دلواپسی: مجموعه داستان
نویسنده:
اکبر سردوزامی
امتیاز دهید
مجموعه ۵ داستان با عناوین:
ماه و زهره، دلواپسی / کاج و نمنم باران و نسیم ملایم و ماه و لبخند / هوای گرگ و میش / زن آقای احمدی فقط یک عیب داشت
از داستان ماه و زهره:
بدون شک همین غروب دایی جان با پیشانی پرچروک و سرفه ای مداوم، زانو زده بر گلیم و قوطی سیگار برنجی در دست و نگاهی به آسمان ، باصدای گرفته میگوید:
"همه اش خواست خدا بود."
و عصمت، خواهرم، نشسته کنار سماور، گوش بزنگ آهنگ ملایمش که همیشه شادش می کرد، با موهای ریخته بر شانه، طوریکه انگار دیگرهیچ وقت آنها را نخواهد بافت، و نگاهش که گرم و مهربانست، با صدایی عصبی میگوید:
"همه اش تقصیر اکبر بود!"
بعد نوبت به عمه جان می رسد، با چادر سیاهش که از دو سو جویده شده و دستهای حنا بسته اش که موهای حنایی رنگش را زیر چارقد پنهان میکند و با چشمهای کوچکش دو سه بار تند و تیز به جمع نگاه کند و بگوید: همه "اش تقصیر مریم است !"
آنوقت دست راستش را بر پیشانی زده، دو سه بار سرتکان داده، اضافه کند: "غیر از اینست؟"...
بیشتر
ماه و زهره، دلواپسی / کاج و نمنم باران و نسیم ملایم و ماه و لبخند / هوای گرگ و میش / زن آقای احمدی فقط یک عیب داشت
از داستان ماه و زهره:
بدون شک همین غروب دایی جان با پیشانی پرچروک و سرفه ای مداوم، زانو زده بر گلیم و قوطی سیگار برنجی در دست و نگاهی به آسمان ، باصدای گرفته میگوید:
"همه اش خواست خدا بود."
و عصمت، خواهرم، نشسته کنار سماور، گوش بزنگ آهنگ ملایمش که همیشه شادش می کرد، با موهای ریخته بر شانه، طوریکه انگار دیگرهیچ وقت آنها را نخواهد بافت، و نگاهش که گرم و مهربانست، با صدایی عصبی میگوید:
"همه اش تقصیر اکبر بود!"
بعد نوبت به عمه جان می رسد، با چادر سیاهش که از دو سو جویده شده و دستهای حنا بسته اش که موهای حنایی رنگش را زیر چارقد پنهان میکند و با چشمهای کوچکش دو سه بار تند و تیز به جمع نگاه کند و بگوید: همه "اش تقصیر مریم است !"
آنوقت دست راستش را بر پیشانی زده، دو سه بار سرتکان داده، اضافه کند: "غیر از اینست؟"...
آپلود شده توسط:
کته کتاب
1403/06/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دلواپسی: مجموعه داستان