دهقانان
نویسنده:
منصور یاقوتی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
روستای «جبار آباد» در دامنه ی کوه بهلول» قرار گرفته بود. آفتاب که از چکار کوه بی حاصل روبرو بال می گشود؛ مستقیماً سینه برسینه ی جبار آباد می سایید. در جنوب ده بر فراز تپه ی سرخرنگی قلعه ی اربابی قرار داشت. تک و تنها با برج و باروهای مستحکم در هر گوشه یک برج.
رودخانه ی «گاو رود» آرام و عبوس از دره های غرب ده می گذشت، از حاشیه ی چنارستانها و بیشه های زردآلو و بادام که در این فصل غرق شکوفه شده بودند، بعد با غرشی خفه پنجه بر شانه ی بیدستانها می کوبید. آنگاه با آهی شکوه آمیز از کنار زمینهای حاصلخیز اربابی ناله کنان پیچ می خورد.
«جبار آباد» هشتاد خانوار جمعیت داشت که توی خانه هایی ساخته شده با خشت خام و گل و سنگ که شانه به شانه ی هم گذاشته و پنجه در پنجه ی هم نهاده بودند زندگی می کردند. خانه ی دو آشکوبه ی «بابا حیات» در پایین آبادی قرار داشت. روبروی بادامستان اربابی و در حاشیه راهی که سر در دل ده می گذاشت و به آن قلعه ی مخوف ختم می شد. بادی که از فراز بهلول، نرم و سبک ، توی بادامستان پیچ می خورد عطر گلهای شاداب بادام را توی حیاط بابا پخش می کرد که با بوی سرگین حیوانات بوی ترشیده و مانده ی شاش و پهن حیوانات قاطی می شد...
روستای «جبار آباد» در دامنه ی کوه بهلول» قرار گرفته بود. آفتاب که از چکار کوه بی حاصل روبرو بال می گشود؛ مستقیماً سینه برسینه ی جبار آباد می سایید. در جنوب ده بر فراز تپه ی سرخرنگی قلعه ی اربابی قرار داشت. تک و تنها با برج و باروهای مستحکم در هر گوشه یک برج.
رودخانه ی «گاو رود» آرام و عبوس از دره های غرب ده می گذشت، از حاشیه ی چنارستانها و بیشه های زردآلو و بادام که در این فصل غرق شکوفه شده بودند، بعد با غرشی خفه پنجه بر شانه ی بیدستانها می کوبید. آنگاه با آهی شکوه آمیز از کنار زمینهای حاصلخیز اربابی ناله کنان پیچ می خورد.
«جبار آباد» هشتاد خانوار جمعیت داشت که توی خانه هایی ساخته شده با خشت خام و گل و سنگ که شانه به شانه ی هم گذاشته و پنجه در پنجه ی هم نهاده بودند زندگی می کردند. خانه ی دو آشکوبه ی «بابا حیات» در پایین آبادی قرار داشت. روبروی بادامستان اربابی و در حاشیه راهی که سر در دل ده می گذاشت و به آن قلعه ی مخوف ختم می شد. بادی که از فراز بهلول، نرم و سبک ، توی بادامستان پیچ می خورد عطر گلهای شاداب بادام را توی حیاط بابا پخش می کرد که با بوی سرگین حیوانات بوی ترشیده و مانده ی شاش و پهن حیوانات قاطی می شد...
آپلود شده توسط:
محراب
1404/03/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دهقانان