راز باغ اقدسیه
نویسنده:
میرحسن محمودپور
امتیاز دهید
در رمان "راز باغ اقدسیه" نویسنده سعی دارد تا به افکار خود نظم بخشد تا آلام و التهابات جامعه را روایت کند. در رمان یاد شده معمایی دیگر، به همان اندازه ناگشودنی جلوهگر است و فرد را به هر کیفیتی به زندگی فرا میخواند، چرا که راه دیروز بسته است!
از متن کتاب:
تازه شروع به کار کرده و هفته اول هنوز سر نیامده و رسما مطلبی ارائه نکرده بودم. از مدیر مسئول چنان کرده و چنین شده مجله که دم به دم نوک می چید خیلی چیزها شنیده و می گفتن آدم بسیار دیر باور، یکپارچه اعتماد به خویش و لحنش همیشه حاکی از اطمینان و سماجتش پایان ناپذیر و از حالت عصبی یا هماهنگی دستها و صورت و باقی حرکات، میتونه حدسهای بزنه و فورا تو ذهنش برای طرف پرونده تشکیل بده.
سر میز صبحانه اشاره کرد تا بمونم موندم و برای احتراز از تلاقی نگاه ها دم به دم سر مو ناگزیر پایین می انداختم. با انگشتهاش روی دسته صندلی ارکستر راه انداخته بود. خلوت که شد، بی حوصله گفت: از شنیدن حرف و سخن کم بار این جماعت کلافه ام. عادت کردن تند یه چیزی بنویسن و تحویل بدن و در بر.ن حالا خوبه خودشون هم میدونن مطلبی که دروغ و اغراق تو اون باشه به درد من نمی خوره. دروغی که نتیجه ای جز تشویش اذهان و متهم نمودن و اختلاف نداره...
بیشتر
از متن کتاب:
تازه شروع به کار کرده و هفته اول هنوز سر نیامده و رسما مطلبی ارائه نکرده بودم. از مدیر مسئول چنان کرده و چنین شده مجله که دم به دم نوک می چید خیلی چیزها شنیده و می گفتن آدم بسیار دیر باور، یکپارچه اعتماد به خویش و لحنش همیشه حاکی از اطمینان و سماجتش پایان ناپذیر و از حالت عصبی یا هماهنگی دستها و صورت و باقی حرکات، میتونه حدسهای بزنه و فورا تو ذهنش برای طرف پرونده تشکیل بده.
سر میز صبحانه اشاره کرد تا بمونم موندم و برای احتراز از تلاقی نگاه ها دم به دم سر مو ناگزیر پایین می انداختم. با انگشتهاش روی دسته صندلی ارکستر راه انداخته بود. خلوت که شد، بی حوصله گفت: از شنیدن حرف و سخن کم بار این جماعت کلافه ام. عادت کردن تند یه چیزی بنویسن و تحویل بدن و در بر.ن حالا خوبه خودشون هم میدونن مطلبی که دروغ و اغراق تو اون باشه به درد من نمی خوره. دروغی که نتیجه ای جز تشویش اذهان و متهم نمودن و اختلاف نداره...
آپلود شده توسط:
mhkb65
1403/10/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راز باغ اقدسیه