صدا (داستان بلند)
نویسنده:
بهرام حیدری
امتیاز دهید
از متن کتاب:
گل محمد، نبی، حاجی آقا و امیرآقا به حال گفتگو و قدم زنان، در رسیدن به حدود سیصد قدمی آبادی و در نزدیکی به گورستان ترجیح را به نشستن به روی سنگهای رویهم چیده همیشه خودشان می دهند.
بیش از سه هفته ای که از پائیز رفته، دوره گرمای عذاب و وحشت را دور کرده و هوای خوش را آورده چند کپه کوچک و بزرگ پنبه ای یا روشن ابرها سر و کاری نه با باران دارند نه با آفتاب شیرین بعد از ظهر روی بلندی زمین ها و در مقابل بلندیهای گچی خط دراز و کج و گوله و پس و پیش خانههای کاهگلی بیشتر در حُکمِ خط آرامش و عزّت به ذهن می خورد. پائین پای چهارخانه دست راست شروع خط سیاه چادر کُلی جان و گیر گل محمد و خانه عبدالمحمد در روی بلندی خاکی کنار گیر و همینطور جوجه ها و مرغها و خروسها در گردش در همه میانه ها و حضور بچه ها و بزرگها در همه جا کارشان تعمیق و تکمیل کار ذهن می شود. تا آنجا که اصل کاری کلام ذهن، اصل کاری و همیشگی فقر و بیکسی و جدا افتادگی منظر دلنشینی و آبرومندی ساکنین «بنه گچ» می شود و در راستی حرفِ «مقدر»، به حرفِ اشاره به حرف «حدود»، می رسد؛ حرفِ شیار عمیق و کم عمق سراسری کنار راستِ آبادی و حرف تل آنسوی شیار و حرفِ گُستردگی و لختی غالباً غمبار زمینهای پس از جاخرمن و گورستان میشود که رو به سوی تهی خوفناک «نه دره» دارند و حرف شیار دست چپ آبادی به عنوان حد فاصل رو نهادن به سوی «لالی» می شود و بالاخره حرفِ بلندی بیی درمان حلقه کوههای دوردستها می شود که در عین حال سمبُلوار کلام و معنای دریغ و حسرت و بریدگی و بریدگیها میشود و سرانجام سرانجام توجه به آن از معنای آخر و عاقبت محتوم سر در می آورد...
گل محمد، نبی، حاجی آقا و امیرآقا به حال گفتگو و قدم زنان، در رسیدن به حدود سیصد قدمی آبادی و در نزدیکی به گورستان ترجیح را به نشستن به روی سنگهای رویهم چیده همیشه خودشان می دهند.
بیش از سه هفته ای که از پائیز رفته، دوره گرمای عذاب و وحشت را دور کرده و هوای خوش را آورده چند کپه کوچک و بزرگ پنبه ای یا روشن ابرها سر و کاری نه با باران دارند نه با آفتاب شیرین بعد از ظهر روی بلندی زمین ها و در مقابل بلندیهای گچی خط دراز و کج و گوله و پس و پیش خانههای کاهگلی بیشتر در حُکمِ خط آرامش و عزّت به ذهن می خورد. پائین پای چهارخانه دست راست شروع خط سیاه چادر کُلی جان و گیر گل محمد و خانه عبدالمحمد در روی بلندی خاکی کنار گیر و همینطور جوجه ها و مرغها و خروسها در گردش در همه میانه ها و حضور بچه ها و بزرگها در همه جا کارشان تعمیق و تکمیل کار ذهن می شود. تا آنجا که اصل کاری کلام ذهن، اصل کاری و همیشگی فقر و بیکسی و جدا افتادگی منظر دلنشینی و آبرومندی ساکنین «بنه گچ» می شود و در راستی حرفِ «مقدر»، به حرفِ اشاره به حرف «حدود»، می رسد؛ حرفِ شیار عمیق و کم عمق سراسری کنار راستِ آبادی و حرف تل آنسوی شیار و حرفِ گُستردگی و لختی غالباً غمبار زمینهای پس از جاخرمن و گورستان میشود که رو به سوی تهی خوفناک «نه دره» دارند و حرف شیار دست چپ آبادی به عنوان حد فاصل رو نهادن به سوی «لالی» می شود و بالاخره حرفِ بلندی بیی درمان حلقه کوههای دوردستها می شود که در عین حال سمبُلوار کلام و معنای دریغ و حسرت و بریدگی و بریدگیها میشود و سرانجام سرانجام توجه به آن از معنای آخر و عاقبت محتوم سر در می آورد...
آپلود شده توسط:
ساری گلین
1404/05/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی صدا (داستان بلند)