رسته‌ها
تاریخ سری سلطان در آبسکون
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
از متن کتاب:
جاده. روز. خارجی.
گروهی مردم ژنده پوش خانه به دوش ترسیده در حال کوچ در جاده ای که می روند ناگهان به صداهایی می مانند و ترسان می پراکنند و می گریزند. صداهای نزدیک شونده در شنیدن اول به حمله ای می ماند. جیغ و فریاد پراکنده شوندگان؛ از عمق جاده چندین سوار نیزه دار به سویشان یورش آورده اند اما کارشان ترساندن و تاراندن است نه کشتن.
سواران: کور باش! دور باش! خم شو! برو کنار!
همه از جاده بیرون ریخته اند و در پس درختان و سنگها پناه گرفته اند و حالا برخی دزدانه و لرزان می نگرند. از نگاه آنان در جاده سی سوار نیزه دار آراسته، سپس ارابه ای شامل صندوقهای خزانه، بعد ارابه ای روبسته بارش زنان و سپس ارابه ی شاهی و پس از آن سی سوار نیزه دار آراسته ی دیگر همگی به تاخت می گذرند. سروصدای اسبها و چک چکین اسلحه ها. میان غبار برخاسته لحظه ای سلطان در زره و کلاهخود زرین و دیهیم استوار بر آن دیده می شود. غبار این شوکت رنگ باخته را فرو می دهد. مردم ترسیده - به امیدی و چشم بر کمکی - در پی شان می دوند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
57
آپلود شده توسط:
Hkorrani
Hkorrani
1403/12/04

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تاریخ سری سلطان در آبسکون

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
تاریخ سری سلطان در آبسکون
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک