گلبانگ جهان آگاهی در فرهنگ
نویسنده:
منوچهر خدایار محبی
امتیاز دهید
از مقدمه:
ریوز در کتاب خود هنگام مستی می نویسد: آیا جهان مفهومی دارد؟ نویسندگان کتاب خدا و علم می گویند: چرا بیشتر می توان گفت که چیزی هست تا اینکه چیزی نیست؟ بنابراین مفهوم آنکه نیست چگونه در ذهن ما جای گرفته است؟
آیا نمی توان گفت: چون نمی توانیم آنچه را که در اندیشه ماست، تعریف کنیم، گرفتار شک می شویم. هر بشر اندیشمندی تصویری از «جهان بینی» در خود دارد، ولی ممکن است نتواند از مسمای آن سخنی به میان آورد.
پیدایش فیزیک کوآنتایی در کنار فیزیک عمومی و پیشرفت فیزیولوژی در برابر روانشناسی، دگرگونیهای ژرفی در قلمرو «شناخت»ها نمودار کرده و در اصالت های گذشته تردید قرار داده است. در نتیجه به جایی می رسیم که نه ماهیت ژرف ماده را نمایان می بینیم و نه ایده را پس فیزیک و متافیزیک یا تن و جان دو روی سکه یی ناشناس است که هر سویی نقش خود را دارد و با یکدیگر باید هم آهنگ باشد. ماده بدون ایده و تن بدون جان خود را نمی شناسد ایده و جان هم بدون ماده و تن پدیدار نیستند و هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند.
به جای این که ایده را از ماده و جان را از تن جدا سازیم باید دارای روشی باشیم که با پیشرفت روزافزون کنونی متناسب باشد تا شاید جرات آن را داشته باشیم که سهمی از «جهان بینی» بدست آوریم.
دنیا هنر کارآگاه جهان .است میدان (حوزه الکترومغناتیس - نیروی عمومی جاذبه - نیروی هسته یی) راز «او» و ماده (جوهر: جامد - مایع - گاز - پلاسما) پیامی از اوست. زیرا با این پیام است که استعداد جهان بینی را در نهاد آدمی برقرار می کند...
ریوز در کتاب خود هنگام مستی می نویسد: آیا جهان مفهومی دارد؟ نویسندگان کتاب خدا و علم می گویند: چرا بیشتر می توان گفت که چیزی هست تا اینکه چیزی نیست؟ بنابراین مفهوم آنکه نیست چگونه در ذهن ما جای گرفته است؟
آیا نمی توان گفت: چون نمی توانیم آنچه را که در اندیشه ماست، تعریف کنیم، گرفتار شک می شویم. هر بشر اندیشمندی تصویری از «جهان بینی» در خود دارد، ولی ممکن است نتواند از مسمای آن سخنی به میان آورد.
پیدایش فیزیک کوآنتایی در کنار فیزیک عمومی و پیشرفت فیزیولوژی در برابر روانشناسی، دگرگونیهای ژرفی در قلمرو «شناخت»ها نمودار کرده و در اصالت های گذشته تردید قرار داده است. در نتیجه به جایی می رسیم که نه ماهیت ژرف ماده را نمایان می بینیم و نه ایده را پس فیزیک و متافیزیک یا تن و جان دو روی سکه یی ناشناس است که هر سویی نقش خود را دارد و با یکدیگر باید هم آهنگ باشد. ماده بدون ایده و تن بدون جان خود را نمی شناسد ایده و جان هم بدون ماده و تن پدیدار نیستند و هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند.
به جای این که ایده را از ماده و جان را از تن جدا سازیم باید دارای روشی باشیم که با پیشرفت روزافزون کنونی متناسب باشد تا شاید جرات آن را داشته باشیم که سهمی از «جهان بینی» بدست آوریم.
دنیا هنر کارآگاه جهان .است میدان (حوزه الکترومغناتیس - نیروی عمومی جاذبه - نیروی هسته یی) راز «او» و ماده (جوهر: جامد - مایع - گاز - پلاسما) پیامی از اوست. زیرا با این پیام است که استعداد جهان بینی را در نهاد آدمی برقرار می کند...
آپلود شده توسط:
شازده
1404/02/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گلبانگ جهان آگاهی در فرهنگ