خلاصه کتاب رومئو و ژولیت
نویسنده:
ویلیام شکسپیر
امتیاز دهید
معرفی کتاب رومئو و ژولیت:
خلاصه کتاب «رومئو و ژولیت» (Romeo and Juliet) روایتی کوتاه از شاهکار بیبدیل «ویلیام شکسپیر» (William Shakespeare)، نمایشنامهنویس و شاعر مشهور انگلیسی است. این اثر که حدود سال ۱۵۹۵ میلادی نوشته شده، یکی از معروفترین تراژدیهای عاشقانه در تاریخ ادبیات جهان به شمار میرود.
این نمایشنامه، داستان عشق ممنوعه دو جوان از دو خانواده رقیب در شهر ورونای ایتالیا را روایت میکند. شکسپیر با نبوغ خود، مضامینی چون عشق، نفرت، تقدیر و مرگ را در هم میآمیزد و اثری خلق میکند که نه تنها داستانی پرشور و دراماتیک را به تصویر میکشد، بلکه نقدی عمیق بر جامعه و رسوم زمان خود نیز ارائه میدهد. زبان شعرگونه، شخصیتپردازی عمیق و پایان غمانگیز این نمایشنامه، آن را به یکی از تاثیرگذارترین آثار ادبی تاریخ تبدیل کرده است.
بخشی از کتاب رومئو و ژولیت:
«اما، نرم! چه نوری از آن پنجره میتابد؟
آن شرق است، و ژولیت خورشید است.
برخیز، ای خورشید زیبا، و ماه رشکزده را بکش،
که پیش از این بیمار و رنگپریده از غم است،
زیرا تو، ندیمهاش، بسی زیباتر از او هستی.
ندیمه او مباش، چون که او بر تو رشک میبرد.
جامه پرهیزکاری او، سبزفام و احمقانه است،
و تنها بیماران آن را میپوشند؛ دور بینداز آن را.
این بانوی من است، آه، این عشق من است!
ای کاش میدانست که او چنین است.
او سخن میگوید، اما هیچ نمیگوید. چه باک؟
چشمانش سخن میگویند، و من پاسخ خواهم داد.
چه گستاخم من، این سخن او نیست.
دو ستاره درخشانترین آسمان،
کاری داشته، از چشمان او میخواهند
تا در غیابشان در مدارهایشان بدرخشند.
اگر چشمانش در آسمان بودند و ستارگان در سر او،
درخشش گونههایش ستارگان را چنان خجل میکرد
که پرندگان میپنداشتند شب نیست و میخواندند.»
بیشتر
خلاصه کتاب «رومئو و ژولیت» (Romeo and Juliet) روایتی کوتاه از شاهکار بیبدیل «ویلیام شکسپیر» (William Shakespeare)، نمایشنامهنویس و شاعر مشهور انگلیسی است. این اثر که حدود سال ۱۵۹۵ میلادی نوشته شده، یکی از معروفترین تراژدیهای عاشقانه در تاریخ ادبیات جهان به شمار میرود.
این نمایشنامه، داستان عشق ممنوعه دو جوان از دو خانواده رقیب در شهر ورونای ایتالیا را روایت میکند. شکسپیر با نبوغ خود، مضامینی چون عشق، نفرت، تقدیر و مرگ را در هم میآمیزد و اثری خلق میکند که نه تنها داستانی پرشور و دراماتیک را به تصویر میکشد، بلکه نقدی عمیق بر جامعه و رسوم زمان خود نیز ارائه میدهد. زبان شعرگونه، شخصیتپردازی عمیق و پایان غمانگیز این نمایشنامه، آن را به یکی از تاثیرگذارترین آثار ادبی تاریخ تبدیل کرده است.
بخشی از کتاب رومئو و ژولیت:
«اما، نرم! چه نوری از آن پنجره میتابد؟
آن شرق است، و ژولیت خورشید است.
برخیز، ای خورشید زیبا، و ماه رشکزده را بکش،
که پیش از این بیمار و رنگپریده از غم است،
زیرا تو، ندیمهاش، بسی زیباتر از او هستی.
ندیمه او مباش، چون که او بر تو رشک میبرد.
جامه پرهیزکاری او، سبزفام و احمقانه است،
و تنها بیماران آن را میپوشند؛ دور بینداز آن را.
این بانوی من است، آه، این عشق من است!
ای کاش میدانست که او چنین است.
او سخن میگوید، اما هیچ نمیگوید. چه باک؟
چشمانش سخن میگویند، و من پاسخ خواهم داد.
چه گستاخم من، این سخن او نیست.
دو ستاره درخشانترین آسمان،
کاری داشته، از چشمان او میخواهند
تا در غیابشان در مدارهایشان بدرخشند.
اگر چشمانش در آسمان بودند و ستارگان در سر او،
درخشش گونههایش ستارگان را چنان خجل میکرد
که پرندگان میپنداشتند شب نیست و میخواندند.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1403/06/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب رومئو و ژولیت