رسته‌ها

همیشگی به سرمنزل نرسید: داستان بلند

همیشگی به سرمنزل نرسید: داستان بلند
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
از متن کتاب:
امروز هم مثل یک به یک روزهای پس از آزادی نمی توانم از هوای آفتابی و از ذره به ذره حیاط وسیع و سبز که سرچشمه های دلشادی و معنا هستند، دل بکنم اما راه می افتم بروم داخل؛ دلم پر میکشد در نزدیکی به لبخنده ها و نگاه ها و صدای زنم باشم و می خواهم دخترم را که امروز جمعه به مدرسه نرفته است، سیر ببینم و سیر ناز و نوازش کنم. دستم به باز کردن در توری آشپزخانه می رود که میشنوم صدای زنم به ناراحتی میگوید: «راستش فقط دو هزار تومن از ده هزارتومن مونده ...»
اگر فنر در جیرجیر نمی کرد برمی گشتم. سر و چشم زنم و خواهر زنم از حرف و کار و اجاق متوجه من شد که داخل می شدم دست کم من باید رفع و رجوعی می کردم گفتم: «آخر پاییز و اینجور گرم؟»
خواهرزنم بشقاب سیب زمینی های ورقه شده را از روی میز به طرف زنم سراند تا کف قابلمه و زیر پلو گذاشته شوند؛ دخترم چلوکباب بدون «سیب تهی» را قبول ندارد. می بینم لبخند زنم در گردی و سفیدی چهره اش تلخ شده و نگاهش نگران شده و با رفع و رجوع نیست که به زبان می آید.
- اومدی زود؟ چته؟ نمیتونی راه بری؟
خواهرزنم - دستش روی شانه زنم - شاید به دور کردن حرف زنم گفت: «نه دوری تو رو دیگه نمیتونه تحمل کنه!»...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
596
آپلود شده توسط:
ساری گلین
ساری گلین
1404/05/04

کتاب‌های مرتبط

آندریا جعفر کاپالدی
آندریا جعفر کاپالدی
4.2 امتیاز
از 6 رای
توپ
توپ
4.3 امتیاز
از 49 رای
بحر طویل های هدهد میرزا
بحر طویل های هدهد میرزا
4.6 امتیاز
از 61 رای
خانه های شهر ری
خانه های شهر ری
4.2 امتیاز
از 71 رای
میم...نون
میم...نون
3.6 امتیاز
از 15 رای
شمس و طغرا
شمس و طغرا
4.6 امتیاز
از 47 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی همیشگی به سرمنزل نرسید: داستان بلند

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
همیشگی به سرمنزل نرسید: داستان بلند
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک