فردای بعد مرگ
نویسنده:
فریبرز یدالهی
امتیاز دهید
عاشقانه ایست که روایت زندگی مردمان ساده ایست که به واکاوی حقیقت زندگی با نگاهی به مباحث اجتماعی می پردازد و با اشعاری در بین داستان مزین میشود. این کتاب هشتمین رمان نویسنده است که به چاپ میرسد. او در این کتاب با نگاهی به فرهنگ عامه به خلق این رمان پرداخته است.
از متن کتاب:
وقتی مادرم مُرد، می خندیدم. می گفتند مادرش مرده و می خندد، من به عالم می خندیدم و عالمیان به ریش من! سنّم را به یاد ندارم فقط می دانم که نمی فهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود. در کودکی همه چیز را به گونه ای دیگر می بینی، انگار رویاست. جهان را جور دیگر درک میکنی. همه چیز با شکوه است و اعجاب انگیز. شاید هم درست همان باشد، چون آزاد و رها هستی. از نگاه دیگران نمی بینی آنگونه که دوست داری میشناسی. باید بی بند بود به همین خاطر است که می گویند در بند نباش. نه در بند زمان بودم و نه در بند مکان. نمیدانم چه فصلی بود، آن زمانی از زندگی ام بود که فصلها بی معنی اند، تنها یک فصل داریم و آنهم فصل شادی. مدام می چرخیدیم چون چرخ که می چرخد چرخ و چرخ بچرخ تا بچرخیم. چرخ و فلک نشان از چرخش کودکانه دارد، طفلست که نشاط بی بهانه دارد...
از متن کتاب:
وقتی مادرم مُرد، می خندیدم. می گفتند مادرش مرده و می خندد، من به عالم می خندیدم و عالمیان به ریش من! سنّم را به یاد ندارم فقط می دانم که نمی فهمیدم مرگ چیست. شاید آن زمان مرگ برایم حالی به حالی بود. در کودکی همه چیز را به گونه ای دیگر می بینی، انگار رویاست. جهان را جور دیگر درک میکنی. همه چیز با شکوه است و اعجاب انگیز. شاید هم درست همان باشد، چون آزاد و رها هستی. از نگاه دیگران نمی بینی آنگونه که دوست داری میشناسی. باید بی بند بود به همین خاطر است که می گویند در بند نباش. نه در بند زمان بودم و نه در بند مکان. نمیدانم چه فصلی بود، آن زمانی از زندگی ام بود که فصلها بی معنی اند، تنها یک فصل داریم و آنهم فصل شادی. مدام می چرخیدیم چون چرخ که می چرخد چرخ و چرخ بچرخ تا بچرخیم. چرخ و فلک نشان از چرخش کودکانه دارد، طفلست که نشاط بی بهانه دارد...
آپلود شده توسط:
f.fariborz
1404/02/20
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فردای بعد مرگ