رسته‌ها
زیر آفتاب: داستان بلند
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
از متن کتاب:
روستای «تلخستان» در دامنه تپه یی سنگی که با شیب ملایمی پایین می رفت کج و کول و خاک برسر افتاده بود. خانه ها کیپ هم بودند و سقف و دیوارها شکم داده بودند. کوچه ها تنگ و بدترکیب بود با پستی و بلندی و از کثافت لبریز.
پایین آبادی، جویبار کم عمقی جریان داشت و در جنوب با رودخانه یکی می شد. کنار رودخانه بیدها صف کشیده بودند. ده در محاصره یکرشته کوه قرار داشت که زمستان لانه گرگها می شد. کوهها زنده و شاداب بودند در دامنه کوهها، تپه های ناهموار سر بر زمین نهاده بودند. کنار چشمه که در پایین ده قرار داشت، درخت بید درازی را از تو تراشیده بودند و آبشخور حیوانات بود. پای کوه بهلول که سه چهار کیلومتر با ده فاصله داشت. ماهی دره بود. چند تا چشمه در گوشه و کنارش می جوشید و یک شاخه از آبش به طرف زمینهای پایین آبادی می رفت. دوتا دره دیگر نه به باصفایی ماهی دره، روبروی تلخستان در خمیازه مدام با چنارها وتک و توک درختهای گردو و توت جا گرفته بود.
مدرسه رو به جنوب قرار داشت پایین جاده ماشین روی که از وسط ده می گذشت، پرت و دور افتاده با چندتا پنجره که چهار فصل سال در حسرت آفتابی بود که از کمرکش مهتابی پا فراتر نمی گذاشت، کلاس و اتاق آموزگار، هیچ کدام آفتابگیر نبودند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
71
آپلود شده توسط:
محراب
محراب
1404/02/16

کتاب‌های مرتبط

آندریا جعفر کاپالدی
آندریا جعفر کاپالدی
4.2 امتیاز
از 6 رای
توپ
توپ
4.3 امتیاز
از 49 رای
بحر طویل های هدهد میرزا
بحر طویل های هدهد میرزا
4.6 امتیاز
از 61 رای
خانه های شهر ری
خانه های شهر ری
4.2 امتیاز
از 71 رای
میم...نون
میم...نون
3.6 امتیاز
از 15 رای
شمس و طغرا
شمس و طغرا
4.6 امتیاز
از 47 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زیر آفتاب: داستان بلند

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
زیر آفتاب: داستان بلند
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک