قلمرو اندیشه جلال آل احمد در ساحت تحقیق و نگارش
نویسنده:
قاسم صافی
درباره:
جلال آل احمد
امتیاز دهید
از متن کتاب:
غوغای جنگ جهانی دوم برخاسته، کشتار و ویران کردن و آتش زدن و نابودی همه جا را در بر گرفته بود. ببر بادکنکی ایران ناگهان بوسیلهٔ باد کننده اش تهی شد و از ایران اخراج گردید. فضای سیاسی باز شد. غول از برابر جریان آب چشمه برکنار و سیلان آب بدوی تشنگان برقرار گردید. خرس سیاه قطب شمال و کفتار پیر دشتهای غرب به میدان آمدند و به جولان پرداختند. عقده زبانها برگشاد و قلمها بد راه افتاد و سخنوران بگفتند و نویسندگان برآشفتند. جوانهای مسلمان که پناهگاه استواری نداشتند و طبع سرکش آنان به مسائل سطحی و کهند و شیوههای تبلیغ فرسوده و دفع کننده راضی نمی شد، به پناهگاههای بدظاهر استوار و در باطن بیقرار، پناه جستند و زبان و قلم و مغز و احساس خود را، در اختیار گذاشتند. از جملهٔ آنان آل احمد بود که از جمع مسلمانان سنتی بیرون رفت و
به توده ایها پیوست.
ایران در تلاطم عقاید و ادبیات و سیاست و اندیشه چنان گرفتار بود که هیچ کس خود نمیتوانست به آزادی و با فراغ بال مسیر خود را انتخاب و هدفی را دنبال کند. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران زیر سم ستوران متفقین و گروههای و بسته بدانها پایمال بود، قضیه آذربایجان و مساله جداسازی آن قطعه از ایران، زنگ خطری برای همه اندیشمندان بود. در حزب توده هم شکاف و جدائی پیش آمد. همانگونه که آندره ژید و عده ای از متفکران اروپائی با دیدار از بهشت موعودشان شوروی، به فساد شدید و دیکتاتوری استالینی پی برده، از سازمان حزب کمونیست کشورهای خود کنار رفتند. آل احمد نیز همراه با عده ای از رفقا در عین انتقاد داشتن به مارکسیسم و سوسیالیسم از حزب توده و بازیهایش جدا شدند و راهی دیگر در پیش گرفتند...
بیشتر
غوغای جنگ جهانی دوم برخاسته، کشتار و ویران کردن و آتش زدن و نابودی همه جا را در بر گرفته بود. ببر بادکنکی ایران ناگهان بوسیلهٔ باد کننده اش تهی شد و از ایران اخراج گردید. فضای سیاسی باز شد. غول از برابر جریان آب چشمه برکنار و سیلان آب بدوی تشنگان برقرار گردید. خرس سیاه قطب شمال و کفتار پیر دشتهای غرب به میدان آمدند و به جولان پرداختند. عقده زبانها برگشاد و قلمها بد راه افتاد و سخنوران بگفتند و نویسندگان برآشفتند. جوانهای مسلمان که پناهگاه استواری نداشتند و طبع سرکش آنان به مسائل سطحی و کهند و شیوههای تبلیغ فرسوده و دفع کننده راضی نمی شد، به پناهگاههای بدظاهر استوار و در باطن بیقرار، پناه جستند و زبان و قلم و مغز و احساس خود را، در اختیار گذاشتند. از جملهٔ آنان آل احمد بود که از جمع مسلمانان سنتی بیرون رفت و
به توده ایها پیوست.
ایران در تلاطم عقاید و ادبیات و سیاست و اندیشه چنان گرفتار بود که هیچ کس خود نمیتوانست به آزادی و با فراغ بال مسیر خود را انتخاب و هدفی را دنبال کند. از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران زیر سم ستوران متفقین و گروههای و بسته بدانها پایمال بود، قضیه آذربایجان و مساله جداسازی آن قطعه از ایران، زنگ خطری برای همه اندیشمندان بود. در حزب توده هم شکاف و جدائی پیش آمد. همانگونه که آندره ژید و عده ای از متفکران اروپائی با دیدار از بهشت موعودشان شوروی، به فساد شدید و دیکتاتوری استالینی پی برده، از سازمان حزب کمونیست کشورهای خود کنار رفتند. آل احمد نیز همراه با عده ای از رفقا در عین انتقاد داشتن به مارکسیسم و سوسیالیسم از حزب توده و بازیهایش جدا شدند و راهی دیگر در پیش گرفتند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قلمرو اندیشه جلال آل احمد در ساحت تحقیق و نگارش