واقعه آذربایجان (۲۵ - ۱۳۲۴) - بخش ۱
نویسنده:
محمدقلی دنبلی
امتیاز دهید
در نیمه نخست سده پیشین، آذربایجان جنوبی سه بار کانون نهضت آزادی خواهی ایران گردید. بار اول در دومین دوره انقلاب مشروطیت، که قیام مسلحانه تبریز روی داد. بار دوم در سومین دوره انقلاب مشروطیت، که قیام خیابانی پدیدار گشت و با سرکوبی آن نیز نقطه پایان بر سیر پانزده ساله انقلاب مشروطیت ایران گذارده شد. بار سوم در سالهای نخستین دهه ۲۰ خور شیدی که موضوع پژوهش ما در این کتاب است.
در بار سوم نهضتی که کانون آن به آذربایجان جنوبی منتقل گردید، در عین دارا بودن ماهیت دموکراتیک نهضت عمومی ایران، وجه تمایزی نیز با آن داشت که «ملی گرایی» بود، مشخصه ای که سیمایی نوین و بی سابقه به نهضت در این سامان بخشید.
مذاکرات دموکرات ها با دولت مرکزی یک قمار سیاسی بود. در این قمار که قواعد بازی نمی شناخت و از آغاز تا انجام یک سر ترقید و بلک و تقلب از ناحیه حریف بود، دموکرات ها آس برنده ای در دست نداشتند؛ همه آنها در اختیار حریف بود. وقتی دموکرات ها از پای میز قمار سیاسی بر می خاستندریال خود نیز می دانستند که رو دست خورده اند، و حریف حرف آخرش را به آنها زده است، اما نه آشکار!
آری، دموکراتها بازی را باخته بودند؛ ولیکن باختی که می بایست به فقط به وسیله خود آنان که تواماً توده یک خلق تادیه گردد و این بها گزاف تر از آن بود که در تصور بگنجد!
در بار سوم نهضتی که کانون آن به آذربایجان جنوبی منتقل گردید، در عین دارا بودن ماهیت دموکراتیک نهضت عمومی ایران، وجه تمایزی نیز با آن داشت که «ملی گرایی» بود، مشخصه ای که سیمایی نوین و بی سابقه به نهضت در این سامان بخشید.
مذاکرات دموکرات ها با دولت مرکزی یک قمار سیاسی بود. در این قمار که قواعد بازی نمی شناخت و از آغاز تا انجام یک سر ترقید و بلک و تقلب از ناحیه حریف بود، دموکرات ها آس برنده ای در دست نداشتند؛ همه آنها در اختیار حریف بود. وقتی دموکرات ها از پای میز قمار سیاسی بر می خاستندریال خود نیز می دانستند که رو دست خورده اند، و حریف حرف آخرش را به آنها زده است، اما نه آشکار!
آری، دموکراتها بازی را باخته بودند؛ ولیکن باختی که می بایست به فقط به وسیله خود آنان که تواماً توده یک خلق تادیه گردد و این بها گزاف تر از آن بود که در تصور بگنجد!
آپلود شده توسط:
souba
1404/05/08
دیدگاههای کتاب الکترونیکی واقعه آذربایجان (۲۵ - ۱۳۲۴) - بخش ۱
با سلام . در پاسخ به کاربری که پرسیده است چرا سایت کتابناک اجازه آپلود این کتاب یا مانند آن را می دهد شاید بتوان گفت مسئولان و عوامل محترم کتابناک , برای تضارب افکار و آراء و اندیشه های گوناگون و آگاهی یافتن کاربران سایت از نظرات مختلف , اجازه آپلود و نشر این کتاب یا مشابه آن را در این سایت می دهند و از این نظر شاید نشود چندان بر ایشان خرده گرفت . هرچند در مورد این کتاب که در مقدمه اش و احتمالا در متن آن ، از آذربایجان جنوبی نام برده شده است ، باید گفت که اصولا چنین چیزی وجود خارجی ندارد و نقاط آذری زبان ایران در چند استان شمال غرب و غرب پراکنده و پخش شده اند و یک آذربایجان واحدی وجود ندارد که حالا جنوبی یا شمالی خوانده شود . خود نام جمهوری آذربایجان نیز مربوط به اوایل دوره شوروی سابق ، در حدود ۸۰ تا ۹۰ سال قبل است و پیش از آن زمان به این اسم نبوده است و احتمالا با نیت بد و اندیشه و فکر نادرست و برای ایجاد تفکرات تجزیه طلبانه در آن سوی رود ارس ، در جاهای آذری زبان ایران ، نام خودساخته جمهوری آذربایجان را بر باکو و مناطق اطراف آن گذاشتند و در سال های ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ از حکومت خودمختار حزب دموکرات در شمال غرب ایران حمایت نمودند ، هرچند در نهایت پس از مدتی کوتاه به علت مسائل بین المللی مانند اولتیماتوم آمریکا در آن زمان ، به لزوم خروج نیروهای شوروی از ایران ، پروژه حکومت حزب دموکرات در آذربایجان و کردستان به شکست انجامید و راه به جایی نبرد . اما تفکرات تجزیه طلبانه و غیرقابل قبول تا همین امروز هم ادامه یافته است که نمونه اش در ماه های گذشته برافراشتن پرچم ترکیه و جمهوری آذربایجان در برخی تجمع ها بود که بسیار اقدام ناپسند و غیر قابل قبولی بود . چون تجزیه طلبی و تضعیف وحدت در بین اقوام ایرانی از طرف هر فرد و گروهی که باشد ، قابل پذیرش نیست . به هر حال در تمام این مسائل پندها و درس هایی برای همه ماست ، اگر خوب توجه داشته باشیم و نیک بیندیشیم . با تشکر از توجه شما . خدا نگه دار .
آذربایجان جنوبی ؟
می فرمایید: "فرض کنید مردم بخشی از کشوری می خواهند از اون کشور جدا بشن...". مغلطه نفرمایید! اینجا جای فرضیه بافی درباره هر مردم و هر کشوری نیست. زیر این کتاب جای ابراز عقیده در مورد ضرورت انسجام ملی مردم کشوری است به نام ایران. ساده ترین واقعیت این مردم چیست؟ اینکه مردم ایران، مردمی متشکل از اقوام مختلف ترک و کرد و ... هستند.
امروز که دشمن صهیونیست همراه با سربازانش (منجمله شازده پهلوی) بر قومیتهای ایران تمرکز کرده و بقصد فروپاشی انسجام ملی روی نزاع های آنها بنزین میریزد، وقت این نیست که بنشینیم و فرضیه ببافیم.
می فرمایید همه چیز به خواست حکومت بستگی دارد و ما اصلا نباید حرف بزنیم. تجاهل عجیبی است! کافی است آدم تاریخ را بخواند تا بفهمد از زمان تجزیه آمریکای شمالی (به جنوب و شمال) تا زمان تجزیه سوریه، فروپاشی ملی به رغم خواست حکومت و اکثریت مردم اتفاق افتاد.
از طرف دیگر، بخش بزرگ گناه تمام فروپاشی های ملی، برگردن کسانی بوده که به حقیقتها آشنا بودند اما دیگران را آگاه نکردند.
در شرایط فعلی، رسانه ها و شبکه های اجتماعی همجبهه صهیونیست ها، به ویژه شبکه های سلطنت طلبان، شبانه روز در جهت عادی سازی فروپاشی ملی خبر و برنامه می سازند.
از این خطرناک تر، پسر شاه سابق، زیر اسم ایران علنا با جبهه متخاصم و ضد انسجام ملی همراه میشود.
این تصویر کلی شرایط امروز ماست. وظیفه مایی که ادعای کتابخوانی داریم چیست؟
ما، علیرغم تمام اختلافاتمان، باید نشان دهیم که پشت شعارهای سلطنت طلبان و پشت آن عادی سازی، هدف همیشگی اسرائیل و آمریکا وجود دارد.
همان برنامه ایجاد "قلمرو لابان" که از زمان بن گوریون جای مهی در دولت اسرائیل گرفت. همان برنامه ای که میگوید یکپارچه و منسجم ماندن کشور بزرگ و ثروتمندی چون ایران یک تهدید دائم برای اسرائیل است.
باید به تمام اقوام ایران بگوییم که تجزیه طلبی در ۱۴۰۰ فرقی با تجزیه طلبی در ۱۳۲۰ ندارد. نتیجه هر دو یک چیز است: فروپاشی ملی ایران و سلطه مستقیم بیگانگان بر کشور.
من نگفتم همه چیز به خواست حکومت بستگی داره و کسی نباید حرفی بزنه! من گفتم دنیا محل اعمال زور و قدرته، تا زمانی که شما قدرت نداشته باشی، حالا چه اجتماعی و چه سیاسی و چه... حرفهایی که میزنی با باد هوا فرقی نداره، کنش محسوب میشه ولی دستاورد چشمگیری نداره، برای نمونه هم قطع برق و واکنش نانوایان رو مثال زدم.
خیر درست نیست، تا خواست اکثریت مردم و نه یک بخش خاص یا اقلیت نباشه آب از آب تکون نمیخوره، شما برای هر حرکتی نیاز شدیدی به توده مردم دارید، مهم نیست اونها آگاه یا ناآگاه باشند ولی وجودشون لازمه اتفاقات و حوادثه.
بقیه صحبتهای شما جهت خلط مبحث است و من در مورد هیچکدوم این موارد ادعا و صحبتی نکردم.
اما تجربه فروپاشی ملی در تاریخ مدرن جهان فراوان است. این تجارب نظر شخصی شما درباره اکثریت و اقلیت را تایید نمیکنند. ماجرا اینطور نیست.
اگر اکثریت دچار بی اعتنایی نسبت به اهمیت انسجام ملی شود و خطر تجاوز و فروپاشی برایش عادی شود، اقلیتی توطئه گر و فریب خورده در مدت زمان کوتاهی میتوانند چنان اوضاع را آشفته کنند که آن اکثریت هم از تصمیم گیری و حرکت بازبماند.
با توجه به اعمال رژیم اسرائیل و نوکرانش (بخصوص سلطنت طلبان) در حال حاضر، آموختن این حقیقت بسیار حیاتی است.
خطر اینجاست! استپان مسیچ کتاب خوبی دارد با عنوان "چگونگی فروپاشی یوگسلاوی" و در آن نشان میدهد که آمریکا و انگلیس و فرانسه چگونه از بی اعتنایی و ناآگاهی و فریب خوردگی اکثریت استفاده کردند و یکباره شخصیت هایی چون ملادیچ و میلوشویچ و توجمان و... را برفراز سر مردم گذاشتند.
خلاصه بگویم، عادی سازی تجاوز و توسعه طلبی دشمن و ایجاد بی اعتنایی در میان اکثریت بزرگترین خطر برای انسجام ملی است.
فرض کنید مردم بخشی از کشوری میخواهند از اون کشور جدا بشن. تا زمانی که عظم و اراده حکومت اون کشور آهنینه این اتفاق هرگز نمیافته ولی وقتی گروهی که سر مصدر هستند بخوان این اتفاق بیوفته در یک چشم بهم زدن اینکار انجام میشه و هر کسی رو هم که معترض باشه با همون اراده آهنین سرجاش ساکت میکنه.
در واقع انگار خیلی از ماها متوجه نیستیم که اظهار نظر بدون داشتن قدرت پوچ، بی معنا و مانند باد هواست.
مثلا برق رو در نظر بگیرید، الان روزی 2 ساعت قطع میشه ولی اگر تصمیم بگیرند بشه 4 ساعت چی؟ 8 ساعت چی؟ 12 ساعت چی؟
توی هیچکدوم از موارد بالا غیر از مقادیری فحاشی و لعن و نفرین کاری از کسی برنمیاد تا زمانی که طرف مقابل زورش میچربه، همونطور که الان میبینید از مالیدن خمیر نانوایی به درب شرکت برق و چپه کردن وانت پر از جسد مرغ و... هیچکدوم آبی گرم نشده و قطعی برق سرجاشه.
همین مسئله ساده در مورد تمامی موارد صدق میکنه، خیلی باید خوشحال باشیم که فکر کنیم مثلا با امضاء کردن مردم پای کارزاره که اسم خلیج فارس تغییر نکرده! و این رو هم نباید از خاطر برد که خوب یا بد در کشورمون بیشمار آدم خوشحال داریم.
در هر صورت از ابتدا این کتاب نباید در این سایت وزین و پرمحتوا آپلود میشد، حال که شده اجازه دهید هرکسی هر نظری دارد آن را بیان کند و اجازه ندهید توهم دانایی و همه چیز دانی بر شما چیره شود که این چنین با اعتماد به نفس درباره همچین موردی ابراز نظر فرمایید، و به یاد داشته باشید که بیان و یادآوری حقایق تاریخی برای جامعه ای که هرروز از تاریخ و فرهنگش فاصله میگیرد و بازیچه جریانات گوناگون میشود یکوظیفه همگانی البته با پرهیز از تعصب و با تکیه بر حقایق می باشد.
همونطور که گفتم {به دید من} نظر گذاشتن پای اینجور نوشتهها مرده هفت کفن پوسونده رو کتک زدنه و اصلا موضوعیت نداره.
اگه شما خطر اصلی که این مملکت رو تهدید میکنه رو جریان جدایی طلب میدونید که دیگه عرضی نیست.
نظر دادن یا ندادن دیگران در گستره قدرت من نیست و هر کسی آزاده هر نظری که میخواد رو راجب هر موضوعی بده و البته جوابش رو هم بگیره، من نه داعیه دار دانایی هستم و نه مدعی همه چیز دانی، هر کسی رو از روی کارنامه کارهاش باید قضاوت کرد نه حرفهایی که میزنه.
بله حتما همینطوره، در بیان بخشی از حقایق موفق باشید.
دوم خدمت دوست عزیز roger44 عرض کنم دم تون گرم، سوال خوبی پرسیدید، و باید افزود کدام نیروها الان از این جنس بحثهای این کتاب سود میبرند؟
اسرائیل و آمریکا به طور علنی طرح "پیمان ابراهیم" و دو کریدور جدید را پیش میبرند. در این طرحها آشکارا به تجزیه ایران اشاره نشده، اما هرکس می تواند سست شدن پیوندهای جغرافیایی و در نهایت تجزیه ایران را در این طرح ها ببیند.
کابینه نتانیاهو آشکارا از تجزیه ایران سخن میگویند. شازده پهلوی علنا با اسرائیل متحد شده و رسانه ها و تلویزیون های سلطنت طلب علنا به رسواترین تجزیه طلبان تریبون میدهند.
دوست عزیز، ما در تاریخ از این چپ و چول ها بسیار خوردیم، اما در حال حاضر شکی نیست که دشمنان وحدت و انسجام ملی زیر پرچم سلطنت طلبان جمع شده اند. با کمی دقت میتوانید ببینید که سلطنت طلبان به همراه "مجاهدین" در حال بسیج نیروهای تجزیه طلب هستند. ایران یکپارچه و مستقل سد راه اسرائیل و آمریکا است و این دو کشور از شازده پهلوی به عنوان اهرمی برای برداشتن این مانع استفاده میکنند.
زنده باید ایران
نابود باد صهیونیسم و متحدانش
چرا کتابی که آشکارا در مقدمه اش، با نوشتن خزعبلات دست چندمی، به تمامیت ارضی ایران می تازد باید در کتابناک اجازه آپلود شدن پیدا کند؟!!
از کی تا حالا یک چپی کمونیست، که رسالت به خاک سیاه نشاندن ملتی را داشت و باور به نوکری کشور خارجی، تبدیل شده به دموکراتیک بودن؟!!
آذربایجان جنوبی؟!! تُف به شرف نداشته هرچی چپی و تجزیه طلب که همواره کمر همت به نابودی این خاک بستن و البته لعنت ابدی خدا نثار تقی ارانی که سوغات تحصیل در خارج از کشورش برای این مملکت خزعبلاتی به اسم مارکسیسم و کمونیسم بودش.
به باور چپی، پیشروی خائن و جدایی طلب که به خیال باطل خودش نَرد عشق با استالین میزد و خاک ایران و آذربایجان را به عنوان هبه ای برای او در نظر گرفته بود هم دموکراتیک دیده میشود. تو خود حدیث مفصل بخوان ....