خلاصه کتاب من ملاله هستم
نویسنده:
ملاله یوسف زی
امتیاز دهید
دختری که برای آموزش ایستادگی کرد و هدف گلولههای طالبان قرار گرفت
خلاصه کتاب «من ملاله هستم» (I Am Malala) شرح مختصر کتابیست که توسط «ملاله یوسفزی» (Malala Yousafzai)، فعال پاکستانی حقوق زنان و برنده جایزه صلح نوبل، با همکاری «کریستینا لمب» (Christina Lamb) نوشته و در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است. ملاله که در دره سوات پاکستان متولد شد، از سنین کودکی به دلیل مبارزه برای حق تحصیل دختران در منطقهای تحت کنترل طالبان شهرت یافت.
این کتاب خودزندگینامهای تاثیرگذار، داستان زندگی ملاله را از دوران کودکی در پاکستان تا حادثه تیراندازی به او توسط طالبان در سال ۲۰۱۲ و بهبودی معجزهآسایش روایت میکند. ملاله با صدایی شجاعانه و صادقانه، تصویری از زندگی تحت حاکمیت طالبان، مبارزات خانوادهاش، عشق به آموزش، و آرزوهایش برای آینده پاکستان و دختران سراسر جهان را به تصویر میکشد. این کتاب نه تنها داستان مبارزه شخصی یک دختر جوان است، بلکه روایتی از مقاومت، امید و قدرت تغییر است که میتواند با استفاده از صدای یک نفر آغاز شود.
بخشی از کتاب من ملاله هستم:
«زمانی که طالبان وارد دره سوات ما شدند، زندگی به تدریج تغییر کرد. ابتدا تغییرات کوچک بودند: محدودیتهایی برای موسیقی، منع تماشای تلویزیون، و توصیههایی درباره لباس مناسب. اما به زودی این محدودیتها شدیدتر شدند. روزی که اعلام کردند دختران دیگر نمیتوانند به مدرسه بروند، احساس کردم دنیا زیر پاهایم فرو ریخته است. مدرسه برای من تنها مکانی برای یادگیری نبود، بلکه پناهگاهی بود که در آن میتوانستم رویاهایم را پرورش دهم، با دوستانم باشم و آیندهای متفاوت از آنچه برای بسیاری از دختران در منطقه ما مقدر شده بود، تصور کنم. پدرم که خود مدیر مدرسه بود، تصمیم گرفت مدرسه دخترانه را مخفیانه باز نگه دارد. هر روز صبح با ترس و در عین حال اشتیاق از خواب بیدار میشدم، کتابهایم را زیر لباسهایم پنهان میکردم و مسیری که زمانی پر از شادی و هیجان بود، اکنون با ترس و نگرانی طی میکردم.
پدرم همیشه به من میگفت: «ملاله، میتوانی هر چیزی را که میخواهی از من بگیری، اما نه تحصیلت را.» او معتقد بود که آموزش، به ویژه برای دختران، کلید رهایی است. در جامعهای که زنان اغلب به خاطر جنسیتشان محدود میشوند، تحصیل میتواند دری به سوی برابری و عدالت باشد. در شبهایی که صدای انفجار و تیراندازی خواب را از ما میربود، پدرم برایمان از مبارزان بزرگ تاریخ میگفت: گاندی، مارتین لوتر کینگ، و دیگران که با روشهای صلحآمیز در برابر ظلم ایستادند. در آن زمان، نمیدانستم که به زودی خودم نیز در مسیر مشابهی قدم خواهم گذاشت. وقتی شروع به نوشتن وبلاگ برای بیبیسی کردم، تنها یک دختر نوجوان بودم که میخواست داستان زندگی تحت حاکمیت طالبان را به جهانیان بگوید. نمیدانستم که کلماتم چه قدرتی خواهند داشت و چه بهایی برای آن خواهم پرداخت.»
خلاصه کتاب «من ملاله هستم» (I Am Malala) شرح مختصر کتابیست که توسط «ملاله یوسفزی» (Malala Yousafzai)، فعال پاکستانی حقوق زنان و برنده جایزه صلح نوبل، با همکاری «کریستینا لمب» (Christina Lamb) نوشته و در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است. ملاله که در دره سوات پاکستان متولد شد، از سنین کودکی به دلیل مبارزه برای حق تحصیل دختران در منطقهای تحت کنترل طالبان شهرت یافت.
این کتاب خودزندگینامهای تاثیرگذار، داستان زندگی ملاله را از دوران کودکی در پاکستان تا حادثه تیراندازی به او توسط طالبان در سال ۲۰۱۲ و بهبودی معجزهآسایش روایت میکند. ملاله با صدایی شجاعانه و صادقانه، تصویری از زندگی تحت حاکمیت طالبان، مبارزات خانوادهاش، عشق به آموزش، و آرزوهایش برای آینده پاکستان و دختران سراسر جهان را به تصویر میکشد. این کتاب نه تنها داستان مبارزه شخصی یک دختر جوان است، بلکه روایتی از مقاومت، امید و قدرت تغییر است که میتواند با استفاده از صدای یک نفر آغاز شود.
بخشی از کتاب من ملاله هستم:
«زمانی که طالبان وارد دره سوات ما شدند، زندگی به تدریج تغییر کرد. ابتدا تغییرات کوچک بودند: محدودیتهایی برای موسیقی، منع تماشای تلویزیون، و توصیههایی درباره لباس مناسب. اما به زودی این محدودیتها شدیدتر شدند. روزی که اعلام کردند دختران دیگر نمیتوانند به مدرسه بروند، احساس کردم دنیا زیر پاهایم فرو ریخته است. مدرسه برای من تنها مکانی برای یادگیری نبود، بلکه پناهگاهی بود که در آن میتوانستم رویاهایم را پرورش دهم، با دوستانم باشم و آیندهای متفاوت از آنچه برای بسیاری از دختران در منطقه ما مقدر شده بود، تصور کنم. پدرم که خود مدیر مدرسه بود، تصمیم گرفت مدرسه دخترانه را مخفیانه باز نگه دارد. هر روز صبح با ترس و در عین حال اشتیاق از خواب بیدار میشدم، کتابهایم را زیر لباسهایم پنهان میکردم و مسیری که زمانی پر از شادی و هیجان بود، اکنون با ترس و نگرانی طی میکردم.
پدرم همیشه به من میگفت: «ملاله، میتوانی هر چیزی را که میخواهی از من بگیری، اما نه تحصیلت را.» او معتقد بود که آموزش، به ویژه برای دختران، کلید رهایی است. در جامعهای که زنان اغلب به خاطر جنسیتشان محدود میشوند، تحصیل میتواند دری به سوی برابری و عدالت باشد. در شبهایی که صدای انفجار و تیراندازی خواب را از ما میربود، پدرم برایمان از مبارزان بزرگ تاریخ میگفت: گاندی، مارتین لوتر کینگ، و دیگران که با روشهای صلحآمیز در برابر ظلم ایستادند. در آن زمان، نمیدانستم که به زودی خودم نیز در مسیر مشابهی قدم خواهم گذاشت. وقتی شروع به نوشتن وبلاگ برای بیبیسی کردم، تنها یک دختر نوجوان بودم که میخواست داستان زندگی تحت حاکمیت طالبان را به جهانیان بگوید. نمیدانستم که کلماتم چه قدرتی خواهند داشت و چه بهایی برای آن خواهم پرداخت.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1403/12/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب من ملاله هستم