خلاصه کتاب سیذارتا
نویسنده:
هرمان هسه
امتیاز دهید
معرفی کتاب سیذارتا:
خلاصه کتاب «سیذارتا» (Siddhartha) نگاهی کوتاه به رمان فلسفی و معنوی «هرمان هسه» (Hermann Hesse)، نویسنده آلمانی برنده جایزه نوبل ادبیات است. این کتاب که در سال ۱۹۲۲ منتشر شد، داستان سفر معنوی یک جوان هندی به نام سیذارتا را در جستجوی روشنگری روایت میکند.
هسه در این رمان کوتاه اما عمیق، خواننده را با سیذارتا همراه میکند که در جستجوی معنا و حقیقت، از زندگی مرفه خود دست میکشد و سفری پرفراز و نشیب را آغاز میکند. این کتاب با ترکیبی از فلسفه شرقی و غربی، مفاهیمی چون خودشناسی، عشق، و وحدت با طبیعت را بررسی میکند. «سیذارتا» نه تنها یک داستان جذاب، بلکه تاملی عمیق بر ماهیت زندگی و معنویت است.
بخشی از کتاب سیذارتا:
«سیذارتا، پسر زیبای برهمن، همچون شاهینی جوان در کنار دوستش گوویندا، در سایهسار خانهها، زیر آفتاب کنار رودخانه، و در پناه درختان سال و انجیر رشد کرد. او در حاشیه رود، هنگام انجام آیینهای مقدس شستشو و قربانی، زیر تابش خورشید برنزه میشد. در باغ انبه، سایهها بر چشمان سیاهش میافتاد؛ جایی که کودکیاش را با بازی، آواز مادر، آموزشهای پدر دانشمندش و گفتگوهای خردمندان سپری میکرد.
سیذارتا مدتها بود که در مباحثات خردمندان شرکت میجست و همراه با گوویندا، هنر بحث، تفکر و مراقبه را میآموخت. او اکنون میتوانست «اوم»، مقدسترین کلمه را، در سکوت و با تمام وجود زمزمه کند؛ هنگام دم آن را به درون میکشید و با بازدم بیرون میداد، در حالی که پیشانیاش با نور اندیشه روشن احاطه شده بود. سیذارتا آموخته بود چگونه آتمن، روح جاودان و یگانه با هستی را، در ژرفای وجود خویش احساس کند.»
بیشتر
خلاصه کتاب «سیذارتا» (Siddhartha) نگاهی کوتاه به رمان فلسفی و معنوی «هرمان هسه» (Hermann Hesse)، نویسنده آلمانی برنده جایزه نوبل ادبیات است. این کتاب که در سال ۱۹۲۲ منتشر شد، داستان سفر معنوی یک جوان هندی به نام سیذارتا را در جستجوی روشنگری روایت میکند.
هسه در این رمان کوتاه اما عمیق، خواننده را با سیذارتا همراه میکند که در جستجوی معنا و حقیقت، از زندگی مرفه خود دست میکشد و سفری پرفراز و نشیب را آغاز میکند. این کتاب با ترکیبی از فلسفه شرقی و غربی، مفاهیمی چون خودشناسی، عشق، و وحدت با طبیعت را بررسی میکند. «سیذارتا» نه تنها یک داستان جذاب، بلکه تاملی عمیق بر ماهیت زندگی و معنویت است.
بخشی از کتاب سیذارتا:
«سیذارتا، پسر زیبای برهمن، همچون شاهینی جوان در کنار دوستش گوویندا، در سایهسار خانهها، زیر آفتاب کنار رودخانه، و در پناه درختان سال و انجیر رشد کرد. او در حاشیه رود، هنگام انجام آیینهای مقدس شستشو و قربانی، زیر تابش خورشید برنزه میشد. در باغ انبه، سایهها بر چشمان سیاهش میافتاد؛ جایی که کودکیاش را با بازی، آواز مادر، آموزشهای پدر دانشمندش و گفتگوهای خردمندان سپری میکرد.
سیذارتا مدتها بود که در مباحثات خردمندان شرکت میجست و همراه با گوویندا، هنر بحث، تفکر و مراقبه را میآموخت. او اکنون میتوانست «اوم»، مقدسترین کلمه را، در سکوت و با تمام وجود زمزمه کند؛ هنگام دم آن را به درون میکشید و با بازدم بیرون میداد، در حالی که پیشانیاش با نور اندیشه روشن احاطه شده بود. سیذارتا آموخته بود چگونه آتمن، روح جاودان و یگانه با هستی را، در ژرفای وجود خویش احساس کند.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1403/06/26
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب سیذارتا