رسته‌ها
همان چشمه، همان آب: سه داستان
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 3 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 3 رای
سه داستان با عناوین:
همان چشمه، همان آب / داستان ابتدایی اکبر / در عمق آلت زن شما یک دهانه است

از داستان همان چشمه، همان آب:
یک سیگار پیچیدم و به تاریکی انگار بی انتها نگاه کردم و به بوته های چی چی که دور حیاط را پر کرده بود و درخت آلو و زردآلو و سیب و میب که در تاریکی برگهایشان به شکل مسخره ای عین عین هم بودند.
و هوا که مسخره بود؛
و شب که مسخره بود؛
و صدای جیرجیرکهایی که همیشه دوست می داشتم عجیب مسخره بود.
وقتی برگشتم توی اتاق، مهمانی که ستینگ داون کمدیش تمام شده بود داشت کتش را می پوشید تا خداحافظی کند. اول از همه آمد طرف من که انگار یک گه خاصم و گفت آقای سردوزامی با اجازه ت ما میریم و آن قدر مهربان مرا بغل کرد که اگر مشت داشتم یکی می زدم توی چانه ی مهربان و جوان و زیبایش و بعدش زار زار گریه می کردم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
111
آپلود شده توسط:
محراب
محراب
1404/01/18

کتاب‌های مرتبط

ایهام
ایهام
4.7 امتیاز
از 30 رای
مکتب نو
مکتب نو
4.4 امتیاز
از 7 رای
ادکلن تلخ: مجموعه داستان
ادکلن تلخ: مجموعه داستان
4.6 امتیاز
از 5 رای
معصومه: مجموعه قصه
معصومه: مجموعه قصه
4.4 امتیاز
از 10 رای
لباس رسمی ترس: مجموعه قصه
لباس رسمی ترس: مجموعه قصه
4.6 امتیاز
از 24 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی همان چشمه، همان آب: سه داستان

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
همان چشمه، همان آب: سه داستان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک