اندشه ایرانشهری و جایگاه آن در سپهر آتی ایران
نویسنده:
غلامحسین دوانی
درباره:
سیدجواد طباطبایی
امتیاز دهید
نقد و بررسی تفکرات و تاملات شادروان دکتر سید جواد طباطبایی
اگرچه بحث از اندیشه ایرانشهری سابقه ای دیرینه دارد اما طرح «پروژه ایرانشهری» شادروان دکترسید جواد طباطبائی در دودهه اخیر به عنوان یک مجموعه اندیشه ورزی توانست در محافل آکادمیک - روشنفکری بازتاب خاصی داشته باشد. برخی آنرا همان سوژه «یافتم آخر فسونی را که می جستم» دانسته و چون حبل الله خودرا آویزان آن نموده تا شاید از درون چاله به چاه در افتند. برخی دیگر به مصداق «هرکسی ازظن خودشد ، یار طباطبائی» درپی کسب هویت برای خود یا سازمان خودبرآمدند که فاقد هویت بودند. در این میان کسانی که دغدغه ایران و ایرانیان را توامان دارند و فقط به فکر ایران زمین که بدون ایرانیان،جغرافیائی بیش نیست سردرگریبان فروبرده و با تعمق در نوشتارهای دکترطباطبائی درپی آن هستند که غرض از مقصود طباطبائی را دریابند.
اینجانب که خود از نحله اخیربه شمار می روم کوشش نمودم نقطه نظرات «اندیشه ایرانشهری» را از زبان راوی اصلی آن یعنی دکترسیدجواد طباطبائی بازگو وبا بررسی آن با مستندات تاریخی ایرادت آنرا بیان تا شاید در گفتگوهای بعدی که بین دلسوخته گان ایران و ایرانیان و آنانی که به واقع دغدغه این آب و خاک و زندگی میراث داران آفریدگان ایران زمین هستند، صورت میگیرد این «پروژه ایرانشهری» مورد چکش کاری قرارگیرد و در صیقل یابی مشخص گردد کجای کارهستیم. بدون شک تجربه قریب پنج دهه حکمرانی مذهبی و برآمدن جنبش «زن -زندگی-آزادی» دیگر تداوم بقای این حکمرانی را غیرممکن ساخته است. چرا که ساکنان ایران زمین تصمیم گرفته اند با پی ریزی ساختمان حکمرانی جدید در پی بازسازی، نوسازی و اتمام پیکره جامعه ای برآیند که بنیادهای آن برخردورزی واندیشه های نوین انسانی باشد.
اگرچه بحث از اندیشه ایرانشهری سابقه ای دیرینه دارد اما طرح «پروژه ایرانشهری» شادروان دکترسید جواد طباطبائی در دودهه اخیر به عنوان یک مجموعه اندیشه ورزی توانست در محافل آکادمیک - روشنفکری بازتاب خاصی داشته باشد. برخی آنرا همان سوژه «یافتم آخر فسونی را که می جستم» دانسته و چون حبل الله خودرا آویزان آن نموده تا شاید از درون چاله به چاه در افتند. برخی دیگر به مصداق «هرکسی ازظن خودشد ، یار طباطبائی» درپی کسب هویت برای خود یا سازمان خودبرآمدند که فاقد هویت بودند. در این میان کسانی که دغدغه ایران و ایرانیان را توامان دارند و فقط به فکر ایران زمین که بدون ایرانیان،جغرافیائی بیش نیست سردرگریبان فروبرده و با تعمق در نوشتارهای دکترطباطبائی درپی آن هستند که غرض از مقصود طباطبائی را دریابند.
اینجانب که خود از نحله اخیربه شمار می روم کوشش نمودم نقطه نظرات «اندیشه ایرانشهری» را از زبان راوی اصلی آن یعنی دکترسیدجواد طباطبائی بازگو وبا بررسی آن با مستندات تاریخی ایرادت آنرا بیان تا شاید در گفتگوهای بعدی که بین دلسوخته گان ایران و ایرانیان و آنانی که به واقع دغدغه این آب و خاک و زندگی میراث داران آفریدگان ایران زمین هستند، صورت میگیرد این «پروژه ایرانشهری» مورد چکش کاری قرارگیرد و در صیقل یابی مشخص گردد کجای کارهستیم. بدون شک تجربه قریب پنج دهه حکمرانی مذهبی و برآمدن جنبش «زن -زندگی-آزادی» دیگر تداوم بقای این حکمرانی را غیرممکن ساخته است. چرا که ساکنان ایران زمین تصمیم گرفته اند با پی ریزی ساختمان حکمرانی جدید در پی بازسازی، نوسازی و اتمام پیکره جامعه ای برآیند که بنیادهای آن برخردورزی واندیشه های نوین انسانی باشد.
آپلود شده توسط:
ghdavani
1404/02/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اندشه ایرانشهری و جایگاه آن در سپهر آتی ایران