خاطرات فیروزه ای: مجموعه خاطرات طنز
نویسنده:
فیروزه کاویان
امتیاز دهید
یادداشت نویسنده:
دخترک فیروزه ای
این خرده استعداد قصه نویسی ام را به شکل دختر بچه ای موطلایی می بینم با چشمهای فیروزه ای و پیراهنی به رنگ چشمهایش که از کودکی ام تا الآن کنارم بوده و گوشه لباسم را می کشیده است تا بلکه ببینمش و بشناسمش گاهی بالا و پایین پریده، گاهی گریه کرده و گاهی با صدای بلند خندیده است.
اکنون که نوشتن را جدی گرفته ام می بینمش که با رضایت و خوشدلی کنارم نشسته است. و بستنی قیفی اش را لیس میزند اسمش را دخترک فیروزه ای گذاشته ام و در دلم آرزو می کنم همه روزی دختربچه ها و پسربچه هایشان را ببینند و بشناسند؛ هر چه زودتر بهتر.
آذرماه ۱۳۹۶
دخترک فیروزه ای
این خرده استعداد قصه نویسی ام را به شکل دختر بچه ای موطلایی می بینم با چشمهای فیروزه ای و پیراهنی به رنگ چشمهایش که از کودکی ام تا الآن کنارم بوده و گوشه لباسم را می کشیده است تا بلکه ببینمش و بشناسمش گاهی بالا و پایین پریده، گاهی گریه کرده و گاهی با صدای بلند خندیده است.
اکنون که نوشتن را جدی گرفته ام می بینمش که با رضایت و خوشدلی کنارم نشسته است. و بستنی قیفی اش را لیس میزند اسمش را دخترک فیروزه ای گذاشته ام و در دلم آرزو می کنم همه روزی دختربچه ها و پسربچه هایشان را ببینند و بشناسند؛ هر چه زودتر بهتر.
آذرماه ۱۳۹۶
آپلود شده توسط:
mehdirezayi
1404/02/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خاطرات فیروزه ای: مجموعه خاطرات طنز