی بود. هیتلر قدرت میگرفت. جشن خلاقیت در برلین به سمت ویرانی میرفت. نابودی در راه بود.
سلتس پرسشهای روانشناختی میپرسید: ذهن چگونه کار میکند؟ آیا میتوان آن را اندازهگیری کرد؟ چه چیزهایی را میشود ثابت کرد؟ اما حالا پرسشهای عملیتری هم در ذهن داشت: چه سرنوشتی در انتظار او بود؟ آیا میتوانست فرار کند؟ چقدر زمان باقی مانده بود؟»
خلاصه کتاب «چگونه یک اسب را به پرواز درآوریم» (How to Fly a Horse) شامل اصول کلی کتابیست نوشته «کوین اشتون» (Kevin Ashton)، پژوهشگر و پیشگامِ آمریکایی حوزه فناوری و از بنیانگذاران مرکز Auto-ID در MIT و مبدع اصطلاح «اینترنت اشیاء» که در ژانویه ۲۰۱۵ منتشر شد.
اشتون در این اثر اسطورههای رایج دربارهی خلاقیت را به چالش میکشد. او نشان میدهد که خلاقیت چیزی فراتر از استعداد ذاتی نیست و در واقع از تلاش روزمره، پذیرش شکست، و قدمهای کوچک و پیوسته پدید میآید. داستانهایی از افراد معمولی که اختراعات بزرگ آفریدهاند — از برادران رایت تا مهرههای سادهی روزمره — زمینهای است برای اثبات این که خلاقیت در دسترس همه است، نه فقط نخبگان. او به بررسی موانع سازمانی، مقاومتها در برابر ایدههای نو، و شرایطی که میتوانند خلاقیت را پرورش دهند نیز میپردازد.
بخشی از کتاب چگونه یک اسب را به پرواز درآوریم:
«برلین زمانی در مرکز دنیای خلاقیت قرار داشت. تئاترهای شهر با نخستین اجرای نمایشهای ماکس رینهارت و برتولت برشت طنینانداز میشد. کلوپهای شبانهاش میزبان کابارههای پرهیاهو و جسورانه بودند. آلبرت اینشتین به آکادمی علوم آن راه یافت. توماس مان خطرات ناسیونالسوسیالیسم را پیشبینی کرد. فیلمهای متروپلیس و نوسفراتو در سالنهای مملو از جمعیت اکران شدند. برلینیها آن دوره را «عصر طلایی» مینامیدند: سالهای مارلنه دیتریش، گرتا گاربو، جوزف پیلاتس، رودولف اشتاینر و فریتس لانگ.
آن دوره، زمانی و جایی بود برای اندیشیدن به «چگونگی اندیشیدن». در برلین، روانشناسان آلمانی دیدگاههای رادیکالی دربارهی کارکرد ذهن انسان مطرح میکردند. در جنوب غربی، در شهر مانهایم، استادی به نام اتو سلتس بذر این ایده را کاشت: او از نخستین کسانی بود که پیشنهاد داد «تفکر» فرآیندی است که میتوان آن را بررسی و توصیف کرد. برای بیشتر همعصران او، ذهن چیزی جادویی و پررمز و راز بود؛ اما برای سلتس، ذهن همچون یک سازوکار عمل میکرد.
اما با آغاز دههی ۱۹۳۰، سلتس صدای قدمهای شوم را شنید. او یهودی بود. هیتلر قدرت میگرفت. جشن خلاقیت در برلین به سمت ویرانی میرفت. نابودی در راه بود.
سلتس پرسشهای روانشناختی میپرسید: ذهن چگونه کار میکند؟ آیا میتوان آن را اندازهگیری کرد؟ چه چیزهایی را میشود ثابت کرد؟ اما حالا پرسشهای عملیتری هم در ذهن داشت: چه سرنوشتی در انتظار او بود؟ آیا میتوانست فرار کند؟ چقدر زمان باقی مانده بود؟»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1404/06/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب چگونه یک اسب را به پرواز درآوریم