نیکان ناامید نمی شود - موضوع: امیدواری
نویسنده:
لیلا خیامی
امتیاز دهید
تصویرگر: غزاله باروتیان
مجموعه داستان های نیکو و نیکان - جلد چهارم
برگرفته از کتاب یکصد و پنجاه درس زندگی آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
نیکو نشسته بود گوشه ی اتاق گریه میکرد و
با خودش میگفت: «حالا چکار کنم؟» همین موقع سروکله ی نیکان پیدا شد. نیکان با دیدن ،نیکو نگران شد و پرسید: «چی شده
نیکوجان؟ چرا گریه میکنی؟!»
نیکو که تازه متوجه آمدن نیکان شده بود. دست پاچه اشکهایش را پاک کرد انگشتش را جلوی دهانش گرفت و گفت: «هیس س س»
بعد آهسته گفت: «یک کار
بدی کردم کتاب قصه ای را که از کتابخانه امانت گرفته بودم گم کردم پیدا هم نمی شود. عصر جمعه که رفته بودیم پارک روی نیمکت کنار زمین بازی جا گذاشتمش الان میخواستم
بخوانمش که یادم افتاد توی پارک جا مانده نمیدانم به کتاب دار چه بگویم.»
مجموعه داستان های نیکو و نیکان - جلد چهارم
برگرفته از کتاب یکصد و پنجاه درس زندگی آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی
نیکو نشسته بود گوشه ی اتاق گریه میکرد و
با خودش میگفت: «حالا چکار کنم؟» همین موقع سروکله ی نیکان پیدا شد. نیکان با دیدن ،نیکو نگران شد و پرسید: «چی شده
نیکوجان؟ چرا گریه میکنی؟!»
نیکو که تازه متوجه آمدن نیکان شده بود. دست پاچه اشکهایش را پاک کرد انگشتش را جلوی دهانش گرفت و گفت: «هیس س س»
بعد آهسته گفت: «یک کار
بدی کردم کتاب قصه ای را که از کتابخانه امانت گرفته بودم گم کردم پیدا هم نمی شود. عصر جمعه که رفته بودیم پارک روی نیمکت کنار زمین بازی جا گذاشتمش الان میخواستم
بخوانمش که یادم افتاد توی پارک جا مانده نمیدانم به کتاب دار چه بگویم.»
آپلود شده توسط:
شیعه زاده
1404/01/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نیکان ناامید نمی شود - موضوع: امیدواری