داستان غم انگیز اتلو مغربی در وندیک
نویسنده:
ویلیام شکسپیر
مترجم:
ابوالقاسم خان ناصرالملک
امتیاز دهید
از متن کتاب:
پرده اول، مجلس اوّل:
وندیک. در کوچه رودریگو و یاگو وارد می شوند.
رودریگو: باشد! هرگز بمن نگو! راستی یاگو، با اینکه تو همیشه از کیسه من مثل مال خودت خرج کرده بسیار بی محبتی است که سری در اینکار برده باشی.
یاگو: وه! تو که بمن گوش نمی دهی. اگر هرگز چنین چیزی در خواب هم دیده باشم از من بیزار شو.
رودریگو: تو بمن گفتی از او کینه در دل داری.
یاگو: اگر جز این باشد هیچم پندار. سه نفر از بزرگان شهر نزد او رفته کرنش و خواهش نمودند که مرا نایب خویش کند. من که قدر خودم را می شناسم. بمردانگی قسم! کمتر از این منصب شایسته من نیست. اما از آنجا که او در بند غرور و خیالات خود است با بیانات گزاف پیچیده و سخت به اصطلاحات جنگی آمیخته طفره زد و آخر واسطه های مرا رد کرده گفت: «حقیقت من نایب خودم را انتخاب کرده ام.» حالا آن نایب کیست؟ محاسبی بزرگ میکائیل کاسیو نام از اهل فلورانس، کسی که برای زن خوشگلی نزدیک می شود خود را ببازد، هرگز یکدسته سوار بمیدان نبرده و از ساز جنگ بیش از دختری بهره ندارد، مگر دانشی که از کتاب آموخته و آقایان جبه پوش هم می توانند بهمان استادی تقریر کنند. تنها گفتار بی کردار، تمام هنرش در سرکردگی همین است...
پرده اول، مجلس اوّل:
وندیک. در کوچه رودریگو و یاگو وارد می شوند.
رودریگو: باشد! هرگز بمن نگو! راستی یاگو، با اینکه تو همیشه از کیسه من مثل مال خودت خرج کرده بسیار بی محبتی است که سری در اینکار برده باشی.
یاگو: وه! تو که بمن گوش نمی دهی. اگر هرگز چنین چیزی در خواب هم دیده باشم از من بیزار شو.
رودریگو: تو بمن گفتی از او کینه در دل داری.
یاگو: اگر جز این باشد هیچم پندار. سه نفر از بزرگان شهر نزد او رفته کرنش و خواهش نمودند که مرا نایب خویش کند. من که قدر خودم را می شناسم. بمردانگی قسم! کمتر از این منصب شایسته من نیست. اما از آنجا که او در بند غرور و خیالات خود است با بیانات گزاف پیچیده و سخت به اصطلاحات جنگی آمیخته طفره زد و آخر واسطه های مرا رد کرده گفت: «حقیقت من نایب خودم را انتخاب کرده ام.» حالا آن نایب کیست؟ محاسبی بزرگ میکائیل کاسیو نام از اهل فلورانس، کسی که برای زن خوشگلی نزدیک می شود خود را ببازد، هرگز یکدسته سوار بمیدان نبرده و از ساز جنگ بیش از دختری بهره ندارد، مگر دانشی که از کتاب آموخته و آقایان جبه پوش هم می توانند بهمان استادی تقریر کنند. تنها گفتار بی کردار، تمام هنرش در سرکردگی همین است...
آپلود شده توسط:
ساری گلین
1404/02/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی داستان غم انگیز اتلو مغربی در وندیک