رسته‌ها
ملانصرالدین
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 7 رای
نویسنده:
مترجم:
موسی فرهنگ
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 7 رای
از متن کتاب:
هی! هاو! هی! هاو!
این صدها از اطراف ملا نصر الدین برمی خاست. ملا بیازار مال فروشال رفته بود. این بازار در شهر قدیمی موطن او و بسیار دراز و کهنه بود. مال فروشان اطراف او را گرفته بودند و هر یک همکار دیگر خود را بعقب می راندند تا بهتر نظر ملا را جلب کنند. نعره های مال فروشان وضع غریبی بوجود آورده بود. صداهای ناهنجاری از حنجره های آنها بیرون می آمد اما همه در معنی یکسان بود «در تمام دنیا الاغی بهتر از الاغ من یافت نمی شود. من می خواهم این الاغ ممتاز را بفروشم. راستی که هر کس این الاغ نصیبش شود چقدر خوش اقبال است».
ملا ریش خاکستری خود را نوازش می داد و بدنیای خران فرو رفته بود. الاغ کوچک او از همان روزی که پا باین دنیا نهاده تا این تاریخ که بسن پیری رسیده باو خدمت کرده بود و او این می اندیشید که یک کره خر می تواند همین خدمت الاغ مسن او را بکند و خطر مرگ و میر هم ندارد.
نظر ملا از شکل شمایل الاغ، بسوی یک نفر که عمامه ای سفید برسر و لباده بلند و سیاهی در تنش بود افتاده. این عمامه و لباده او را بیک معلم و یا قاضی دهکده شبیه کرده بود، مرد الاغ فروش علاقه زیادی داشت که الاغ خود را بملا بفروشد. الاغ سفید و جوان این مرد نظر ملا را جلب کرد و او که توجه ملا را دید با طبع شوخ خود متوجه گوشهای نرم الاغ گردید و بنوازش آنها پرداخت...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
242
آپلود شده توسط:
Alisson90
Alisson90
1404/01/11

کتاب‌های مرتبط

فکاهیات عطا
فکاهیات عطا
4.5 امتیاز
از 4 رای
لطیفه های پزشکی
لطیفه های پزشکی
4.3 امتیاز
از 7 رای
لطیفه ها
لطیفه ها
4.4 امتیاز
از 7 رای
قلقلک
قلقلک
4 امتیاز
از 3 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ملانصرالدین

تعداد دیدگاه‌ها:
1
با این کتاب فکر کنم دیگه کلکسیون کتابهای ملانصرالدین سایت کامل بشه!
ملانصرالدین
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک