رسته‌ها
سلاخ
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 3 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 3 رای
از متن کتاب:
سیاهی موتورسواری در انتهای سراب نقره ای رنگ پهنه دیده شد. سیاهی سوار و موتور درهم آمیخته بود که میان سراب و هرم رقصان گرما کج و معوج می شد و نزدیک می آمد و صدای تاپ تاپ موتورسیکلت در اثر چرخش باد کویر کم و زیاد می شد. سیاهی نزدیک شد و شکل گرفت و دیده شد. موتورسیکلت سایدکار دار آلمانی از زمان جنگ جهانی دوم بود. مردی با لباس خاکی رنگ و کلاه راننده های زره پوش به سر و نقاب دودی رنگ روی چشمانش با چهره ای آفتاب سوخته سوار بر موتور بود که آمد کنار بوته سفید خیلی بزرگی نگه داشت و موتور را خاموش کرد و گذاشت روی جک و پیاده شد و نقابش را بالا زد و به سایدکار موتورش نگاه انداخت. لاشه گورخری بزرگ با گردنی بریده در گودی آن فرو رفته بود. مرد موتور را دور زد و آمد کنار سایدکار، گوشهای گورخر را گرفت و کشید بالا، طوری که گردن بریده اش روی لبه آهنی افتاد و کله اش به طرف بیرون در معرض دید قرار گرفت. لبخند مغرورانه ای صورت پرچین و آفتاب سوخته اش را باز کرد. سیگاری به لب گرفت و آتش زد و حین پک زدن قدم زنان رفت پشت بوته بزرگ شاشید و آمد این طرف بوته و کش و قوسی به بدنش داد و اطراف را پایید...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
254
آپلود شده توسط:
elahehj
elahehj
1403/09/03

کتاب‌های مرتبط

کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 12 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 163 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سلاخ

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
سلاخ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک