رسته‌ها
زندگی در تابوت های شرقی
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
از متن کتاب:
"من عاشقتان، شوهرتان دوستتان و یا برادرتان خواهم شد؛ حتی حاضرم مانند پسرتان پیشتان زندگی کنم؛ بدون این که هیچ گونه رابطه ای بین‌مان باشد فقط بگذارید پیشتان بمانم. خواهش می کنم... شکی ندارم که می دانید چقدر دوستتان دارم. هزار بار خواسته ام این موضوع را به کلی فراموش کنم ولی نمی توانم. نمی توانم لحظه ای فکر شما را از ذهن ام بیرون کنم. تمام مدت به شما می اندیشم. حتی در خواب هم..."
خودش هم باورش نمی شد درست توی چشمهایش زل زده و این حرفها را گفته. تمام تن اش اضطراب بود. قبل از این که برود و این حرفها را بزند، هیجان عجیبی داشت. خودش را خوب می شناخت؛ با آن که معمولاً انسان کم حرفی بود ولی گاهی اوقات روی تمامی رفتارهای روزانه و شخصیت معمولی اش پا می گذاشت و آدم دیگری می شد. امروز هم درست یکی از همین روزها بود، ولی الان بیشتر از هیجان چند ساعت پیش، اضطراب شدیدی داشت. نمی توانست رفتار خودش را کنترل کند. بی اختیار دستاش را به سوی برخی اشیاء اتاق دراز می کرد، آنها را توی دستاش می گرفت و بدون این که بداند چرا آنها را برداشته، کمی نگاهشان می کرد و دوباره سر جایشان می گذاشت. تمام مدت فکر می کرد. انگار اتفاقات امروز بعدازظهر تا همین الان داشتند تکرار می شدند. توی اتاق راه می رفت و گاهی حرفهای مبهمی را زیر لباش تکرار می کرد. بیشتر شبیه قسمتی از یک دیالوگ مهم و سرنوشت ساز می نمودند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
468
آپلود شده توسط:
elahehj
elahehj
1403/08/21

کتاب‌های مرتبط

آندریا جعفر کاپالدی
آندریا جعفر کاپالدی
4.2 امتیاز
از 6 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 12 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 163 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی زندگی در تابوت های شرقی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
زندگی در تابوت های شرقی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک