قتل در قطار سریع السیر شرق
نویسنده:
آگاتا کریستی
مترجم:
علیرضا نعمتی
امتیاز دهید
خلاصه ای از داستان :
هرکول پوآرو در هنگام سیاحت در ترکیه با تلگرافی به لندن احضار میشود. او به سختی در یکی از کوپههای واگن تختخوابدار قطار سریعالسیر شرق جایی پیدا میکند و به سمت لندن به راه میافتد.
در قطار پوآرو همسفرانش را زیر نظر میگیرد و بلافاصله متوجه میشود که افرادی که در واگن او هستند، جمع ناهمگونی را تشکیل میدهند. در واقع از تمام طبقات اجتماعی نمایندهای در داخل این واگن وجود دارد، ولی کسی که بیشتر از بقیه توجهش را جلب میکند ساموئل راچت، یک تاجر خیر آمریکایی است که از چشمانش پیداست آنطور که وانمود میکند، آدم خیرخواه و خوبی نیست. خود راچت هم به پوآرو نزدیک میشود و اظهار علاقه میکند که او را به سمت محافظ خود استخدام کند. پوآرو پیشنهاد او را نمیپذیرد، صرفا به این دلیل که از قیافه راچت خوشش نمیآید و ...
"قتل در قطار سریعالسیر شرق" در بین آثار کریستی، به غیر از "قتل راجر آکروید" بیشترین تعداد خوانندهها را داشته است. جالب اینکه امروز اشتهار کتاب بیشتر به خاطر فیلمی است که در 1974 به همین نام از روی آن ساخته شد.
بیشتر
هرکول پوآرو در هنگام سیاحت در ترکیه با تلگرافی به لندن احضار میشود. او به سختی در یکی از کوپههای واگن تختخوابدار قطار سریعالسیر شرق جایی پیدا میکند و به سمت لندن به راه میافتد.
در قطار پوآرو همسفرانش را زیر نظر میگیرد و بلافاصله متوجه میشود که افرادی که در واگن او هستند، جمع ناهمگونی را تشکیل میدهند. در واقع از تمام طبقات اجتماعی نمایندهای در داخل این واگن وجود دارد، ولی کسی که بیشتر از بقیه توجهش را جلب میکند ساموئل راچت، یک تاجر خیر آمریکایی است که از چشمانش پیداست آنطور که وانمود میکند، آدم خیرخواه و خوبی نیست. خود راچت هم به پوآرو نزدیک میشود و اظهار علاقه میکند که او را به سمت محافظ خود استخدام کند. پوآرو پیشنهاد او را نمیپذیرد، صرفا به این دلیل که از قیافه راچت خوشش نمیآید و ...
"قتل در قطار سریعالسیر شرق" در بین آثار کریستی، به غیر از "قتل راجر آکروید" بیشترین تعداد خوانندهها را داشته است. جالب اینکه امروز اشتهار کتاب بیشتر به خاطر فیلمی است که در 1974 به همین نام از روی آن ساخته شد.
آپلود شده توسط:
shahroozsam
1389/05/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قتل در قطار سریع السیر شرق
و پرده (curtain) نام داره که در سال 1975 منتشر شده
الان که دیدمش اون روزا برام 2 باره زنده شد:-) مرســـــی8-)
8-)
یادش بخیر
آخرین کتابشم پرده بود
نشر هرمس داده بودش بیرون
این رو هم چون فیلمش رو دیدم هیچ وقت حس خوندنش بهم دست نداد
ولی مخ عظیمی داشته این
میگفتن آگاتا دارو شناس بوده
تا اونجایی که از داستاناش یادمه همیشه از آرسنیک خوشش میومده
اکثر قتلها رو با آرسنیک انجام میداده
یادمه یه جا خوندم که میگفتن اگه آدم داستان رو بخونه خودش میتونه قاتل رو تشخیص بده
بنده به شخضه با این حرف مخالفم چون تو همه ی داستاناش یه چیزی پبدا میشه که قبلا اصن بهش اشاره نشده
اولا از کتاباش خوشم میومد ولی کم کم برام تکراری شده بود.
ولی کتاب آخرش خیلی خوب بود ... کلا انتظار نداشتم این جوری تموم بشه
خیلی وخت پبش خونده بودمش ولی تا اونجایی که یادمه پوآرو خودش رو یا آرسنیک کشت
کلا علاقه عجیبی آگاتا کریستی به آرسنیک داشت