فرهنگ واژه های همانند: ارمنی، اوستایی، پهلوی، فارسی - دفتر ۱ - بخش آ
مترجم:
ادیک آرین
درباره:
هراچیا آجاریان
امتیاز دهید
بر پایه فرهنگ ریشهشناسی ارمنی هراچیا آجاریان
از مقدمه:
هنگامیکه ارمنیان برای دیدار همگانی در کلیسای بزرگ وانک (قره کلیسا) گردهم می آمدند. هر سپیده دم نی نواز پیری برفراز قله کوه رو به آرارات می نشست و با تمام خان خویش نی می نواخت. نوای آن می بود که از پرده های نسیم سپیده دمان یکایک می گذشت و با نیرویی که از سینه آن مرد پیر گرفته بود، هوای پگاهان را در می نوردید و به سوی آرارات می رفت ... آشوت بابایان، آن نی نواز پیر، و کسانیکه پیرامونش گرد می آمدند تا در این رهنوردی شگفت هم آوا و هم راز و همدم باشند، امید داشتند که هوا کمک خواهد کرد که نوای نی از روی دشتها و کوههای بسیار بگذرد تا سرانجام به آرارات رسد و آرارات بگوش جان بشنود که:
هر که او از همزبانی شد جدا
بینوا شد. گرچه دارد صدنوا ...
اما از کجا که نوای نی در راه خود به بادی سهمگین برنمی خورد؟ و راهش دیگر نمی شد. و بجایی دیگر نمی رفت که کسی نباشد تا راز همدلی و همنوایی وی را بکوش جان بشنود!
کشورهای کهنسال از این توفانها فراوان دیده اند، که گاهگاه برخی از آنان را در کام خود فرو برده و از آنان بجز نام برجای ننهاده است و مردمان برخی از کشورها نیز همچون درختان ستبر، بسیار سال در برابر همه رویدادهای توفنده ایستادگی و پایمردی کرده اند و با آنکه از یورش توفانها تازیانه های فراوان خورده اند و شاخ و بال فراوان از آنان شکسته است، هنوز زنده اند و پای برجای ... و هر سپیده دمان با لبخنده مهر و برآمدن خورشید، جان و نیروی تازه میگیرند و یاد پیوندهای دیرهای روانشان را لبریز از بویهای خوش بادبودهای دیرین می سازد!
بوی خوشی که از میان جان نیلوفران دشتها هر سپیده دم آغوش بروی مهر می گشایند، بوی خوشی که از رگهای نیلوفران آبی در برکه ها و جویبارها روان می شود تا آب های پاک آناهیتا را خوشبو و خشنود سازند. آنک آن پیوند دیرپای زمانهای دورمیان ارمنستان و ایران که توفانهای سهمگین نتوانسته است همه رشته های آنرا بگسلاند!...
بیشتر
از مقدمه:
هنگامیکه ارمنیان برای دیدار همگانی در کلیسای بزرگ وانک (قره کلیسا) گردهم می آمدند. هر سپیده دم نی نواز پیری برفراز قله کوه رو به آرارات می نشست و با تمام خان خویش نی می نواخت. نوای آن می بود که از پرده های نسیم سپیده دمان یکایک می گذشت و با نیرویی که از سینه آن مرد پیر گرفته بود، هوای پگاهان را در می نوردید و به سوی آرارات می رفت ... آشوت بابایان، آن نی نواز پیر، و کسانیکه پیرامونش گرد می آمدند تا در این رهنوردی شگفت هم آوا و هم راز و همدم باشند، امید داشتند که هوا کمک خواهد کرد که نوای نی از روی دشتها و کوههای بسیار بگذرد تا سرانجام به آرارات رسد و آرارات بگوش جان بشنود که:
هر که او از همزبانی شد جدا
بینوا شد. گرچه دارد صدنوا ...
اما از کجا که نوای نی در راه خود به بادی سهمگین برنمی خورد؟ و راهش دیگر نمی شد. و بجایی دیگر نمی رفت که کسی نباشد تا راز همدلی و همنوایی وی را بکوش جان بشنود!
کشورهای کهنسال از این توفانها فراوان دیده اند، که گاهگاه برخی از آنان را در کام خود فرو برده و از آنان بجز نام برجای ننهاده است و مردمان برخی از کشورها نیز همچون درختان ستبر، بسیار سال در برابر همه رویدادهای توفنده ایستادگی و پایمردی کرده اند و با آنکه از یورش توفانها تازیانه های فراوان خورده اند و شاخ و بال فراوان از آنان شکسته است، هنوز زنده اند و پای برجای ... و هر سپیده دمان با لبخنده مهر و برآمدن خورشید، جان و نیروی تازه میگیرند و یاد پیوندهای دیرهای روانشان را لبریز از بویهای خوش بادبودهای دیرین می سازد!
بوی خوشی که از میان جان نیلوفران دشتها هر سپیده دم آغوش بروی مهر می گشایند، بوی خوشی که از رگهای نیلوفران آبی در برکه ها و جویبارها روان می شود تا آب های پاک آناهیتا را خوشبو و خشنود سازند. آنک آن پیوند دیرپای زمانهای دورمیان ارمنستان و ایران که توفانهای سهمگین نتوانسته است همه رشته های آنرا بگسلاند!...
آپلود شده توسط:
نانوشته
1403/06/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرهنگ واژه های همانند: ارمنی، اوستایی، پهلوی، فارسی - دفتر ۱ - بخش آ